July 29, 2004

آتش زهد و ريا خرمن دين خواهد سوخت...

يكهفته با خبر
سه شنبه 20 تا جمعه 23 ژوئيه

پيشدرآمد: برايم نوشته است، «در اينجا خاك يأس و مرگ بر چهره ها پاشيده اند. نسلي كه آن گونه در 18 تير و يادروزه ايش حماسه ميآفريد حالا اما به زير زمينها خزيده است. منقلي و شيشه اي و يا علفي و جرعه اي كه بيخبري از شدت درد ميكاهد. دختراني كه در فيلم «اعتراض» كيميائي نمونه هاشان حتي اجازه گرفتن كانون نويسندگان را براي برپائي جلسه اي، بر نميتافتند حالا يا در جستجوي همسري هستند كه از آن سوي مرز بيايد و آنها را از جهنم ولايت فقيه نجات دهد و يا قيد و بندها را كنار زده و به جنبش اپيكوريان جوان پيوسته اند. نسل بزرگترها كه بلاي انقلاب را روي دست ما گذاشتند يا به دولت و ثروت رسيده اند و بچه ها را به كانادا و... فرستاده اند و در گوشه و كنار بيوه اي جوان را نشانده اند و برنامه شمال و جنوب و كيش و دبي آنها به راه است و يا اگر مثل پدر من صورت آبرو به سيلي سرخ نگاه داشته اند حداقل سه تا چهار كار دارند و آخر شب چنان خرد و خسته از راه ميرسند كه دريغ از واژه مهري به فرزند و كلمه عشقي به همسر...»

اين نامه يك چهره شاخص جنبش دانشجويي است كه خسته و دل آزرده از من خواسته است راهي برايش پيدا كنم تا به خارج بيايد و بتواند درسش را ادامه دهد و از آن محيط پر از درد و جور و جهل و فساد مدتي بيرون باشد. هفته گذشته اشارات چند نظامي را آوردم و اين هفته شكايات يك دانشجوي مبارز فعال را... نتيجه يكي است. جامعه ما دچار انفعال شده است. اما نبايد نگران بود اين انفعال، پيامدي بسيار مهم خواهد داشت كه در طول تاريخ ما نمونه هاي آن كم نبوده است.
(يكي از اين به دوربين رسيده اي ولايت غربت كه مأموريتي به جز ناسزا و حمله به صاحب اين قلم ندارد و اخيراً دوره مجله اميد ايران را برداشته و مقالات مرا ميخواند آنهم به صورت گزينشي، يعني نميگويد به چه مناسبت در مقاله اي آقاي خميني را مورد خطاب قرار داده ام، و يادش ميرود در همان اميد ايران وقتي خلخالي در ميهماني شيخ دبي خليج هميشه فارس را اسلامي خواند چكارش كردم و توطئه هاي سازمان امل و ورود و خروج ابوهاي جبهه خلق را چگونه افشا كردم، چون از مراتب جوانمردي بيخبر است نميگويد ربع قرن است كه اين قلم و صدا در افشاي فريب بزرگ انقلاب و ولايت جهل و جور و فساد چه نوشته و چه گفته است چسبيده به 25 سال پيش، آنگاه كه سر به دامان بيگانه ميزد و به دنبال شير در صحراي سينا ميدويد، بله اينان ملت ايران را مردمي فريب خورده و نادان ميخوانند كه ميشود با چند مقاله فريبشان داد. سيد علي رهبر و اهل بازارچه ولايت فقيه هم همين تصور را دارند. يعني انفعال امروز جامعه را دليلي بر توفيق سياست قلع و قمع خود ميدانند.)
در سالهاي بعد از 28 مرداد نيز جامعه دچار انفعال شد. و درست همانگونه كه دوست دانشجوي جوانم در نامه اش نوشته است خود ما شاهد بوديم كه نسل جوان و فعال آغاز دهه سي خورشيدي يا به دنبال كسب و رزق رفت و يا در چنبره بدمستي و اعتياد گرفتار آمد. اين نسل در جريان 15 خرداد تماشاگر حوادث شد مثل فرزندانش كه دست در دست پدران تماشاگر حوادث شدند. اما در سال 57 پدران و فرزندان ناگهان از انفعال درآمدند. طبيعي است كه اگر در كشور احزابي وجود داشت، نهادهاي مدني مستقلي مثل كانونهاي صنفي و فرهنگي و اجتماعي وجود داشت، حالت خلجان عمومي در مساجد و ميدانهاي بزرگ به شيدائي و حماسه براي آخوندي تبعيدي تبديل نميشد.
همين روزها، سالروز ذبح اسلامي دكتر شاپور بختيار و دستيارش سروش كتيبه است. بختيار در آن روزهاي شيدائي و مجذوب شدن ملت، صداي هشياري بود. من در شعري در رثاي او نوشته ام: «او صبح صادق بود و ما مسحور / بر فجر كاذب اقتدا كرديم...». اگر در آغاز بيرون شدن مردم از انفعال، يعني مثلاً در اوائل سال 57 آموزگار كنار ميرفت و نميگويم دكتر بختيار كه هنوز پذيرش او براي شاه سخت بود بلكه دكتر علي اميني كه قبلاً در نخست وزيري امتحان وفاداريش را داده بود، روي كار ميآمد، نگاه و توجه مردم ره به مسجد نميكشيد و فريب بزرگ با همه مشاطه گري، دلها و جانها را به خود جلب و جذب نميكرد.
روزي كه بختيار آمد، در منزلش در حضور جناب شريفي و احمد خليل الله مقدم كه عمرشان دراز باد، يكي از دوستان قديمي دكتر بختيار كه فرزانه اي مقيم شيراز بود و با شنيدن خبر نخست وزيري او خود را به تهران رسانده بود، حدود يك ساعت با بختيار در حياط خانه او راه رفت كه به دكتر بقبولاند اين موجهاي شيدايي مردمي كه گمان ميكنند خود حضرت در هيأت سيد روح الله ظاهر شده، فرصتي به شما نخواهند داد تا دمكراسي و سكولاريسم را در جامعه پياده كنيد. هرگز از خاطر نميبرم عبارتي را كه بختيار در آن روز عنوان كرد؛ «مردم وقتي در برابر گزينه ديگري قرار بگيرند كه قصد سلب آزاديهاي شخصي را از آنها ندارد، نميخواهد سر زنان لچك بگذارد و در عين حال امتحانش را طي 25 سال داده است، به مرور چشم باز ميكنند و در كنار ما قرار ميگيرند». دوست شيرازي دكتر فقط گفت: فكر ميكني چقدر وقت داري؟ و دكتر بختيار پاسخ داد مهم نيست كه من شاهد اين جدائي باشم، شايد عمرم قد ندهد اما مطمئن باش كه بساط فريبكاري دينمداران توسط همين مردم به قول شما مجذوب شيدا، برچيده خواهد شد.
اين خاطره را آوردم تا به دوست دانشجويم و هزاران مثل او كه از جامعه منفعل سخن ميگويند يادآور شوم، در پي هر دوره انفعال، جامعه ما با يك دوره برانگيختگي و انفجار روبرو خواهد شد. اين وظيفه ما است كه نگذاريم اين بار از انفعال به شيدائي و مجذوبيت برسيم چون نتيجه شيدائي، دوباره بالا رفتن سقف امامزاده معجزه گري است كه يا لباس نظامي بر تن دارد و يا رداي فرهمندي بر دوش. جامعه ما امروز نياز به بديلي دارد از جنس زميني كه دغدغه هايش نه ره به آسمان برد و نه به توپ و تانك.
من اصلاً نگران حال جامعه نيستم. چون اين حقيقت را در برخورد با هموطنانم در داخل كاملاً حس ميكنم كه مردم ايران ديگر به قديسي دل نخواهند بست. عمر رهبران فرهمند به پايان رسيده است.
1 ــ گزارشي دريافت كرده ام از يك تصفيه خونين در ارتش. اسم افسراني را كه در پي يك شب بيداد، به خون كشيده شده و شماري نيز زير شكنجه و بازجوئي قرار دارند در دست دارم. اما به حرمت درخواست پدر يكي از آنها، از ذكر نامشان خودداري ميكنم. سازمانهاي مدافع حقوق بشر و... را در جريان امر گذاشته ام. هفته پيش از ارتش مظلوم نوشتم. اگر بدانيد دفاتر عقيدتي سياسي و نمايندگي ولي فقيه با ارتشيها چه رفتاري دارند بر اين مظلوميت صحه ميگذاريد. ارتش هم در حالت انفعالي است.
زماني كه افسر ارشدي را به جرم اينكه در نشستي در دفتر دكتر موسوي كه مسئول مركز تحقيقات استراتژيك وزارت دفاع بود و نيز از اساتيد برجسته دانشگاه، گفته است به جاي دو ميليارد هزينه براي توليد موشك غير دقيق نودونگ كره شمالي (شهاب 3) ايكاش سيستم دفاعيمان را تقويت ميكرديم، تنزل درجه ميدهند و بعد هم با خفت از ارتش اخراجش ميكنند، آنوقت آقازاده آقاي موحدي كرماني نماينده ولي فقيه و سرپرست عقيدتي سياسي ارتش چمدان چمدان مدارك و اسناد طبقه بندي شده سري نيروهاي مسلح را همراه با فيلمهاي ويديوئي از مراحل ساخت موشك شهاب 3 و آزمايش آن از كشور خارج كرده و به يك كشور حاشيه خليج فارس ميفروشد و وقتي هم كه ما خبر را منتشر ميكنيم كار به يك توبيخ شفاهي خاتمه مييابد. بله آنچه سعيد حجاريان در گفتگوي منتشر نشده اش كه در گويا نيوز چاپ شد، پيرامون نحوه برخورد با شهروندان درجه يك يعني آقايان و آقازاده و ديگر شهروندان آورده است به صورت نفرت آوري در برخورد با نيروهاي مسلح اعمال ميشود.
ناخدا اشكبوس دانه كار يكي از برجسته ترين افسران نيروي دريائي بود كه شايستگي فرماندهي نيرو را داشت، اما عباس محتاج پاسدار فرمانده شد و دانه كار با درد و بيماري مرگ را پذيرا شد. با وجود ارشديت او و فداكاريهايش در جنگ حقوقي كه به خانواده او و خانواده صدها افسر شهيد پرداخت ميشود يك بيستم حقوق و مزايائي است كه عباس محتاج دريافت ميكند.

شنبه 24 تا دوشنبه 26 ژوئيه
1 ــ مضحكه محاكمه محمدرضا اقدم احمدي مأمور وزارت اطلاعات را كه از سوي سعيد مرتضوي متهم به قتل زنده ياد دكتر زهرا كاظمي شده بود، مشاهده كرديد و شاهد اعتراض شيرين عبادي و ديگر وكلاي خانواده كاظمي هم بوديد. اينها وقتي نتوانستند اقدم احمدي را به عنوان قاتل جا بيندازند، و با اظهارات خاتمي و يونسي مبني بر بيگناهي او كاملاً آشكار بود هرگونه محكوميتي واكنشهائي را به دنبال خواهد داشت، به دستور مستقيم مقام ولايت عظما او را تبرئه كردند و دولت را مكلف به پرداخت ديه مقتول به خانواده اش كردند و بعد هم ختم پرونده را حضرت قاضي باشرف اعلام داشت.
گفتنيها را وكلاي خانواده كاظمي و مادر داغدار و فرزند دردمندش گفته اند. من چند نكته را در باب قاتلان و حكايت دستگيري زهرا كاظمي ميآورم كه منبعش در حفاظت اطلاعات قوه قضائيه كار ميكند و از جمله كساني است كه صادقانه در راه رسوا كردن مافياي قوه قضائيه فعاليت ميكند.
الف: خانم زهرا كاظمي در حال عكسبرداري از خانواده زندانيان تظاهرات يادروز 18 تير ماه با اخطار سرباز برج مراقبت شمال شرقي اوين و دستور مستقيم محمدالله بخشي رئيس حفاظت اطلاعات قوه قضائيه در اوين دستگير شد.
ب: نخست دو خانم بازجو او را در ميان گرفتند و خواستار تسليم دوربينها و فيلمهاي خانم كاظمي به مأموري ــ ر... م ــ كه در آنجا بود شدند. چون زهرا كاظمي اعتراض ميكرد چند سيلي به گوش او زدند.
ج: الله بخشي پس از انتقال خانم دكتر كاظمي به سلول به سراغ او رفت. و بعد ازدقايقي معاون مرتضوي و دو قاضي نيز براي نظارت بر بازجوئي به سلول او رفتند.
د: در پايان شب مرتضوي، ميثم ــ داماد شيخ محمد يزدي ــ محمد الله بخشي، جعفر نعمتي و احتمالاً يك قاضي به سلول خانم كاظمي رفته بودند. ضربه سهمگيني توسط الله بخشي در همين شب بر سر خانم كاظمي وارد شده بود. و آن لگدي كه سينه او را سياه كرد، نيز توسط سعيد مرتضوي وارد شده بود. از اين به بعد تراژدي قتل دردناك زهرا كاظمي وارد يك سلسله فريبكاريها و شارلاتانيسم خاص مرتضوي ميشود كه يك مورد آن احضار محمد حسين خوشوقت مديركل مطبوعات خارجي وزارت ارشاد و برادر عروس آقاي خامنه اي به دادستاني است.
موسوي يكي از مسئولان وزارت اطلاعات به بازجوي پرونده گفته است مرتضوي فقط از ما ميخواست بنويسيم زهرا كاظمي هنگام انتقال به بيمارستان سكته كرده است. مسعود كريمي سربازي كه تنها دقايقي با خانم كاظمي روبرو شده است پس از تهديدات مرتضوي و الله بخشي ادعا ميكند خانم كاظمي او را وسوسه كرده بود كه كوكتل مولوتف به داخل زندان اوين بيندازد. خيليها گريه هاي بي امان او را ديده اند كه پس از باخبر شدن از قتل زهرا كاظمي به يكي از نمايندگان عضو كميسيون اصل 90 دوره ششم مجلس گفته بود هر شب كابوس ميبينم اين زن بيگناه را مرتضوي و الله بخشي و بازجويانش كشتند و حالا ميخواهند ماجرا را ماستمالي كنند. محاكمه محمدرضا اقدم احمدي مضحكه اي بود كه آبروي نظام بي آبرو را چنان در آبريزگاه عدالت خانه ولي فقيه ريخت كه حتي صداي بعضي از منتسبان به امامزاده چهار راه آذربايجان را نيز درآورد. اين قصه سر درازي خواهد داشت. مثلث دارد كامل ميشود. پرونده اتمي، پرونده تروريسم و القاعده، و سرانجام پرونده حقوق بشر.
2 ــ خنچه بياريد لاله بكاريد، نماينده جديد ولايت عظما وارد لندن شد و در همان هفته نخست كاسه كاسه آب تايمز را سركشيد. مقام ولايت همانطور كه ناچار شد پس از ورود تعبير صاحب اين قلم «ذوب شدگان در ولايت جهل و جور و فساد» به ادبيات محاوره اي مردم ايران، دستور دهد ديگر كسي از ذوب شده در ولايت سخن نگويد، اين بار نيز در پي اشاره من به اينكه لازم است حداقل ايشان لطف كنند و نماينده اي به لندن بفرستند كه مثل نماينده قبلي شان حضرت حجت الاسلام والمسلمين محسن اراكي (از آنجا كه ايشان از بچه هاي نجف است در محاوره و مصاحبه با عربها خود را العراقي معرفي ميكردند) داراي 8 فرزند و داماد پاكستاني و ايل و تبار معاود نباشد، نماينده اي فرستاده اند كه هم مراتب اخلاص خود به انديشه جهانشمول اسلام ناب انقلابي محمدي را در اتريش مهمترين پايگاه اطلاعات رژيم در خارج با موفقيت پس داده اند و هم فرزندانشان احتياج به خانه و مدرسه در كافرستان ام القراي لندن ندارند. ماشاءالله يكيشان در وزارت نفت از اهل ولايت «پورسانتاژ» است و بقيه نيز از نعمات سفره ولايت به خوبي برخوردارند. البته قرار بود محمدي عراقي به لندن بيايد ولي ظاهراً مقام ولايت گفته اند ما آقاي عراقي را در تهران لازم داريم كه همچنان بر سازمان ارتباطات و فرهنگ اسلامي رياست كنند. تازه نميشود يك اراكي عراقي را برداشت و جايش يك عراقي اراكي را گذاشت. چنين شد كه حجت الاسلام والمسلمين معزّي از اعضاي قديم دفتر مقام معظم و نماينده ايشان در ولايت نمسه (اتريش خودمان) به لندن آمدند تا از بركات وجودشان ساكنان ام القراي لندن برخوردار شوند. اراكي خيلي زور زد بماند. امضا جمع كرد، افرادي را واداشت براي حضرت آقا تلگراف بفرستند اما ظاهراً كار خرابتر از اينها بود. من در باب خانه هاي حضرت اراكي در لندن مداركي دارم كه در سايت خودم ميگذارم مبادا اسباب دردسر دوستان شود.
به هرحال آقاي معزي برخلاف اراكي اين هفته نماز دشمن شكن جمعه را برگذار نكرد. و گفته بود براي وحدت اسلام از هفته آينده در مجمع نماز جمعه را ميخوانيم. ميدانيد كه علاوه بر نمايندگي ولي فقيه ما در لندن يك مجمع اسلامي داريم كه از سالها پيش از انقلاب با پول آقاي گلپايگاني و توسط آقازاده ايشان در محله هلند پارك لندن برپا شد. سالها حجت الاسلام مصباح زاده اداره آن را عهده دار بود بعد هم آقاي عالمي كه از افراد بي اعتنا به ولايت جهل و جور و فساد است اداره و امامت آن را برعهده گرفت. اراكي خيلي زور زد مراجعان مجمع را به نمايندگي ولي فقيه بكشاند اما در اين مأموريت شكست خورد. اين آقاي رضا شيدي خودمان كه در لندن قنادي و رستوران دارد و دكتر داروسازمان بسطامي حاضر نبودند اگر بنا بر عهد ديرين و اعتقاداتشان در ايام عزا و شادي وليمه اي ميدهند و خرجي ميكنند سفره را در دارالظلم ولي فقيه پهن كنند بلكه سراغ مجمع ميرفتند كه مراجعانش اغلب از ايرانيان معتقد بيزار از ولايت فقيه و رژيم هستند. حالا آقاي معزي ميخواهد خاكريز مجمع را هم مثل خاكريز شركت نفت فتح كند. به آقاي عالمي يادآور ميشوم كه قرار است از هفته آينده پرچم ولايت جهل و جور و فساد را در مجمع بالا ببرند و نماز جمعه فريب و تظاهر را در آنجا برپا كنند.
3 ــ آقاي فلاح حسن النقيب وزير كشور عراق نيز به دنبال وزير دفاع حازم الشعلان به رژيم هشدار داده است اگر دست از توطئه هايش عليه مردم عراق برندارد و همچنان به اعزام تروريست و حمايت از خرابكاران ادامه دهد، دولت عراق نيز قادر است آتش را در برابر خانه اركانش روشن كند و محاسن و سبلت آقايان را دود دهد.
در همين هفته دفتر سپاه قدس و اطلاعات سپاه را در سليمانيه بستند و نيروهاي كرد با كمك سربازان آمريكائي عوامل رژيم را از اين دفتر بيرون ريختند. دو كاميون ديگر مملو از مواد منفجره كه از ايران به شمال عراق ارسال شده بود كشف شد و يكي از مسئولان حزب دمكرات كردستان عراق به من گفت ميخواستند هنگام ديدار غازي عجيل الياور رئيس جمهوري عراق از كردستان، با يك توطئه تروريستي او و بارزاني و طالباني را به قتل برسانند. توطئه خنثي شد و الياور در كردستان اعلام كرد عراق فدرال و دمكرات و سكولار واقعيتي است كه با خون خود از آن پاسداري خواهيم كرد. بيچاره مقام ولايت عظما و ذوب شدگان در ولايتش كه اين روزها واقعاً دست به طلا هم كه ميزنند خاكستر ميشود.


July 29, 2004 11:50 AM






advertise at nourizadeh . com