August 05, 2004

… اين شام صبح گردد و اين شب سحر شود

يكهفته با خبر
سه شنبه 27 تا جمعه 30 ژوئيه

پيشدرآمد: دوستي كه دستي در كار تجارت دارد و نخستين بار هم او ماجراي خريد هواپيماي 120 ميليون دلاري سلطان «بروناي» را براي مقام ولايت عظما به اطلاع من رساند (كه در همين ستون ذكرش رفت) تصاويري از داخل اين هواپيما را برايم فرستاده است. البته هنوز حضرت رهبر به وصال اين هواپيماي بي نظير نرسيده است چون در اين وسط يك كلاهبرداري بزرگ 30 ميليون دلاري در كار بوده است و عليرغم آنكه پول هواپيما از خزانة ملت پرداخت شده، اما هواپيما همچنان در يك فرودگاه آلماني خاك ميخورد.

به هرحال آنچه بر سر اين معامله خواهد آمد چندان اهميت ندارد آرزوي من آن است كه پيش از ضايع شدن فرصت، وكلائي كه به دنبال استرداد پول هواپيما هستند موفق شوند، 120 ميليون دلار پرداخت شده را به خزانة كشور بازگردانند.
گو اينكه اهل ولايت فقيه اين خزانه را ارثية پدري خود ميدانند و در آن به شكل نامشروع و بدون هيچ گونه نظارتي دخل و تصرف ميكنند، اما نبايد گذاشت پسر عموي سلطان حسن پادشاه بروناي كه طرف فروشنده است و نيز دو دلالي كه در اين وسط بوده اند يك لبناني و يك ايراني، اين پول را به جيب بزنند.
بيش از نيم ساعت به تصاوير هواپيمائي كه قرار بود مقام معظم رهبري در سفرهايشان از آن استفاده كنند نگاه ميكنم. نايب امام زمان برخلاف علاقه فراواني كه به سفرهاي خارج دارند از زماني كه بر كرسي ولايت جلوس كرده اند به چند دليل امكان سفر به خارج را نداشته اند. نخست آنكه حضرت آقا از نظر پروتكل بين المللي و عرف و عادات، جايگاهي ندارد. بنابراين براي مثال رئيس دولتي كه ايشان به آنجا سفر ميكند، به استقبالشان نخواهد آمد و تشريفات ويژه برايشان قائل نخواهند شد.
در اين مورد يك استثنا وجود دارد كه آنهم سوريه است و حضرت آقا رغبتي به ديدار مجدد از سوريه ندارد. حتي وقتي اظهار تمايل فرموده بودند بدشان نميآيد سفري جهت اداي عمره به عربستان بكنند، سعوديها پيغام داده بودند نميتوانند تشريفاتي همانند آنچه در جريان سفر محمد خاتمي تدارك ديده شد براي ورود ايشان برقرار كنند. و حداكثر ايشان را همانگونه ميپذيرند كه رفسنجاني را پذيرا شدند. اين توضيح را دادم تا يادآور شوم هواپيماي خريداري شده صرفاً ميتوانست مركبي براي سفرهاي مقام ولايت عظما به مراكز استانهاي كشور باشد. و با توجه به نوع هواپيما و فاصله دورترين مراكز استانها تا تهران حداكثر حضرت آقا يك ساعت و نيم پرواز با هواپيماي سلطنتي انجام ميدهد. چنين پروازي حتي اگر ايشان شب قبل از پرواز را به عبادت يا مصاحبت ياران مجلس انس گذرانده باشد و يا در نوشيدن شربت «شفنتوس» زياده روي كرده و در نتيجه پلكهايشان سنگين باشد، فرصتي براي خوابيدن و استراحت هم به ايشان نميدهد.
(مرحوم آل آقا فرزند بزرگ مرحوم آيت الله عبدالله مسيح تهراني موسوم به چهلستوني ملاي بزرگ تهران، گاهي هفته ها به خانه نميرفت و در منزل دوستانش بيتوته ميكرد. ايشان شيشه اي در جيب داشت كه عصارة گل كوكنار را همراه با گلاب و زعفران در آن ريخته بود و هر زمان استخوانهايش تير ميكشيد و خماري بر وجودش چنگ ميانداخت، جرعه اي از شيشة معجون كه نام شفنتوس بر آن گذاشته بود سر ميكشيد و در پشت آن نيز دو تا چاي شيرين بالا مي انداخت و نيم ساعت بعد شيرين و دلپذير به سخنگوئي ميپرداخت و…)
با اينهمه اتاق خوابي كه در هواپيما تعبيه شده و همه وسائلش عيناً از روي اتاق خواب لوئي چهاردهم كپي شده مطابق صورت ريز وسائل هواپيما چهار ميليون دلار قيمت دارد. دستشويي و شيرهاي طلائي، فرشهاي ابريشمي، مبلهاي چرمي ساخت فرانسه، و تابلوهاي نفيس كه در بعضي آيات قرآني با خطوط طلائي نقش بسته است از ديگر وسائلي است كه در هواپيماي مقام ولايت عظما تعبيه شده است. رضاشاهي كه آقاي خميني آنهمه ناسزا نثار او كرد و طي 25 سال گذشته علاوه بر رژيم، دوستان چپ و ملي نيز در بي لطفي نسبت به او تا آنجا رفته اند كه خدمات او را نيز يكسره انكار ميكنند به اعتراف مورخان درگاه معدلت پرور ولايت، بعد از شاه شدن هيچ گونه تغييري در زندگيش نداد. همان لباس سربازي را پوشيد، رختخوابش همچنان روي زمين پهن ميشد و شام و ناهارش نيز مثل اغلب ايرانيها نان و خورشتي بود و گاه كبابي….
حال اجازه بدهيد من چند تصوير از مقام ولايت عظما را قبل و بعد از عمل (پيش از انقلاب و بعد از رسيدن به مقام نيابت امام زمان) به شما عرضه كنم. قضاوت را نيز به خودتان واگذار ميكنم.
الف: آقاي خامنه اي هر بار با رسيدن محرم و صفر متوسل به فرزندان آيت الله حاج آقا حسن قمي ميشد تا هنگام اعزام منبريها به شهرستانها به تقاضاي مقلدان ايشان، او را به كرمان به روضة … بفرستد. چون در باغ صاحب روضه كه مرد متمكني بود ايشان علاوه بر دريافت دستمزد هزارتوماني، جيره خشكي نيز دريافت ميكرد. در يكي از اين سفرها كه به علت سخنان آقاي خامنه اي، ساواك ايشان را احضار و سپس به ايرانشهر تبعيد كرد، آقاي خامنه اي چند شبي را در منزل شيخ عباس پورمحمدي (پدر برادران پورمحمدي از سران مافياي فساد و اركان دستگاه اطلاعاتي، تبليغاتي و قضائي ولي فقيه) بيتوته كرد. يكي از كرمانيهاي آزاده كه در آن روزها با رهبر معظم در منزل شيخ عباس بود، نقل ميكرد سيد آنقدر نگران و وحشتزده براي زندگي همسر و فرزندانش بود كه به حاج عباس التماس ميكرد اگر ميتواند از … ماهي دويست تومان براي خانواده اش بگيرد. اينكار هم صورت گرفت. و شش ماه از طريق يكي از تجار كرماني اين مبلغ به مشهد ارسال ميشد و خانم خجسته همسر آقاي خامنه اي شخصاً اين پول را از آقاي عليزاده در مشهد دريافت ميكرد.
ب: در دوران رياست جمهوري آقاي خامنه اي، رياست جمهوري بودجة محرمانه اي داشت كه در سالهاي 63 ــ 64 حدود 300 ميليون تومان در سال بود. اين روزها سيصد ميليون تومان پولي نيست. كميته امدام امام يك قلم 300 ميليارد تومان از دولت پول ميگيرد. آقاي خامنه اي در هزينه كردن اين بودجه خيلي سختگير و وسواسي بود. روزي به او خبر دادند (به احتمال زياد علي موسوي گرمارودي كه مشاور ايشان بود منبع خبر بوده است) مرحوم عبادي هنرمند ارجمند و والاي كشورمان و استاد مسلم موسيقي، در شرايط بسيار بدي زندگي ميكند. آقاي خامنه اي فردي را از دوستان نزديكش مأمور كرد فهرستي از هنرمندان بيكار كه وضع مالي بدي دارند برايش تهيه كند. چندي بعد اين فهرست آماده شد. جمعاً 38 هنرمند سرشناس كشور به عنوان استاداني كه به نان شب محتاجند، از سوي دوست محرم آقاي خامنه اي معرفي شدند. آقاي خامنه اي ضمن ارسال نامه هائي براي اين عده به تكريم و تجليل از آنها پرداخت و در مورد تني چند از آنان با اعطاي امتيازات درجه دكترا به آنها حقوق و مقرري آنها را برقرار ساخت. من خود از مرحوم عبادي حكايت ديدارش را با آقاي خامنه اي شنيدم.
ج: تصوير سوم با دو تصوير قبلي كاملاً فرق دارد. در اينجا با خامنه اي ديگري روبرو هستيم كه در ميان جمعي از بي فضيلت ترين اهالي ولايت تزوير و فريب و فساد و استبداد محاصره شده است. مردي از عارفان زمان كه اسوة آزادگي و بي نيازي است به ديدار ايشان ميرود و پس از گذشتن از سد منيع حفاظت و حراست سرانجام روبروي آقا مينشيند. در ابتدا آقاي خامنه اي با مهرباني و احترام احوال ايشان را ميپرسد و اينكه هر تقاضائي دارند فوراً انجام خواهد گرفت، اما به محض آنكه پير عارف دلخسته از اعمال ساكنان ولايت جهل و جور و فساد زبان به سخن ميگشايد حال آقاي خامنه اي دگرگون ميشود.
پير عارف در سه مورد به آقاي خامنه اي تذكر ميدهد؛ نخست از فلاحيان و فسادش ميگويد و اينكه به مصلحت رهبر نيست فرد فاسد و جنايتكاري مثل او را به عنوان عضو خبرگان و مشاور عالي رهبر حفظ كنند، دوم اينكه قوه قضائيه به مسلخ عدالت تبديل شده است. و چرا بايد چند آخوند معاود عراقي كه ذره اي مهر به ايران و ايراني ندارند و از عدالت بوئي نبرده اند در كنار اراذلي مثل عباسعلي عليزاده و سعيد مرتضوي بر جان و ناموس ملت مسلط شوند؟ و سرانجام اينكه اگر رهبر كشور به عنوان پدر ملت به رأي عمومي گردن ميگذاشت و به جاي كارشكني در كار خاتمي كه بالاخره 24 ميليون ايراني به او رأي داده بودند و حمايت از دشمنان او كه دشمنان ملت نيز هستند، پشت به پشت خاتمي ميداد، امروز به جاي آنكه مورد حمله و انتقاد ملت و راهبران فكرياش باشد و كسي مثل سروش قوه قضائيه اش را قوه قصابيه بخواند و همة نفرت و آزردگي ملت متوجه او شود، در قلب مردم جا داشت و اعتبار و منزلتش هم در عرصة داخلي و هم در صحنة خارجي حفظ ميشد.
آقاي خامنه اي حتي نميتواند براي لحظاتي خود را كنترل كند به گونه اي كه ميگويد پيداست كه حضرتعالي را هم خريده اند بفرمائيد برويد و با همان مفسداني كه دور خود جمع كرده ايد خلوت كنيد چشم بيدار اطلاعات شما را ميبيند و سربازان گمنام امام زمان به موقع سزاي شما را ميدهند…
سه هفته بعد فرزند اين عارف بزرگ را از سازمان برنامه و بودجه اخراج كردند و دخترش را كه در دانشگاه درس ميداد منتظر خدمت كردند. و از ماه بعد حقوق بازنشستگي اش را قطع كردند. اين عارف آزاده امروز در شرايطي بسيار بد و با درد و رنج بيماري در حاشيه تهران در كلبه اي محقر زندگي ميكند. آقاي منتظري وقتي حكايت ايشان را شنيده بود جوانمردانه كسي را به ديدنشان فرستاده بود با مبلغي پول كه صرف علاج ايشان شود.
با نگاه به وسائل مُذهب و گرانبهاي هواپيمائي كه قرار بود مركب مقام ولايت عظما شود و يادآوري سه تصوير از سه زمان، گمان ميكنم شما نيز مثل من دريافته باشيد كه وقتي پروردگار دست به امتحان بندگانش ميزند گاهي به آنها چنان مقام و قدرتي ميدهد كه مثل سيدعلي آقا جامة تقوا بدرند و لباس عدالت از تن بيرون آورند و تاج ولايت بر سر نهند و رداي سلطاني دربر كنند. نايب امام زمان كه نميتواند سوار هواپيماي آنتونُف روسي شود. براي ايشان بايد ارباس طلائي سفارش داد مگر چه چيز سيدعلي آقا از سلطان حسن بلقيه پادشاه بروناي كمتر است؟

شنبه 31 ژوئيه تا دوشنبه 2 اوت

1 ــ كبري مسكري همسر مصطفي پيران معلم آزاده اي كه در پي بازداشت پسر مبارزش پيمان او را نيز به دستور سعيد مرتضوي به بند كشيدند، در گفتگو با راديو ياران با صدائي پر از درد ميگويد؛ ما براي خودمان مبارزه نميكنيم بلكه هدف ما آزادي مردم ايران است. كبري مسكري كه حتي آينه شمعدان عروسي اش و لباسهاي فرزندانش را سربازان نه چندان گمنام امنيت خانة ولي فقيه به خيابان ريختند، و او و دو دختر و پسر پاي كنكورش دور از همسرش و پيمان پسر دلاورش، امروز با لطف آشنائي در يك اتاق سه در چهار سكني گزيده اند بي واهمه از عقوبت و عاقبتي كه سخنانش در پي خواهد داشت خطاب به خواهران و برادران هموطنش كه عافيت نشين شده اند و تنها در انديشه موقعيت خويش هستند ميگويد: منهم مادرم، منهم نگران وضع فرزندان، شوهرم و خانوادهام هستم اما در عين حال به عنوان يك زن ايراني وظيفه دارم در برابر ظلم بايستم. همه بايد دست به يكديگر بدهيم و براي رفع ظلم و بيعدالتي مبارزه كنيم.
كبري مسكري (پيران) يك شيرزن كرد مهابادي است كه طي سالهاي حكومت جمهوري ولايت فقيه يك روز خوش نداشته است. و حالا او را از خانه اش نيز بيرون انداخته اند. دست اين بانوي مبارز آزاده را ميبوسم، بايد هم در دامان چنين مادري پيمان پيران تربيت شود. همسر او مصطفي پيران معلمي سرفراز و آزادانديش است كه با نان شرافت فرزندانش را بزرگ كرده و امروز در زندان ولي فقيه مثل شير در زنجير ميغرد. حمايت از خانواده هاي مبارزي همچون خانواده پيران، اكبر گنجي، احمد باطبي، دكتر ناصر زرافشان، حسن يوسفي اشكوري، طبرزدي و… وظيفه ملي همه ما است. (فكرش را بكنيد همسر طبرزدي حتي اگر بخواهد نان خالي به شش فرزندش بدهد با چه هزينه اي در غياب مردش روبروست).
2 ــ رئيسي آمد و الياس محمودي رفت. آنقدر در باب اين افسر ژاندارمري كه سوگند سربازي را از ياد برد و در خدمت مافياي ثروت و قدرت، اختيار از دست داد نوشتم كه سرانجام سيد محمود الهاشمي رئيس قوه قضائيه ناچار شد او را كنار گذارد.
دو هفته پيش كه با انتشار اسامي مسئولان جديد قوه قضائيه نام الياس را همچنان در مقام رئيس حفاظت اطلاعات قوه قضائيه ديدم هم در برنامه هاي راديوئي ام و هم در اين ستون به الهاشمي يادآور شدم كه تمديد مأموريت افرادي مثل الياس محمودي با آن پرونده هاي قطور فساد مالي و ارتباطات غيرسالم، و سرسپردگي به سازمانهاي اطلاعاتي خارجي نشانة آن است كه اوضاع در قوه قضائيه ولي فقيه روز به روز بدتر ميشود و سرانجام نيز عدالتخانة ولي فقيه بر سر اهل ولايت خراب خواهد شد. چند روز قبل خبرگزاري فارس متعلق به قوه قضائيه از زبان الهاشمي خبري را نقل كرد كه نافي خبر صدا و سيما در مورد تثبيت الياس محمودي بود. در ضمن در خبر از شكايات بسيار عليه محمودي سخن به ميان آمده بود. در اين ميان برخلاف ادعاي قبلي رئيس سابق مجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق مبني بر اينكه مقام معاون اول قوه قضائيه حذف شده است (اين را گفتند تا آيت الله مروي را كه شرف مثل بقيه قضات قوه قضائيه به زر و قدرت نفروخته بود و پيگير كار مردم بود محترمانه بيرون كنند) حضرت حجت الاسلام ابراهيم رئيسي كه خون بيگناهان سرتاپايش را گرفته است به مقام معاونت اول رئيس قوه قضائيه برگزيده شد. اين رئيسي كه مدتي دادستان انقلاب در اوين بود حكم اعدام حداقل پنج هزار تن را صادر كرده است. و در مقام رئيس سازمان بازرسي كل كشور كسي است كه ميلياردها تومان دزديهاي ذوب شدگان در ولايت جهل و جور و فساد را در صدا و سيما و دادگستري و كميته امداد و دفتر مقام معظم، سرپوش گذاشت. اگر عدالتي در كار بود رئيسي محاكمه ميشد نه اينكه ترفيع درجه بگيرد.
هرچه آدم شرافتمند در قوه قضائيه بود يا اخراج كردند و يا بازنشسته. قاضي علي بخشي را كه حكم زندان اكبر گنجي را نقض كرد بركنار كردند اما ايزدپناه ها و دهنوي ها و اسلامي ها در كارشان ابقا ميشوند و قاضي غنيمي كه پرونده قتل دكتر زهرا كاظمي دستش بود تشويق ميشود و پاداش ميگيرد. خبر دارم كه رئيس دفتر سيد محمود الهاشمي يعني آقاي مشهدي از طايفه مردان صالح و خدمتگزار است. به ايشان توصيه ميكنم قبل از آنكه فرمان بركناريش از طرف نايب امام زمان صادر شود خود كنار بكشد كه وصلة ناجوري در قوه قصابيه ولي فقيه است.
3 ــ تصوير سردار كريمي را ديديد؟ سايت امروز تصوير او را بر تخت بيماري با تجهيزاتي كه براي نفس كشيدن به او وصل است منتشر كرده است. كريمي از بچه هاي سپاه بود كه در حمله عراقيها شيميائي 70 درصدي شد. يعني هفتاد درصد از بدنش دچار سوختگي و آثار بمبهاي شيميائي شد. با اينهمه رژيم ناجوانمرد به اين دليل كه او مقلد آقاي منتظري بود و سخت از ايشان حمايت ميكرد مانع از عزام او به خارج براي معالجه شد و كريمي با درد و رنج سالها يا بر تخت بيمارستان يا در بستر بيماري در خانه بود. هفته گذشته دكتر محسن كديور و مهندس ميثمي و بعضي از نويسندگان و فعالان دانشجوئي به ديدنش رفته بودند كه روزهاي پاياني زندگي را سر ميكند. از اين سرداران و سپاهيان كه جان و جوانيشان در دفاع از ميهن سوخت بسيار داريم. فيلم آژانس شيشه اي ابراهيم حاتمي كيا دو نمونه از اين سرداران را تصوير كرده است. شايد ندانيد كه عباس زماني (ابو شريف) بنيانگذار و نخستين فرمانده سپاه پاسداران و سفير اسبق رژيم در پاكستان به علت سرسپردگي به آقاي منتظري و مخالفت با محسن رضائي و محسن رفيق دوست امروز در شرايطي بسيار بد از نظر مالي و روحي در مسجدي در كراچي و در حجره اي محقر زندگي ميكند و خانواده اش در ايران نيز روزگار سختي دارند.
چند روز پيش فيلم حضور سردار سرتيپ محمد باقر قاليباف فرمانده نيروي انتظامي در مجلس شوراي اسلامي را ميديدم. دلم ميخواست يكي از نمايندگان جرأت ميكرد و به جاي سئوال در باب طرح مبارزه با بدحجابي از ايشان پيرامون شريك تجاري شان كه هم اكنون در كانادا است و شركت بزرگ خدمات كامپيوتري نيز در مشهد دارد سئوال ميكرد ميزان پورسانتاژي كه بابت تبديل اتومبيلهاي بنز خريداري شده از آلمان از 320 به 230 توسط شريك مربوطه دريافت شد چقدر بوده است و در باب بيسيم هاي نصب شده در مرسدس بنزها نيز از ايشان ميپرسيد چرا در حالي كه ميشد اين بيسيم ها را به ثلث قيمت بيسيمهاي آلماني، از فنلاند و سوئد و تايوان خريداري كرد، ايشان اصرار داشتند كه حتماً بايد بيسيمها را از يك شركت معين در آلمان خريد؟ قاليباف نميداند آن روز كه از چشم ولي فقيه افتاد پرونده اش را باز ميكنند و علاوه بر مسائل مالي پروازهاي ماهي يكبارش به خارج و سفرهاي آخر هفته اش به مشهد و سر زدنهايش به منزل… در خيابان كوه سنگي نيز زير سئوال خواهد رفت. (قاليباف خلبان است و براي آنكه گواهينامه اش را حفظ كند ماهي يكبار با پروازهاي بين المللي به خارج از كشور پرواز ميكند تا بتواند ساعات لازم براي كسب پروانه پرواز غيرنظامي بين المللي را كسب كند).
4 ــ دكتر اياد علاوي نخست وزير عراق كه اين هفته در سفر به چند كشور عربي، اعتبار و جايگاه خود را تقويت كرد و وعده كمكهاي اقتصادي، امنيتي و نظامي را از كشورهاي قدرتمند عرب مثل عربستان و مصر و اردن دريافت كرد، سفرش به ايران را فعلاً لغو كرد. يا به زبان مؤدب ديپلماسي به وقت مناسب ديگري واگذاشت. پيش از سفر پيشبيني شده علاوي، وزير دفاع كابينه او حازم الشعلان و وزير كشور او فالح حسن النقيب ضمن حملات شديدي به جمهوري اسلامي به خاطر مداخلاتش در عراق، و كمكهاي گسترده دستگاههاي اطلاعاتي رژيم و سپاه قدس به تروريستها و گروههاي مخالف برپائي دمكراسي و پيشرفت عراق و نظام فدرال غيرمذهبي، جمهوري اسلامي را دشمنترين دشمنان عراق پس از صدام حسين خوانده بودند. علاوي در لبنان كوشيد با استفاده از يك زبان آشتي جويانه بين دولت خاتمي و تشكيلات امنيتي و نظامي وابسته به ولي فقيه تفاوتي قائل شود. در اين ميان حملات روزنامه هاي وابسته به دفتر رهبري و صدا و سيما و سايتهاي نظامي امنيتي مثل دريچه و بازتاب، به شعلان آنهم در حدي كه وزير دفاع عراق فاحشه سياسي و جاسوس سيا و اسرائيل و سوءاستفاده گر و سارق در سايت محسن رضائي خوانده شد، آشكار كرد كه تا چه حد موضع گيريهاي شعلان و النقيب، باعث ناراحتي وغضب كساني شده است كه گمان ميكردند با رخنه در دستگاههاي حكومتي عراق (از طريق معاودين عضو مجلس اعلا و نيروهاي بدر كه در زمان رياست عبدالعزيز حكيم بر شوراي موقت حكومتي عراق يكشبه داراي شناسنامه و گذرنامه عراقي شدند) قادر خواهند بود خيمه ولايت را طي چند سال آينده و با خروج آمريكائيها از عراق بالا ببرند. اما آقاي شعلان در گفتگو با خود من گفت بيش از يكصد تن از عوامل رژيم در دستگاههاي دولتي عراق شناسائي و اخراج شدهاند. و نوبت عوامل بزرگتر كه بعضي تا مقام معاونت وزير بالا رفتهاند خواهد رسيد.

August 5, 2004 12:13 PM






advertise at nourizadeh . com