November 26, 2003

اى كشته كرا كشتي …

جعفر نعمتي بجاي آنكه هم چون هزار شب از هزارويكشب جنايتش (مثل شب شومي كه زهرا كاظمي را كشت ويا سيلي بر گوش مادري زد تا اقرار كند لياقت سرپرستي فرزندش را ندارد چون در دلش نفرت از ولي فقيه وذوب شدگان در ولايت جهل و جورش موج ميزند.) ...

با ا ليا س جان محمودي و سعيد جان مرتضوي و" كي كو " اربا ب جاسوسش جا م مي پول وخون سر كشد- امشب در اوين به ياد آ نهمه جان عاشق ا ست كه با دشنه كين و نفرت ا و آ شنا شدند.

ا مشب جعفر بعد از سه ساعت حسا ب پس دادن به خود ميپيچد كه چرا ا قرار كرد كاظمي را چرا كشته ا ست. چرا 4 مليارد پول دزدي از بچه ها و بيوه زنان دلاوران به خون خفته جبهه ها را از ايران خارج نكرد. چند شبي ا ست كه جعفر در ا وين زنداني است . تلا شهاي ارباب عراقيش سيد محمود الهاشمي رئيس قوه قضائيه كه او را نامزد جانشيني ا لياس جان كرده بود به جائي نرسيد. مقام ولايت فرموده بودند اگر قرار است قرباني بدهيم جعفر گوشت لذيذ تري از سعيدجان مرتضوي دارد كه ما روي زانوي ولايت او را بزرگ كرده ايم.

جعفر به خواست سيد الهاشمي بخش ارز قاچاق سپاه را اداره ميكرد تا براي رياست حفاظت اطلاعات قوه قضا ئيه تجربه كافي كسب كند...آ نقدر دزديد كه ديگر حتي كي كو هم نتوانست شاهد جنايا تش را نجات دهد. آلهاشمي هم قادر نبود شكنجه گر محبوبش را نجات دهد. و اين سرنوشت محتوم همه آ نهاست كه در وصلت با قدرت خانم هم چون حضرت مقام ولايت عظمي دنيا و آ خرت به نگاهي ميفروشند.

همين روزها منتظر به ا وين شدن سعيدجان و ا لياس جان و... با شيد. كه اي كشته كرا كشتي تا كشته شدي زار...

عليرضا نوري زا ده لندن 25 نوامبر 2003

November 26, 2003 02:39 AM






advertise at nourizadeh . com