November 20, 2003

... اين شام صبح گردد و اين شب سحر شود.

سه شنبه 11 تا جمعه 14 نوامبر

پيشدرآمد: خانمي كه از محتواي نوشته اش پيداست از ذوب شدگان در ولايت آقاست، با ارسال يك نامه الكترونيكي e-mail، به دنبال آزادي هادي سليمانپور سفير اسبق جمهوري اسلامي در آرژانتين، در مقام صاحب قدرتي كه از آن بالابالاها، به ما به غربت نشستگان مينگرد، ضمن البته اظهار تأسف از اينكه آدمهائي مثل بنده با خراب كردن پلهاي پشت سرشان، راهي به خانه پدري نخواهند داشت، و خواندن فاتحه اي پيشرس براي مرحوم صاحب اين قلم كه قرار است در غربت در حسرت آن سرزمين عشق كه جان و جهانش آنجاست، چشم فروبندد، نوشته است:
«به دنبال آزادي هادي سليمانپور و مختومه شدن پرونده مزبور جناب آقاي «قاضي شرافتمند» دادگاه مزبور كه به قول شما قرار بود عدالت واقعي را برخلاف سعيد جون به ايرانيان نشان دهد خدمتتان سلام رساندند و گفتند اگر كمتر حرف بزنيد نميگند لال هستيد. خدا كمكتان كند، ويگن آخرين بود و او هم مانند شما چشم انتظار بازگشت به وطن بود.

آقاي محترم چرا نميخواهيد باور كنيد اون ايام تمام شد و شما با كمال تأسف ديگر رنگ وطن را نخواهيد ديد و بايد منتظر بمانيد تا يك روز هم متأسفانه خبر شما را مانند ويگن، ديگران بشنوند كه در حسرت رؤيت وطن، در لندن پرونده تان بسته شد. ميدانم فرجام تلخي است اما خودكرده را تدبير نيست. كمتر هذيان ميگفتيد تا پلي براي بازگشت به وطن داشتيد...»
نميدانم چرا با خواندن اين نامه دلم به درد آمد، سالهاست عادت كرده ام كه از اهل ولايت فقيه به جز ناسزا و اتهام نشنوم و نخوانم. فقط نگاهي به شماره هاي كيهان حسين شريعتمداري نماينده ولي فقيه، براي آنكه بدانيد آنها كه از تفالة چاي آقاي خميني و جانشينش سرمستند دربارة صاحب اين قلم چه ميگويند و مينويسند كفايت ميكند. اما در نامة خانم زيبا رضوي (اگر اين يك اسم مستعار نباشد وحكايت برعكس نهند نام زنگي كافور را در دو وجه ظاهر و باطن، معنا نكند) اشارتي بود كه مرا به تأمل واداشت. پيش از اشاره به نكاتي كه دلم را به درد آورد اجازه دهيد اشتباهات زيباخانم را تصحيح كنم.
1 ــ برخلاف تصور ايشان قاضي شرافتمند انگليسي حكم آزادي سليمانپور را صادر نكرد. بلكه قاضي شرافتمند حكم به زندان و سپس آزادي مشروط ايشان داده بود. يعني ايشان با گذاشتن 740 هزار پاوند وثيقه هر روز عصر ميبايست به اداره پليس شهر دارهام مراجعه و حضور خود را اطلاع ميداد. اين وزير كشور بريتانيا آقاي ديويد بلانكت بود كه حكم آزادي سليمانپور را صادر كرد. و اين تصميم او بر پايه چند برداشت بود:
الف: آقاي سليمانپور در زمان وقوع جنايت بزرگ بوئنوس آيرس در محل مأموريت خود حضور نداشته بنابراين برخلاف محسن رباني وابسته فرهنگي سفارت كه عاملان جنايت را شخصاً ديده و به آنها پول داده بود، هيچ تماسي با آنها نداشته است.
ب: سليمانپور به عنوان يك سفير از مصونيت سياسي ديپلماتيك برخوردار بوده است.
ج: مداركي كه دولت آرژانتين جهت مطلع ساختن وزير كشور بريتانيا ارسال كرده است ضمن آنكه دست داشتن عوامل رژيم جمهوري اسلامي را در اين جنايت آشكار ميكند اما در رابطه با شخص سليمانپور، به جز اقوال ابوالقاسم مصباحي شاهد C و ابراهيم فلاحيان (منوچهر معتمر) از بستگان علي فلاحيان و البته سوابق وعلائق و ارتباطات آقاي سليمانپور، به قول حقوقدانان، مستند قابل عرضه اي در دادگاه در ميان 26 هزار صفحه پرونده يافت نشد.
البته يادمان باشد آقاي بلانكت نابينا است، گمان نميكنم در پنج شش هفته ايشان با گرفتاريهاي فراوانش قادر بود حتي اگر محتويات پرونده را به خط برجسته مخصوص نابينايان تغيير ميدادند وقت داشت كل پرونده را بخواند.
د: و در نهايت آزادي سليمانپور پس از سركشيده شدن جام زهر پروتكل الحاقي به پيمان منع گسترش سلاحهاي هسته اي و متوقف ساختن برنامه هاي غني سازي اورانيوم، ميتواند پاداشي باشد كه رژيم ولايت فقيه، دريافت كرد. فكرش را بكنيد اگر سليمانپور به آرژانتين تحويل داده ميشد، و جعبة پاندوراي اعمال تروريستي رژيم گشوده ميشد، دنيا چاره اي نداشت جز آنكه دربارة جمهوري اسلامي نيز همان سياست را اتخاذ كند كه دربارة ليبي و عراق به اجرا گذاشت.
2 ــ اشتباه ديگر زيبا خانم در اين است كه فكر ميكند چون قاضي شرافتمند انگليسي سليمانپور را آزاد كرد بنابراين ما نادرست ميگوئيم و رژيم و سعيدجان مرتضوي اش عين صداقت و درستي هستند. بايد به ايشان و ولي محترمشان بگويم طي 24 سال گذشته ما بارها شاهد بوده ايم قدرتهاي بزرگ پا به روي حق و حقيقت گذاشته اند، و روي مصالح آني خود، از رژيمهائي حمايت كرده اند كه مورد نفرت ملتهايشان بوده اند. حتي در مواردي ديده ايم كه به رژيم جمهوري اسلامي آلوده دامان كه دستش تا مرفق به خون آزاديخواهان ايران آغشته است، جايزه عفت و پاكدامني هم داده اند.
در تمام اين مدت ما فرياد زده ايم حضرات! راه مبارزه با تروريسم كور اسلامي، باج دادن و تحبيب اهل ولايت فقيه در دو وجه سني و شيعه آن نيست، بلكه سياستهاي شما رژيمهائي هم چون جمهوري ولايت فقيه را جريتر ميكند، اما هشدارهاي ما با بيتوجهي روبرو شده است و امروز دنيا دارد بهاي اين خوشباوري خود را ميپردازد. براي ايالات متحده و بريتانيا كاملاً آشكار است چه كساني موج انفجار و ترور و آدم ربائي را در خاورميانه و سپس چهار گوشة جهان به راه انداختند. بگذاريد نكته اي را همينجا عنوان كنم. من ترديدي ندارم ــ و از اين نظر مدارك و شواهد بسيار دارم و ميدانم كه دهها برابر اين مدارك و شواهد در دست سازمانهاي اطلاعاتي غرب است ــ كه تشكيلاتي چون سپاه قدس و سازمان اطلاعات سپاه، در انفجار بوئنوس آيرس، انفجارالخبر در عربستان، بسياري از انفجارها و اعمال تروريستي در عراق و همين دو انفجار اخير در استانبول به نحوي دست داشته اند. چندي پيش خبر دادم كه عماد مغنيه تروريست معروف ذوب شده در ولايت جهل و جور و فساد به عراق رفته است. و اينك خبرهائي حكايت از حضور او در تركيه دارد.
حال بپردازيم به آن قسمت نوشته زيبا خانم كه پيشبيني كرده اند بنده نيز همچون ويگن عزيز حسرت ديدار خانه پدري را با خود به گور خواهم برد. در درجه اول بايد بگويم عمر ما دست آن خداي رحمان و رحيمي است كه زيبا خانم و اوليايش از جمله ولي فقيه به او اعتقادي ندارند. البته گاهي نيز برادران غيور اطلاعات عمر امثال مرا با چاقو و يا گلوله كوتاهتر كرده اند. اينكه بنده نيز چون ويگن و هزاران تبعيدي ديگر در اينجا سر به خاك تيره فرو بريم فضيلتي براي رژيم كسب نميكند. وطني در اشغال مجموعه اي مافيائي است كه از هيچ نوع جنايتي براي بقاي خود فروگذار نميكنند. امّا اگر منهم مثل ويگن و بسياري از دوستان ديگرم در اينسوي خاك و در حسرت ديدار خانة پدري لب فروبستم و قلمم فروافتاد، زيبا خانم ميتواند مطمئن باشد، طريقت عشق بي رهرو نخواهد ماند و عاشقان آن خاك عزيز، مبارزه را تا زمان رهائي وطن ادامه خواهند داد.
در باب خراب كردن پلهاي پشت سر نفهميدم منظورشان چيست. كدام پل؟ آنها كه در وطن ماندند و كوشيدند در چهارچوب ممكنات رژيم جهل و جور و فساد را به راه آورند يا چون آن نازنين پروانه و داريوش فروهر كه هفته آينده سالروز ذبح اسلامي آنهاست، چاك چاك شدند، يا چون سعيدي سيرجاني آزاده با شياف پتاسيم خاموش شدند، يا همچون سحابي و عليجاني و تقي رحماني و اكبر گنجي و... گرفتار حصار ناي ولي فقيه هستند و يا با كابوس زندان 59 روزگار ميگذرانند. آيا رژيم اصولاً پلي را باقي گذاشته است كه انسان به فكر عبور از روي آن باشد؟
در فصر ماريني پاريس آقاي خاتمي از روزي ميگفت كه ايرانيان آزاده با شوق به سوي وطن بازگردند. امروز ياران او نيز در اين انديشه اند كه چگونه جاي امني براي خود پيدا كنند كه خدا ميداند پس از خاتمي چه بر سرشان خواهد آمد.
تنها پلي كه ميتواند منظور زيبا خانم باشد پل سرسپردگي و خيانت به آرمانها و مردم ايران است. بعضي قابليت عبور از اين پل را دارند و مشاهده ميكنيم كه دو سه تن از آنها با بلبل زباني صدا و سيما و نشريات ولي فقيه را صاحب چهره و قلم وارداتي كرده اند. بنده ترجيح ميدهم هم چون ويگن پيكرم به امانت به خاك بيگانه سپرده شود تا روز آزادي ايران، استخوانم را فرزندانم در خانة پدري جاي دهند، اما از پل خفتبار سرسپردگي عبور نكنم. اين را زيبا خانم ميتواند با اطمينان خاطر به اوليايش ابلاغ كند.

شنبه 15 تا دوشنبه 17 نوامبر

بلبل ولايت

1 ــ بينندگان جام جم علي لاريجاني به طور قطع با مفسر ولي فقيه حسن عباسي كه با لقب كارشناس مسائل استراتژيك تقريباً هر شب در تلويزيونهاي رژيم ظاهر مي شود و اخيراً بسيجي هاي دانشگاه نيز او را دعوت ميكنند در دانشگاه در فشاني كند، آشنا هستند. نخست اجازه دهيد ايشان را معرفي كنم. آقاي حسن عباسي كه لقب دكتر را هم يدك ميكشد از اعضاي كميته مركزي تهران بود كه با داشتن مدرك سيكل اول متوسطه يا راهنمائي وارد سپاه شد. و سپس جزو ابوا بجمعي وزارت دفاع شد. بعد از آنكه ستاد مشترك سپاه و ارتش به وجود آمد و درجه دادن به افراد سپاه بر پايه مدارك تحصيلي و تجارب جنگ موردنظر قرار گرفت به آقاي حسن عباسي درجه سرواني دادند. يعني در مقابل كساني كه با داشتن ديپلم و 5 سال سابقه در جنگ سرهنگ و بالاتر شدند، اين حضرت چون مدرك تحصيلي و تجربه كافي در جنگ نداشت سروان شد. (فكرش را بكنيد يك سروان در ارتش بايد حداقل ليسانس دانشكده افسري را داشته باشد و حداقل ده سال خدمت كند تا به درجه سرواني نائل آيد). به هر حال آقاي حسن عباسي بعد از درجه سرواني ديپلم گرفت و با مجموعهاي از ديپلمه هاي سپاه به دانشگاه رفت و لابد دكترايش را هم چون دكتر رحيم صفوي و دكتر محسن رضائي از دانشگاه آزاد قشم و يا اليگودرز گرفته است. كاري به مدرك ايشان ندارم، اما در بارة سخنان بسيار بامزه و اغلب شگفتي برانگيز ايشان حرف دارم. حضرت حسن آقا اولاً بحرالعلوم است به گونه اي كه اخيراً كشف كرده سيدعلي خامنه اي به عنوان نماينده امام زمان نبرد سرنوشت ساز را عليه نايب امام زمان مسيحيان افراطي و صهيونيستها يعني جورج واكر بوش، آغاز كرده و آن را با پيروزي كامل به پايان خواهد برد. حسن آقا پيش از سركشيده شدن جام زهر پروتكل در مصاحبه اي با نشريه «يالثارات» آنچه را در چند برنامة تلويزيوني در جام جم لاريجاني ــ آغامحمدي عنوان كرده بود، به صورت مشروح بيان كرده است. به گفته تئوريسين ولايت سيدعلي آقا «اگر پروتكل الحاقي را امضا كنيم شمارش معكوس آمريكائيها شروع ميشود. تا زماني كه به پروتكل الحاقي نپيوسته ايم امكان وقوع حمله نظامي آمريكا به ما وجود ندارد اما از زمان امضاي پروتكل همانگونه كه در عراق مشاهده كرديم شمارش معكوس براي اينكه بهانه جوئي كنند و جاهاي مختلف كشور را بگردند و بعد همانطوري كه در عراق سلاحهاي كشتار جمعي پيدا نشد فردا هم اين بهانه ها را در مورد ما در رسانه هاي جهاني اعلام كنند و بعد هم حمله به ايران آغاز شود...»
اين بلبل ولايت هفته ها در جام جم لاريجاني ــ آغامحمدي، عليه پروتكل سخن گفت و وقتي آقا وحشتزده جام زهر پروتكل را سر كشيدند با همان حيائي كه خاص اهل ولايت فقيه است آمد و مشغول توجيه عمل ارباب شد.

ربودن باطبي

2 ــ نگران باطبي هستم. چون ميدانم زندان الياس محمودي رئيس حفاظت اطلاعات قوه قضائيه چگونه زنداني است. باطبي كار بزرگي كرد كه فقط از دلاوراني چون او بر ميآيد. او در مرخصي استعلاجي بود و زماني كه فرصت يافت به ديدن آقاي ليگابو نماينده ويژه دبيركل سازمان ملل در مورد آزادي انديشه و بيان برود، تنها به ذكر دردهاي خود كفايت نكرد، بلكه اسامي بيش از سي تن از زندانيان سياسي را كه اغلب آنها از دانشجويان واهل نظر هستند در اختيار ليگابو گذاشت و همچنين براي او به تفصيل جريان شكنجه هاي روحي و جسمي كه نسبت به دانشجويان و دگرانديشان اعمال ميشود تا آنها را وادار به شركت در مصاحبه هاي تلويزيوني و قرائت اعترافنامه هائي كه حسين شريعتمداري و دستيارش صفار هرندي نويسندگان آن هستند، بكنند بازگو كرد. باطبي به ليگابو گفت كه بچه هاي معصوم دانشجو را به بندي ميبرند كه ساكنان آن متجاوزين به عنف و منحرفان و معتادان و متهمان به ارتباط نامشروع با اقارب خود هستند. باطبي گفته بود كه چرا دو دانشجو پس از آنكه مورد تجاوز قرار گرفتند خودكشي كردند... يادآور شد سعيد مرتضوي مسئول قتل دكتر زهرا كاظمي چگونه او را به دفعات تهديد كرده كه به بند متجاوزان جنسي، تحويلش ميدهد تا به بيماري ايدز مبتلا شود...
بعد از گفتگو مرتضوي كه از طريق شنود محل گفتگو از همه حرفها باخبر بود، به يكي از شركايش در مافياي قوه قضائيه يعني الياس محمودي جنايت پيشه گفته بود نبايد اين پسره را راحت گذاشت. در جريان قتل دكتر زهرا كاظمي نيز عوامل الياس محمودي يعني جعفر نعمتي و محمدالله بخشي و حاج ميثم به ياري سعيد مرتضوي آمده بودند. عوامل الياس محمودي، باطبي را در نزديكي منزل يكي از دوستانش ربودند. و بعد به خانة نامزد او ريختند و با وحشيگري خانواده او را مورد تهديد و ارعاب قرار دادند و بعد دختر جواني را كه عاشقانه احمد باطبي نماد نسل پايدار و پوياي جوان ايران را دوست دارد، ساعتها زير فشار و آزار قرار دادند. من براي باطبي نگرانم. جنايتكاراني چون الياس محمودي كه توسط دوست و شريك تجاري اش همان «كيكو» معروف به سازمانهاي جاسوسي بين المللي وصل شده است و سعيد مرتضوي خواب بدي براي باطبي ديدهاند. مرتضوي كه مانع از ديدار عليجاني، رحماني و عباس عبدي با ليگابو شد چون ميترسيد اسرار جنايتش فاش شود، حالا كه باطبي بسياري از سياهكاريهاي او را روي پرده ريخته است مصمم شده صداي باطبي را براي هميشه خاموش كند و بيآزرمي را به جائي ميرساند كه پدر دردمند باطبي و خانواده نامزد او را نيز تهديد ميكند. وقت سكوت و مماشات نيست بايد براي نجات باطبي جنبيد.

حكايت برج شهر ري

3 ــ قصه اي خواهم نوشت پر از آب چشم كه سپس به شرح قصه شود...
حدود دو سال پيش بنگاه هاي شهر ري، و يك شركت ساختمان سازي آگهي هائي به روزنامه ها دادند مبني بر اينكه يك مجتمع مسكوني با هزار دستگاه آپارتمان در مساحتهاي 50 و 60 و 70 متري براي مستضعفان در حال ساختمان در منطقه شهر ري است. خوانندگان من ميتوانند تصور كنند وقتي كسي حاضر ميشود در شهر ري يك آپارتمان كوچك بخرد، به طور قطع هستي و نيستي خود را سرمايه ميكند تا سرپناهي براي خود و خانواده اش فراهم آورد. افراد صاحب مال كه به شهر ري نميروند. هزاران تن از افراد فقير با فروختن طلا و فرش و جهيزيه همسرانشان و در 134 مورد با فروش يك كليه (قيمت كليه جوانها حدود 5/3 ميليون تومان و افراد مسن يك ميليون تومان است) به ثبت نام و خريد آپارتمان در مجتمع شهر ري دست زدند. آيت الله غيوري نماينده ولي فقيه در هلال احمر و رئيس سازمان باقيات صالحات (صندوق بازنشستگي روضه خوانها) و امام جمعه شهر ري، به عنوان صاحب نفس مقدس سنگ بناي مجتمع را گذاشت و البته سهم قابل توجهي از پيش پرداختها نيز تقديمشان شد تا به مصرف مناسب در راه اسلام ناب برسانند. مديرعامل شركت آقاي مهندس «غديري» و دستيارش «بنويدي» با حمايت آيت الله غيوري و كمك شهرداري اسكلت مجتمع مسكوني را ساختند منتها هزار آپارتمان را به چهار هزار نفر فروختند و بعد هم آقاي «بنويدي» و «غديري» شركتشان را در ماه مرداد منحل كردند ولي با وجود اعلام ورشكستگي تا پايان مهر نيز دفترشان به فروش آپارتمانهاي موهوم مشغول بود. امروز غديري گريخته است، غيوري ميگويد به من ربطي ندارد، شهرداري مدعي است كه زمين مجتمع غصبي است و بنويدي ادعا ميكند كه شهرداري و غديري مقصرند. اين وسط چهار هزار انسان هستي از دست داده كه عده ايشان كليه فروخته اند تا پول آپارتمان را تأمين كنند، حيران و سرگردان هر روز به شهرداري و رياست جمهوري و فرمانداري شهر ري مراجعه ميكنند و تا امروز كسي پاسخ درستي به آنها نداده است.

نگاه جهان به ايران

4 ــ ديرگاهي است كه جهان به ايران با دو چشم مينگرد. نگاهي به اهل ولايت فقيه توام با تحقير و نفرت و نگاهي به مردم ايران با ستايش و تقدير. فرقي نميكند كه نگاه كننده رئيس جمهوري آمريكا باشد يا وزير خارجه اش، منتقد سينمائي بريتانيا باشد و يا پاپ اعظم.
در همين هفته ها شيرين عبادي جايزه صلح نوبل را به علت مبارزاتش دريافت كرد، سعيد رضوي فقيه نويسنده دگرانديش، اكبر گنجي و هاشم آغاجري از سازمانهاي معتبر مدافع آزادي انديشه تقدير و جايزه دريافت كردند و اين هفته نيز يك ايراني پرتوان و استوار و فرهنگ دوست كه پدر صنايع اتومبيل سازي در ايران بود و امروز در هر كار فرهنگي از جمله انتشار فرهنگنامه بزرگ تاريخ و فرهنگ ايران «ايرانيكا» با همة وجود وعشق، حضور دارد، يعني محمود خيامي جايزه و تقديرنامه بزرگ شواليه بزرگ را به علت كارهاي انساني و كمك هايش در راه كارهاي خيريه از سوي پاپ اعظم دريافت كرد. به همين مناسبت در كليساي وست مينستر مراسمي برپا بود كه در آن علاوه بر خيامي خانم مارگارت تاچر و سرديويد دوري نيز اين جايزه بزرگ را دريافت كردند. در مقابل امسال نيز نام آقاي خامنه اي در فهرست نامزدان دريافت لقب سرسخت ترين دشمن آزادي از سوي سازمان مبارزه با سانسور ذكر شده است.

November 20, 2003 03:40 PM






advertise at nourizadeh . com