December 31, 2004

يك سال ديگر رفت ...

يك سا ل ديگر رفت

بر صفحه ي نام من و تو خطي از ديروز

با وهم يك فرداي روشن از حضور عشق

چشم انتظار صبح پيروزي است

يك سال ديگر رفت

اندوه با غربت سفر كردن

دل در هواي ميهن دربند

هر لحظه را تا لحظه ي ديگر

با ياد ديروزت گذر كردن

تكرار خواهد شد.

صبرت ولي بسيار

تا لحظه ي ديدار.

*******

يك سال ديگر رفت

از غصه هايش ؛

قصه ها داري

گاهي به تصويري كه مي ريزد

در گوشه هاي خسته يادت

باراني از فرياد مي باري

يك لحظه در چشمت

تصوير ياراني است ؛

كز حسرت يك قطره آزادي

خشكانه لب در كوچه جان دادند

آنها كه بربام شكوفائي

جان و جهان دادند.

از يادهاي دور لبريزي

شعري دگر با نام يارانت

در دفتر تبعيد مي ريزي

از آفتاب و عشق ميگوئي

از قلب جامانده

بر سينه ي خاموش پائيزي

*******

يك سال ديگر رفت

در سينه ها اما هنوز آتش

رقصان به آواز سحرگاهي

تا سر زند خورشيد آزادي .

علي رضا نوري زاده ... لندن ۳۱/۱۲/۲۰۰۴

December 31, 2004 08:57 PM






advertise at nourizadeh . com