January 08, 2004

آلودگي خرقه ويراني جهان است...

يكهفته با خبر
عليرضا نوريزاده
سه شنبه 30 دسامبر تا جمعه 2 ژانويه

پيشدرآمد:«حازم صاغيه» روشنفكر و نويسنده سرشناس لبناني و يكي از سرمقاله نويسهاي روزنامه الحيات، زلزله بم را حادثه اي مهم در تاريخ سياسي ايران ميداند، حادثه اي كه به قول او فلاكت و افلاس رژيم جمهوري اسلامي را آشكار كرد. حادثه اي كه نشان داد خمينيسم بعد از ربع قرن چه بلائي بر سر ايران آورده است كه اينگونه در برابر زلزله اي كه با قدرتي بيشتر در كاليفرنيا
رخ ميدهد و دو كشته بجا ميگذارد اما در شهر بم كه 80 هزار سكنه دارد بيشتر از 75 هزار كشته و زخمي و مفقود به جا مينهد.دست و پا گم ميكند٫

لابد تا امروز از جزئيات زلزله، كمكرساني ها، تلاشهاي رژيم براي بهره برداري سياسي از يكسو و سرپوش گذاشتن روي عدم كارائي و ناهمآهنگي مسئولان و ارگانهاي مختلف مدني نظام در عمليات نجات و امدادرساني و... مطلع شده ايد. من به اختصار به چند نكته اشاره ميكنم كه همگي مستند و برگرفته از گفتگوهائي است كه با تني چند از مردم بم و يك افسر وظيفه شناس هوانيروز، يك خلبان، دو گزارشگر عرب داشته ام و همچنين چند «اي ميل» از افرادي كه مورد اطمينان من هستند در كنار گزارشهاي مكتوب و گويا و تصويري فرستادگان روزنامه ها و راديو تلويزيونهاي بين المللي در تكميل ساختن تصاويري از زلزله و پيامدهاي آن ارائه ميدهم.
الف: زلزله در ساعت پنج و نيم صبح در شهر بم رخ داد. نخستين گروه امدادگران در ساعت دو بعد از ظهر به بم رسيد. تا اين ساعت آن دسته از اهالي شهر كه زنده مانده بودند به همراه بمي ها و جيرفتي هائي كه خبر زلزله به آنها رسيده بود و از شهرهاي مجاور به بم رو آورده بودند تا به كمك اقوام خود بروند، با وسائل ابتدائي در ميان ويرانه ها به جستجوي اقوام و دوستان خود بودند. رژيم بعداً كوشيد گناه قطع نخاع شدن صدها تن از مصدومين را به گردن مردمي بيندازد كه به ادعاي يكي از سخنگويان ستاد حوادث غيرمترقبه، با ناشيگري مصدومان را از زير آوار خارج ميكردند. حال آنكه ناشيگري اعضاي اكيپهاي امداد باعث از بين رفتن بسياري از زير آوار ماندگان و قطع نخاع تعداد زيادي از نجات يافتگان شد.
ب: جزايري رئيس ستاد حوادث غيرمترقبه كه درجريان زلزله رودبار توبيخ شده بود و به علت سهل ا نگاري و عدم آگاهي به وظيفه اش به گفته همكاران نزديكش حتي از مقابله با پشه ها در اتاق خوابش عاجز است چه برسد به اداره ستاد حوادث غيرمترقبه، 48 ساعت پس از وقوع زلزله ستاد را به ادعاي خودش فعال كرد.
ج: پاسدار محمدرضا نقدي كه به علت شكنجه و آزار شهرداران، و شخص كرباسچي و معاونانش از رياست حفاظت اطلاعات ناجا (نيروهاي انتظامي) بركنار و به معاونت اطلاعات ستاد مشترك نيروهاي مسلح نقل مكان كرده بود و در همين مقام با تشكيل يك گروه مافيائي از اوباش به شكار دختران و پسران جوان و باجگيري از ثروتمندان اقدام ميكرد و چند ماه قبل با افشاگري سعيد حجاريان پرده از رازهايش برداشته شد و ولي فقيه ناچار شد مدتي او را به دفتر ولايت عظما بخواند تا سروصداها بخوابد، به دستور ولي فقيه به رياست ستاد كمك رساني به زلزله زدگان منصوب شد.
محمدرضا نقدي كه اسم واقعي او «شمس» است و پدرش در كربلا نوحه خوان بود، از اعضاي باند معاودين وابسته به دفتر رهبري است. او زماني نزد مقام ولايت عظما اجر و قرب پيدا كرد و درجه سرتيپي گرفت كه در طراحي و به انجام رساندن فرمان قتل پسرعمويش كه از اعضاي شوراي مقاومت مسعود رجوي بود و در آغاز انقلاب يكچند كارداري سفارت ايران در ايتاليا را عهده دار بود، فعالانه شركت كرد. و با گستردن دامي بر سر راه او كار به قتل رساندش را تسهيل كرد.
د: همانطور كه ذكر شد اكيپهاي امداد تا شش ساعت پس از وقوع زلزله به بم نرسيدند. حتي خبر زلزله در خطبه هاي بيسر و ته و تهوع برانگيز جمعه عنوان نشد. مسابقه فوتبال پرسپوليس و ابومسلم بدون اشارهاي به زلزله برگذار شد و نخستين بار پس از آنكه بي.بي.سي و رويتر و تلويزيون الجزيره خبر زلزله را منتشر كردند، صدا و سيماي علي لاريجاني از خواب بيدار شد و مصيبت وارده را به مقام معظم رهبري و نايب امام زمان تسليت گفت.
هـ : در ساعت چهار و نيم بعد از ظهر جلسه شوراي امنيت داخلي و ستاد ويژه زلزله در وزارت كشور تشكيل شد و آقاي خاتمي نيز ساعتي بعد به اين جلسه ملحق شد. در همين جلسه تصميم گرفته شد دكتر عارف معاون اول رئيس جمهوري و عبدالواحد موسوي لاري وزير كشور و معاون امنيتي اش شنبه صبح اول وقت به بم پرواز كنند و خاتمي نيز بعد از ظهر شنبه راهي بم شود. اما مگر ميشود در مملكت امام زمان رئيس جمهوري منتخب؛ اول به ديدار مجروحان و بازماندگان فاجعه زلزلة بم برود، حساب و كتابي در كار است كه به موجب آن سيد ولي فقيه به مراتب اوليتر از سيد رئيس جمهوري براي سفر به بم و بهره برداري سياسي از يك فاجعه است. اما سفر آقاي خامنه اي كه نميشود بدون مقدماتي صورت گيرد. آقا سفرش را به اصفهان به دنبال تظاهرات مردم اين شهر عليه نظام و سرنگوني طاق نصرتها به تعويق انداخت تا نيروي كافي به اصفهان اعزام شود و هزاران مزدور و حقوق بگير را در مسير حضرتش بگمارند و از شهرهاي ديگر دانشجوي بسيجي به اصفهان بياورند و حدود 15 ميليارد تومان نيز خرج كنند تا سفر نايب امام زمان بدون دردسر و با استقبال قاطبة اهالي محترم انجام گيرد. (در پرانتز اشاره كنم كه اين ماه وقتي كارمندان بازنشسته در قزوين براي دريافت حقوق خود مراجعه كردند در كمال شگفتي دريافتند كه براساس ميزان حقوق آنها بين 7 تا 20 هزار تومان از حقوقها كسر شده تا هزينه سفر مقام ولايت عظما به قزوين در ماه گذشته تأمين شود. در مقابل به دانشجويان گفته شده بود هر كدامشان در جلسه سخنراني رهبر حاضر شوند در سال آينده تحصيلي از يك تخفيف 15 درصدي براي شهريه خود برخوردار خواهند شد).
براي سفر رهبر به بم، فرماندهان سپاه و بسيج و 8 لشگر سپاه و دو تيپ ارتش و صدها ژنرال و سرهنگ ريز و درشت سپاه به همراه مأموران امنيتي و واحدهاي اطلاعاتي نيروهاي ويژه قدس و سپاه پاسداران از روز شنبه تا دوشنبه حصار امنيتي مستحكمي دور شهر بم برپا كردند و هنگام ورود رهبر او را به نقطه اي بردند كه از اغيار يعني زلزله زدگان خالي بود. در واقع دويست تن بسيجي و پاسدار و مأمور امنيتي در كنار بعضي از مقامات دولتي در شهر بم كه زنده مانده بودند گرد ماشين «آقا» حلقه زدند و ايشان را در پشت كاميوني روي صندلي نشاندند تا يك روضة مفصل بخواند و پامنبري ها نيز حسابي اشك بريزند و به سر و كله خود بزنند.
خاتمي در پاسخ سئوالي كه چرا بلافاصله پس از زلزله به بم نرفته است به توصيه هاي كارشناسان اشاره كرد. حالا اما آشكار شد كه توصيه اي از سوي دفتر مقام ولايت عظما رسيده بود كه لازم آن است كه حضرت آقا نخست به بم بروند و شخص دوم كشور بعد از ايشان راهي شهر بم شود.

و در باب مظلوم نمائي...

مثل عاشورا كه ديرگاهي است براي اهل ولايت تزوير و دكانداران دين دكاني شده است كه نان خود را پشت هم در تنور داغ احساسات و عواطف صادقانه مردم بچسبانند، زلزلة بم نيز كه در شب ميلاد پيامبر عشق و صلح و آزادگي عيساي مسيح جهاني را در ماتم فرو برد، بلافاصله مناسبتي شد كه اهالي رژيم، با گرفتن چهره غمگين و مظلوم نمائي كوشش كنند احساس همدردي را در داخل و خارج كشور، به سود خود مصادره كنند. از همان زماني كه رژيم مفلوك دست نياز به سوي عالميان و همزمان ايرانيان دراز كرد آشكار بود كه آقايان گمان كرده اند كه حالا كه زلزله آمده و هزاران تن كشته شده اند و جهاني در انديشه رساندن كمك به مصيبت ديدگان است، ديگر كسي سراغ حقوق بشر و سلاحهاي كشتار جمعي و پروژه اتمي و حمايت از راديكالهاي فلسطيني و پناه دادن به سران القاعده را نخواهد گرفت. و زماني كه آمريكا براي كمك رساني اعلام آمادگي كرد، آب از لب و لوچه دو جناح حاكميت به راه افتاد به گونه اي كه هم شيخ نوقي بهرماني به وسط ميدان پريد و هم دانشجوي خط امامي سابق محسن ميردامادي. آنچه رژيم در هول و ولاي بهره گيري از مصيبت مردم بم متوجه آن نشد مطالبي بود كه امدادگران خارجي و خبرنگاراني كه از شرق و غرب عازم بم شده بودند با مشاهده وضع آشفته كمك رساني و ناهمآهنگي هاي ارگانهاي مسئول در جهان منعكس خواهند كرد. از آنجا كه كمكهاي آمريكا همزمان با اظهارات آشتي جويانه وزير خارجه آمريكا كالين پاول ارسال شد، مقامات رژيم مثل عروسي كه خواستگار با چهل شتر شيربها و هديه پشت در صف كشيده و التماس ميكند راهش به خانة عروس خانم بدهند، شروع به ناز كرد كه چهل شتر بار كافي نيست و فلان و بهمان را هم ميخواهم.
جورج بوش هم خيال آقايان را راحت كرد كه اگر ما كمك كرديم و قصد داشتيم خانم «سناتور اليزابت دول» را كه در گذشته رئيس صليب سرخ بود به همراه هيأتي به ايران بفرستيم براي نشان دادن همدردي با مردم ايران بود وگرنه سياست آمريكا نسبت به رژيم جمهوري اسلامي تغييري نكرده و رژيم بايد مطالبات مردم ايران را تأمين كند، حقوق بشر را رعايت كند، دست از توليد سلاحهاي كشتار همگاني بردارد، و اعضاي القاعده را تسليم كند و حمايت از تروريسم و گروههاي راديكال را متوقف سازد و... البته حرفهاي دقيقتر را لابد معاون كالين پاول آقاي ارميتاژ كه خيلي شبيه قهرمانان كشتي كج است، تلفني به اطلاع محمد جواد ظريف، نماينده رژيم در سازمان ملل رسانده است. همينطور آقاي جك استراو وزير خارجه بريتانيا كه حالا هفته اي يكي دو نوبت با خرازي گفتگوي تلفني ميكند، براساس گزارش رسانه هاي بريتانيا تلاش كرده است رژيم را متوجه وضع حساسي كه گرفتار آن است بكند. اما در روزي كه آمريكا براي ايران كمك ميفرستد، ولايت عظما به محمد محمدي ريشهري وزير امنيت سابق و رئيس بعثه حج و اعضاي بعثه فرمان ميدهد امسال مراسم برائت از مشركين را با عظمت بيشتر برگذار كنند و فرياد مرگ بر آمريكا و اسرائيل را رساتر از هر سال در اطراف خانه كعبه سر دهند.

و بلندهمتي هاي ايرانيان...

در طول روزهاي پس از فاجعه به همان نسبت كه فريبكاري و اشك تمساح ريختن اهل ولايت فقيه بيش از پيش آشكار شد، همبستگي و همدلي و عشق ايرانيان نسبت به هموطنان خود و خشت خشت خانة پدري، به شكل تحسين برانگيزي نمايان شد. من در چند مورد شاهد بزرگ منشي و گشاده دستي و عشق تني چند از هموطنانم بودم كه به دو سه مورد آن اشاره ميكنم.
1 ــ مثل هميشه كه محمود خيامي بنيانگذار ايران ناسيونال در كارهاي فرهنگي و كمك رساني به هموطنان نيازمند و مصيبت ديده پيشقدم بوده است، اين بار نيز در همان ساعات نخست زلزله، پس از گفتگوئي كه با او داشتم كه تمام آن به شرح دردهاي هموطنان گذشت و اينكه چرا كساني كه صدها برابر خيامي ثروت و دولت دارند و بعضي شان وطن را در چمدانها گذاشتند و به خارج آمدند، در چنين فاجعه هائي پنهان ميشوند، هيأتي را از بنياد خيريه و فرهنگي محموديه كه سرپرستي دهها مدرسه و تأمين هزينه هاي دانش آموزان اين مدارس را در خراسان بعهده دارد، راهي بم كردتا مقدمات ساختن 200 تا 250 خانه مدرن مقاوم در برابر زلزله را فراهم كنند. همزمان يكصد هزار دلار به سازمان پزشكان بدون مرز كمك كرد با اين شرط كه فوراً تيمي از پزشكان و پرستاران متخصص را به بم اعزام كند. سه چهار روز پس از زلزله خبر شدم كه يك گروه از مهندسين مشاور (شركت فرداي نو) در تهران به سرپرستي مهندس فريدون داورپناه كه از بزرگترين شركتهاي طرح و اجراي پروژه هاي بزرگ شهرسازي است،به خواست خيامي ؛ نقشه شهركي را با خانه هاي مقاوم در دست دارد كه قرار است در مدت پانزده روز تكميل شود و مرحله اجرائي آن بلافاصله آغاز شود.
2 ــ انجمن دفاع از زندانيان سياسي، انجمن صنفي روزنامهنگاران، كانون نويسندگان ايران و گروههاي دانشجوئي مثل دفتر تحكيم وحدت و جبهه دمكراتيك (گروه طبرزدي) در حاليكه خود زير فشارها و ضربههاي شديد اهل ولايت فقيه قرار دارند در همان نخستين ساعات زلزله پا به ميدان گذاشتند و با جمع آوري كمكهاي نقدي و جنسي، به صورت چشمگيري به ياري هموطنان مصيبتزده خود رفتند.
3 ــ هنرمندان عاشق خانة پدري از بازيگران سرشناسي كه رژيم تصويرشان را ممنوع كرده بود تا خوانندگاني كه حق خواندن از آنها سلب شده بود، در ايران و بعضاً در خارج در كنار جمع آوري كمك با اجراي كنسرتهاي همت عالي، مبالغ هنگفتي را براي كمك به زلزله زدگان جمع آوري كردند. در كنار اين سه مورد بايد به كمكهاي ارزنده ايرانيان در داخل و خارج كشور اشاره كنم كه صميمانه و با همه عشق، آنچه را در توان داشتند عرضه كردند. در مقابل حضراتي كه ثروتشان سر به فلك ميزند و مثل علي اكبر نوقي بهرماني و ايل و تبارش آنقدر برده اند و انباشته اند كه براي هفت نسل بعد از خود تأمين آتيه كردهاند، حتي درمي به شكرانه سلامت خود و در راه كمك به هموطنان دردكشيده خود نثار نكردند. ايرانيان مقيم دبي و حاشيه خليج فارس حماسه آفرين شدند آنوقت در لندن حضراتي كه در پنهان قلم و كلام ما را مي ستايند اما در برابر دفتر ولي فقيه در لندن صف ميكشند تا فريبكارانه كمكهاي پيچيده در زرورق تزوير خود را در كف نماينده ولي فقيه بنهند، با اين توجيه كه ما كمكهاي خود را از كانالهاي رسمي ارسال ميكنيم، از ترس آنكه مبادا دادن كمك از طريق حساب كانون نويسندگان و يا انجمن دفاع از زندانيان سياسي، باعث شبه دار شدن نامشان در امنيت خانه ولي فقيه شود، صداي پرطنين آزادانديشان و مبارزان ايراني در داخل كشور را بدون پاسخ گذاشتند.

شنبه 3 تا دوشنبه 5 ژانويه

بازگشت حسين خميني به ايران

حسين به ايران بازگشت. تعجب نكنيد. من از يك ماه و نيم پيش ميدانستم در دل حسين خميني نواده بنيان گذار رژيم جمهوري اسلامي چه ميگذرد. در واقع پس از بازگشت او از سفر آمريكا من پيش بيني ميكردم كه او سرانجام در برابر تهديدها و خط و نشان كشيدنهاي دادگاه ويژه و اطلاعات سپاه نسبت به او و خانواده اش به ويژه همسر و فرزندان و پسر عمويش حسن فرزند احمد خميني، گريزي جز سكوت و احتمالاً بازگشت به ايران نخواهد داشت. البته حسين كار خودش را انجام داد و مواضعش را آشكار كرد. در مصاحبه هائي كه با او در الشرق الاوسط و راديو ياران داشتم كه مطالب عمده آن در همين ستون به چاپ رسيد صريحاً رژيم ولايت فقيه را غيرشرعي و غيرمردمي خواند و گفت رژيم اسلامي فقط به دست معصوم برپا ميشود و در حال حاضر مطابق خواست اكثر مردم ايران بايد يك نظام سكولار كه در آن دين جايگاه و حرمت والاي خود را خواهد داشت و جامعه با قوانين عرفي اداره خواهد شد و حاكميت ملي از سوي حكومت مورد تجاوز قرار نخواهد گرفت، قدرت را در ايران به دست گيرد. حسين خميني در سخنرانيها و مصاحبه هايش در عراق و آمريكا، بدون آنكه از فرد خاصي نام ببرد رژيم جمهوري اسلامي و ولايت فقيه را بدعتي نامبارك خواند كه بايد بساطش را برچيد. با شماري از شخصيتهاي اپوزيسيون از جمله رضا پهلوي ملاقات كرد و عزم خود را جزم كرده بود كه در صف نخست مبارزان براي برچيدن بساط خلافت فقيه قرار گيرد. اما چند اتفاق حسين را نخست به سكوت كشاند و سپس راهي ايرانش كرد. به حسن حميني اخطار شد كه اگر پسرعمويش را به سكوت و بازگشت وادار نكند، فيلمها و نوارهائي را كه از پدرش (احمد خميني) و گعده هاي بعد از ظهر و شبش دارند، روي سايتهاي اينترنتي ذوب شدگان در ولايت جهل و جور و فساد خواهند گذاشت. محسني اژه اي به يكي از بستگان همسر حسين خميني گفته بود برادران عاشق رهبر؛ سخت از گفتار و اعمال سيد حسين عصباني هستند و ما نميتوانيم سلامت همسر و فرزندان او را تضمين كنيم. دوبار طرح سوءقصد و ربودن او در ماه هاي اخير ناكام ماند و تقريباً هر دو سه روز يكبار پيام هاي تهديد از سوي فرستادگان مقام ولايت عظما از نوع تسخيري و علي حائري به او ميرسيد كه... سرانجام حسين توصيه هاي دوست شفيقش علامه اياد جمال الدين را نيز نپذيرفت و راهي ايران شد. مادر بزرگ او خانم بتول ثقفي همسر آيت الله خميني از طريق يكي از دامادهايش براي اژه اي پيغام فرستاده است كه اگر يك مو از سر حسين كم شود سر و كارتان با من خواهد بود. خانم خميني سه سال است هر نوع رابطه اي را با خانواده رهبر و شخص آقاي خامنه اي، قطع كرده است. در واقع پس از آنكه حسن خميني حاضر نشد پيشنهاد دامادي آقاي خامنه اي را بپذيرد و با صبيه آيت الله سيد محمد بجنوردي ازدواج كرد، بيت رهبر با بيت رهبر راحل قهر كرد.
حسين قبل از بازگشت گفته بود اگر مرا وادار به اعترافات تلويزيوني كردند هيچكدام از حرفهاي مرا جدي نگيريد. مواضع من همان بود كه در خارج به آن پرداختم وگرنه زير شكنجه ذوب شدگان در ولايت جهل و جور و فساد، خود آقاي خميني هم اگر زنده بود اعتراف ميكرد عامل استكبار و صهيونيسم بوده است. خبر سفر حسين به عراق را نخستين بار من پخش كردم. خود او خبر را به من داده بود، اما خبر بازگشت او را كه در همان روز به روي سايت خود گذاشتم، از دوستي نزديك به او گرفتم. حسين ناچار شده بود بي خداحافظي بازگردد...


January 8, 2004 04:50 PM






advertise at nourizadeh . com