June 17, 2004

... پارسايان مددي تا خوش و آسان بروم

يكهفته با خبر
سه شنبه 8 تا جمعه 11 ژوئن
پيشدرآمد: در گوادلوپ سران چهار كشور قدرتمند غرب (آمريكا، بريتانيا، فرانسه و آلمان غربي آن روز) پس از بحث و گفتگوهاي طولاني به اين نتيجه رسيدند كه انقلاب ايران اگر رها شود، سرنوشت افغانستان در انتظار ايران خواهد بود. به اين معنا كه نيروهاي چپ هدايت انقلاب را به سوي قبله گاه مسكو جهت خواهند داد. شاه به علت بيماري و ضعف در تصميم گيري بازي را خواهد باخت. بنابراين دو راه در پيش پاي ما است (يعني چهار كشور عمده صنعتي) اول آنكه با مذهبيها و مليون وارد گفتگو شويم تا زمينه انتقال قدرت به آنها را فراهم سازيم و اين كار جز با همراهي ارتش ايران قابل تحقق نميباشد (به همين دليل نيز هويزر به ايران اعزام شد).

دومين راه واداشتن شاه به كناره گيري، تشكيل شوراي سلطنت با حضور بعضي از چهره هاي مخالف خوشنام، و كمك به روي كار آمدن يك دولت ملي ــ مذهبي ائتلافي در كشور است.
دكتر اميني روزي كه به اتفاق علي باستاني معاون سردبير وقت اطلاعات در منزلش بودم، ميگفت: به اعليحضرت عرض كردم شما خسته شده ايد و نياز به استراحت داريد برويد با شهبانو كمي گردش و استراحت كنيد. شوراي سلطنت تشكيل ميشود و والاحضرت وليعهد نيز تا دو سه سال ديگر به سن قانوني ميرسد و مطمئن باشيد تا آن وقت اوضاع آرام شده است. دكتر اميني گفت شاه چنان نگران و دلخسته بود كه دل به سخنان من نداد حتي در آن لحظه ميپنداشت بنده چون نوه مظفرالدين شاه هستم قصد تغيير سلسله پهلوي را دارم.
بعد از گوادلوپ، اگر چه كارتر و ژيسكاردستن در پيامهائي به شاه او را به ادامه حمايت غرب از وي مطمئن ساختند اما شاه در عمل با مسائلي روبرو بود كه هر روز او را نسبت به صداقت غرب و خاصه آمريكا و انگليس بدبين تر ميكرد. از سوي ديگر همه هم و غم هويزر بر اين محور تمركز داشت كه مانع از حركتي قاطع و اساسي از سوي ارتش ايران در برقراري نظم و كنترل اوضاع شود. نگاهي به صورتجلسه نشستهاي فرماندهان نظامي در حضور قره باغي و فردوست، اين امر را كه ارتش ايران در غياب يك فرماندهي مقتدر و استوار عملاً فلج شده بود، اثبات ميكند.
يك بار ديگر درست 25 سال پس از گوادلوپ، با يك گوادلوپ تازه اين بار در جزيره اي كوچك در ايالت جورجياي آمريكا روبرو هستيم. با اين تفاوت كه كانادا، ژاپن و ايتاليا به آن چهار كشور شركت كننده در گوادلوپ فرانسه اضافه شده اند و روسيه نيز كه 25 سال پيش رقيب سرسخت آمريكا و متحدان غربي اش بود و دلمشغولي سران چهار كشور صنعتي در گوادلوپ بيشتر متوجه نقش عوامل و طرفداران اتحاد شوروي در انقلاب ايران بود امروز به جمع بزرگان صنعتي جهان پيوسته و به همين دليل نيز G7 تبديل به G8 شده است. ديگر از رقابتهاي مخرب و توطئه و تهديد و ارعاب خبري نيست بلكه جهان صنعتي و دمكراسيهاي غربي امروز با همان دشمني روبرو هستند كه روسيه نيز ديرگاهي است در چچن با آن روبروست. منظورم پيروان اسلام ناب محمدي انقلابي در دو وجه شيعه و سني آن است. اگر آمريكا بعد از 11 سپتامبر با زخمي عميق برتن و روان، كمر به جنگ با تروريستها و حاميانشان بسته، روسيه نيز از دو دهه پيش در گير و دار جنگي خشونتبار است كه تا كنون هزاران كشته برجا گذاشته است.
ديگر كشورهاي شركت كننده در نشست جورجيا نيز هر يك به نوعي در گير و دار نبرد با تروريسم اسلامي هستند. چند مسأله مهم كه همگي در ارتباط با خاورميانه است عمدهترين محورهاي بحث و گفتگو بين سران شركت كننده در كنفرانس G8 در جورجيا بوده است.
اين محورها از اين قرار بودند:
1 ــ طرح خاورميانه بزرگ (دمكراتيزه كردن نظامهاي قابل تعديل، و زمينه سازي براي تغيير نظامهاي سركوبگر فاسد)
2 ــ مسأله عراق (در همة ابعادش، آينده عراق و دمكراسي، قابليتهاي اقتصادي عراق، خطرات ناشي از شكست طرح تغيير بنيادين در عراق و...)
3 ــ مسأله اقليتهاي نژادي و ديني در منطقه خاورميانه
4 ــ فقر، گرسنگي، بيكاري و بدهكاري در افريقا و كشورهاي فقير خاورميانه به عنوان عواملي كه به رشد بنيادگرائي، تروريسم و ناامني و جنگهاي داخلي كمك ميكند.
5 ــ مسأله فلسطين و جنگ غيرمنظم و مستمر در اسرائيل و اراضي اشغال شده.
6 ــ عوامل خطر (براي صلح جهاني و استقرار منطقه) و در رأس آنها، تلاشهاي كشورهائي چون جمهوري اسلامي، كرة شمالي و سوريه براي دستيابي به سلاحهاي كشتار جمعي و به ويژه سلاح هسته اي ــ كه اين امر در مورد ايران با وجود شواهد و دلايل بيّنه كاملاً مسجل است.
البته در كنار اين محورهاي اصلي سران 8 كشور، در حاشيه كنفرانس، در ديدار سران كشورهاي بزرگ و ثروتمند صنعتي با ميهمانان عرب و مسلمان و افريقائي خود، مسائل ديگري نيز مورد بررسي قرار گرفته است كه به بحث ما ارتباطي پيدا نميكند.
آنچه از گوادلوپ دوم (نشست جورجيا) در رابطه با ايران به بيرون درز كرده (همراه با آنچه از هوشيار زيباري وزير خارجه عراق كه به همراه غازي عجيل الياور رئيس جمهوري عراق در نشست جورجيا حاضر بود، شنيده ام)،حكايت از اين ميكند كه:
اولاً: حناي مقوله «دمكراسي اسلامي» در ايران و نوعي «مشاركت مردمي» ــ كه طرح خاورميانه بزرگ ناظر بر اجراي آن است ــ كه مطلب مورد استناد اروپائيها در برابر آمريكا، براي توجيه روابطشان با جمهوري اسلامي بود، در جورجيا كاملاً رنگ باخت. يكي از مشاوران ايراني خانم كونداليزا رايس مشاور رئيس جمهوري آمريكا در امور امنيت ملي، (اصرار داشت كه نامش فاش نشود، و من گفتگويم را با او بدون ذكر نامش در الشرق الاوسط به چاپ رساندم) ميگفت: مدتها طول كشيد تا ما توانستيم به اروپائيها تفهيم كنيم، ايران را با عربستان و افغانستان و شيخ نشينهاي خليج فارس مقايسه نكنيد. ايران يك صد سال پيش نخستين منازل مردمسالاري را طي كرده است. نخستين پارلمانهاي ايران توسط شوراي نگهبان و آخوندها تصفيه نميشد و مردم نمايندگان خود را با نظارت ولي فقيه و جماعت آخوند انتخاب نميكردند. هر بار كه بحثي با فرانسويها يا آلمانها در ميگرفت آنها ميگفتند در ايران به هر حال نوعي دمكراسي مشروط وجود دارد. و دائم، خاصه در چند سال اخير به مشاركت مردم در انتخاب خاتمي و مجلس ششم اشاره ميكردند. امروز اما آنها دريافته اند كه استحقاق مردم ايران اين نيست كه احمد جنتي از ميان شش هفت هزار تن چند صد آدم را كه مطيع و منقاد ولي فقيه و مافياي قدرت هستند انتخاب كند و به مردم بگويد برويد به اينها رأي بدهيد. بنابراين مقايسه كردن مردم ايران با شهرونداني كه هزار سال از تاريخ عقبترند و اگرچه وسايل و تجهيزات مدرن مورد استفاده آنهاست اما هنوز در قرن پانزده زندگي ميكنند، مقايسه بجا و درستي نيست.
ثانياً: تلاشهاي جمهوري اسلامي براي دستيابي به سلاح هسته اي يك مسأله جدي است و انكار مسئولان ايراني در برابر شواهد و مداركي كه حكايت از استمرار برنامه اتمي ايران دارد، ارزش و اعتباري ندارد. در جورجيا، پرزيدنت بوش پروندهاي را به سران كشورهاي صنعتي جهان نشان داده بود كه جزئيات برنامه اتمي جمهوري اسلامي را با مدارك مستند، تصاوير و شهادت گواهان مورد اعتماد از جمله كارشناسان و بازرسان سازمان بينالمللي انرژي اتمي، فاش ميكرد.
ثالثاً: مداخله هاي جمهوري اسلامي در عراق و نيز در فلسطين و لبنان و اخيراً در چند كشور افريقائي و البته افغانستان، مانع اصلي در راه برقراري امنيت و آرامش و حركت به سوي دمكراسي و صلح است. (در همين شماره مطالب تكان دهنده اي را از مداخلات جمهوري اسلامي در عراق، افغانستان و چند كشور افريقائي به اطلاع شما ميرسانم).
رابعاً: در ايران، اكثريت مردم از رژيم مذهبي سركوبگر بيزار و خواستار سرنگوني اين رژيم هستند. چند عامل عمده بر سر راه يك خيزش مردمي براي برقراري دمكراسي و عدالت اجتماعي در ايران امروز وجود دارد. اين عوامل عبارتند از:
الف: وحشت مردم از رژيم و همزمان نگرانيهايشان بر اينكه در نبود يك آلترناتيو مشخص، پيامد به هم ريختن اوضاع در كشور، هرج و مرج، ناامني، جنگ داخلي، مداخله بيگانگان و فرداي تاريك و مبهم باشد، عامل بسيار مهمي در عدم استمرار و نظم يافتن خيزشهاي مردمي و دانشجوئي در سالهاي اخير بوده است. بنابراين بايد از يكسو امكان استفاده رژيم از وسائل سركوبي را با فشارهاي بين المللي و كشاندن امر به شوراي امنيت محدود كرد و از سوي ديگر ايرانيان را براي دستيابي به يك توافق ملي بر سر ميثاق دمكراسي و حقوق بشر ياري داد. آلترناتيو از دل اين توافق پيدا خواهد شد.
ب: برخلاف تصور رايج رژيم جمهوري اسلامي بسيار شكننده و آسيب پذير است. اما پيروزي خاتمي و اصلاح طلبان در انتخابات باعث شد، رژيم براي مدتي محدود در نگاه اغلب ايرانيان، به نوعي مشروعيت دست پيدا كند و همين امر مانع از حضور فعال اكثريت مردم در صحنة پيكار بود ضمن آنكه دولتهاي غربي را نيز به برقراري روابط سازنده با ايران ترغيب ميكرد. امروز رژيم ديگر از هيچ نوع مشروعيتي برخوردار نيست. انتخابات مجلس هفتم با مشاركت كمرنگ مردم در سرتاسر ايران و مشاركت زير 15 و 10 درصدي در شهرهاي عمده انجام گرفت. بنابراين يك عامل عمده از پيش پاي مردم و به ويژه آزاديخواهان ايران برداشته شد.
ج: روحانيت و خاصه مرجعيت به عنوان يكي از عوامل حفظ رژيم سالها به عنوان مانعي در راه قيام آن دسته از مردم كه داراي اعتقادات مذهبي قومي هستند، به شمار ميرفت. امروز اما ابعاد فساد در بين قشر روحاني به حدي است كه حتي مؤمنان و وفاداران به رژيم، هيأت حاكمه را نه تنها به عنوان نمايندگان روحانيت بلكه به عنوان انسانهاي ديندار و متدين به رسميت نميشناسند. از 14 مرجع شناخته شده در ايران تنها سه تن به طور كامل از نظام حمايت ميكنند. 8 تن مخالف شناخته شده وضع موجود هستند و سه تن (منتظري، صادق روحاني و حسن طباطبائي قمي) به كلي با رژيم ولايت فقيه مخالفند. استادان و مدرسين حوزه هاي ديني و روحانيون سرشناس در سرتاسر ايران اغلب خود را كنار كشيده اند و بعضي به صورت علني و شماري به صورت پنهاني مخالفت خود را با نظام عنوان ميكنند.
د: عليرغم بالا رفتن درآمدهاي ايران با افزايش قيمت نفت، در شرايط زندگي مردم بهبودي به چشم نميخورد. بعد از جنگ اجراي شماري از پروژه ها و بي بندوباري زمان رياست جمهوري هاشمي رفسنجاني و پمپاژ پول در جامعه، از جمله عواملي بود كه مانع از يك قيام ملي ميشد. امروز اما تنها در شهر اصفهان بيش از سيصد هزارتن مال باخته در برابر صندوقهاي قرض الحسنه به اعتراض مشغولند.
هـ : مسأله نافرماني مدني و اعتصابها به ويژه در صنايع نفت، در گذشته امري ناممكن مينمود. امروز اما جامعه در صورت وجود يك حمايت آشكار بين المللي بيش از هر زمان آمادگي تحرك و آغاز يك نافرماني مدني گسترده و اعتصابات فلج كننده را دارد.
و: و سرانجام توفيق جامعه بين المللي در برقراري دمكراسي سكولار در عراق و حل مسأله فلسطين ــ به عنوان دو عاملي كه رژيم بالاترين بهره ها را از آن براي بقاي خود و خنثي كردن تلاشهاي مخالف، برده است ــ ميتواند، زمينه ساز سرعت گرفتن حركت تغيير در ايران باشد. همزمان بايد از خواست مردم ايران براي اجراي يك فراندوم جهت روشن ساختن تمايل مردم ايران و نظام موردنظرشان حمايت جدي به عمل آورد.
با توجه به مطالبي كه ذكر شد، نشست جورجيا را بدون آنكه در ايران انقلابي در جريان داشته باشد، ميتوان با گوادلوپ مقايسه كرد. آري در جورجيا نيز دربارة آينده ايران تصميم گرفته شد. آثار اين تصميم گيريها خيلي زود آشكار خواهد شد.

شنبه 12 تا دوشنبه 14 ژوئن

1 ــ گفتم دربارة دخالتهاي رژيم در چند كشور مينويسم. نخست از افريقا بگويم. هم اكنون در كنيا، تانزانيا، غنا، افريقاي جنوبي، ماداگاسكار، مالي و سيرالئون، رژيم در پشت اسمهاي دهان پركن كميته امداد امام، سازمان فرهنگ و ارتباطات، سازمان تبليغات اسلامي، جهاد سازندگي، مراكز فرهنگي، مدارس و حوزه هاي ديني، فعاليتهاي تخريب گرايانه خود را دنبال ميكند. سالانه بيش از 500 ميليون دلار هزينة ماجراجوئيهاي رژيم در افريقاست. در افغانستان كه قرار بود رژيم با 500 ميليون دلار به صورت اعتبار و كالا در بازسازي افغانستان مشاركت كند، همة تلاشهاي رژيم در سالهاي اخير روي جداساختن عملي هرات از دولت مركزي و تقويت گلبدين حكمتيار تمركز يافته است. اخيراً داماد حكمتيار در سفري به تهران بيش از ده ميليون دلار از دستگاه اطلاعات رهبري جهت رساندن آن به پدرزنش دريافت كرد. همين آقا سال پيش دو دستگاه دياليز كليه براي بن لادن كه مبتلا به بيماري كليه است از اطلاعات سپاه هديه گرفت و آنها را به افغانستان انتقال داد.
ميليونها دلار نفت و كالا و اسلحه و نيز پول نقد از سوي واعظ طبسي و اطلاعات سپاه به هرات ارسال ميشود و اطلاعات سپاه و سپاه قدس بيش از پانصد مأمور و عامل در هرات و شمال افغانستان دارد.
در عراق اما اوضاع به گونة ديگري است. سه ماه بعد از آنكه من در همين ستون و نيز الشرق الاوسط، ارگانهاي وابسته به رژيم در عراق را برشمردم خانم رابين رايت تازه در نيويورك تايمز به بخشي از اين ارگانها و نقشه هاي رژيم در عراق اشاره كرده است.
به گزارش منابعي كملاً موثق در ماههاي اخير تعداد خانه هائي كه توسط عوامل رژيم به ويژه معاوديني كه در خدمت اطلاعات سپاه و سپاه قدس و وزارت اطلاعات هستند در شهرهاي شيعه نشين و محله صدر در بغداد و كاظمين اختصاص داده شده، به بيش از چهار هزار خانه و آپارتمان رسيده است. عوامل رژيم صدها مغازه و گاراژ در كنار مدرسه و صندوق قرض الحسنه و بنيادهاي به ظاهر خيريه در عراق تأسيس كردهاند. (همين هفته چهل مزدور مسلح رژيم كه گفته ميشود براي عمليات انتحاري وارد عراق شده بودند توسط نيروهاي نظامي اوكرايني دستگير شدند) حتي سيد محمود الهاشمي رئيس قوه قضائيه نيز دفتر نمايندگي در نجف تأسيس كرده است. نورالدين اشكوري وعلي حائري، از جمله نمايندگان ولي فقيه در عراق ميباشند. ولي فقيه براي بيش از يك هزار آخوند و طلبه مقرري برقرار كرده است كه بين 50 تا 200 دلار در ماه است. مقتدا صدر كه در صحنة روياروئي با نيروهاي ائتلاف شكست سنگيني را متحمل شد و بيش از دو هزار تن از جوانان شيعه و جاهل و نادان را به كشتن داد، از سوي دفتر رهبري و اطلاعات سپاه همچنان تقويت ميشود و با آنكه مجلس اعلا به رهبري عبدالعزيز حكيم، ساخته و پرداخته سپاه است اما چون گاهي خارج از نُت ولايت ميخواند، اوباش صدر را مأمور ميكنند، با حمله به رهبران و اركان مجلس اعلا هر چند يك بار يادآور آقاي حكيم و يارانشان بشوند «قبله» كجاست، و مبادا فراموش كنند ارباب شما چه كسي است.
همانگونه كه حضور عوامل رژيم در پاكستان، شعله هاي جنگ حيدري نعمتي بين شيعه و سني را بالا برد، امروز در عراق شاهديم كه اين حضور مخرّب اينك جنگ بين شيعه و شيعه را دامن زده است.


June 17, 2004 12:25 PM






advertise at nourizadeh . com