فريب دختر رز طرفه ميزند ره عقل…
سهشنبه 18 تا جمعه 21 ژانويه
پيشدرآمد: بايد بپذيريم كه اين رژيم ورشكستة سراپا تقصير بدنام كه شبح يك حمله نظامي در بالاي سرش پرواز ميكند و نه در داخل كشور اعتباري دارد و نه در عرصة بينالمللي آبروئي، بسيار هشيارتر از ما عمل ميكند و حداقل آنجا كه پاي بود و نبودش در ميان است بسيار فراتر از ما مينگرد و هم چون خيلي از ما نگرش و نگاهش محدود به مثلث دماغ و نوك بينياش نميشود.
سه صبح به وقت لس آنجلس (11 صبح لندن) وليدائي مرشد يكي از معاونان سردبير الشرق الاوسط به من تلفن زد. بين خواب و بيداري بودم كه هنوز گرفتاري پرواز و تغيير ساعت يا به قول فرنگيها «جت لگ» با من بود و خوابم به هم ريخته بود. با لطف و مهر هميشگياش نخست عذر خواست كه رعايت حال مرا در سفر نكرده و بعد گفت خبر مهمتر از آن بود كه منتظر بيداريات بنشينم و بعد خبر خبرگزاريها را خواند كه غلامحسين الهام سخنگوي شوراي نگهبان كه از آستان بوسان و خاصه نوكران ولي فقيه است نظر شوراي نگهبان را دربارة واژه «رجال» در قانون اساسي در رابطه با نامزدهاي انتخابات رياست جمهوري را به اين ترتيب بيان كرده كه رجال شامل مرد و زن ميشود. اينجاي آدم شارلاتان و بيهمه چيز! مگر همين شوراي نگهبان با ميدانداري شيخ احمد جنتي نبود كه سه نوبت در دومين دوره رياست جمهوري رفسنجاني و دو دورة رياست خاتمي در پاسخ به زناني كه قصد نامزدي در انتخابات رياست جمهوري داشتند از جمله خانم اعظم طالقاني و دكتر الهه كولائي و… با قاطعيت اعلام كرد منظور قانونگذار از رجال جنس مذكر است و تا زماني كه قانون عزيز اسلام در كشور حكمفرماست قانوني كه در آن شهادت زن نصف مرد است و دية زن برابر با دية تعيين شده براي بيضه چپ رجال ميباشد، بله در كشوري كه زن براي سفر بايد از شوهرش اجازه بگيرد و در صورت جدائي از همسرش يا مرگ او حضانت فرزندانش با همسر و در صورت نبود او با پدربزرگ و عموي فرزندش ميباشد، چگونه ميتوان پذيرفت مخدرهاي مقام رياست جمهوري را عهده دار شود؟ گيرم فردا خانم عصمت الشريعة دستغيب پرزيدنت شد و مثلا رئيس جمهوري بوركينافاسو از او دعوت رسمي به عمل آورد كه از كشورش ديدار كند، اما شوهر ايشان كه به علت عدم تمكين پرزيدنت عصباني بود اجازه خروج به او نداد، آنوقت در برابر اين آبروريزي بزرگ آنهم با كشور مهمي چون بوركينافاسو چه خواهيم كرد؟ يا مثلا ايشان حامله شد و مدتي مجبور به اقامت در بيمارستان و بعد شير دادن بچه و عوض كردن كهنه او و دادن قنداق به او شد، در اين صورت آيا همسر ايشان امور مربوط به رياست جمهوري را عهده دار خواهد شد؟ البته الهام چند ساعت بعد حرفش را پس گرفت.
در اين دو ماهي كه شمشير عدهاي از مدعيان مبارزه به جاي آنكه رژيم را نشانه رود بر سر كساني بالا رفته بود كه با طرح رفراندوم ملي، بار ديگر در دلهاي پر از يأس مردم ايران بارقة اميدي روشن كرده بودند،رژيم از يكسو در وحشت از يك حمله نظامي و زير فشارهاي بينالمللي و از سوي ديگر با مشاهده بياعتنائي مردم به انتخابات رياست جمهوري آينده، به تكاپو افتاده بود كه راهي براي خروج از بنبست پيدا كند. حتي اگر رفسنجاني به ميدان ميآمد و از سوي ديگر خط پذيرش شوراي نگهبان را آنقدر بالا ميبردند كه محمدرضا خاتمي و يا حتي عزتالله سحابي در صورت نامزدي تأييد صلاحيت ميشدند، باز هم حاليشان شده بود، كه برگ توت كرم خورده مشروعيتشان در ژوئن آينده فروخواهد افتاد. به خصوص كه طرفداران طرح رفراندوم ملي پا را در مسيري قرار داده بودند كه تحريم انتخابات و سپس آغاز يك نافرماني مدني جدي، ايستگاههاي بعدياش بود.
در چنين احوالي عدهاي از كارشناسان وزارت اطلاعات به همراه چند چهره ميانهباز در داخل و خارج كشور به مشورت نشستند. و سپس تيمي به خارج اعزام شد كه در بريتانيا، فرانسه. سويس و ايتاليا با شماري از كارشناسان بينالمللي و بعضي از دولتمردان قديمي اروپائي پيرامون راههاي برون رفت رژيم از بحران فعلي و بحران مشروعيت، وارد گفتگو شد. از آمريكا نيز دو ايراني و چند آمريكائي از جمله يكي از مشاوران قديمي كارتر نقطه نظرهاي خود را ارائه دادند. سرانجام در يك جمعبندي كه در وزارت اطلاعات در دسامبر گذشته انجام گرفت، پيشنهاد شركت دادن زنان به عنوان نامزدهاي صاحب صلاحيت در انتخابات رياست جمهوري به رهبر داده شد. قبولاندن اين موضوع البته به ابو الارتجاعهاي قم ساده نبود. مگر ميشود به راحتي مشكيني را كه معتقد است بوزينه زني است كه پنهان از شوهرش با مرد بيگانه خوش و بش كرده، و يا ناصر ابوالمكارم شيرازي را كه خواستار كشيدن ديوار بين دانشجويان دختر و پسر شده، راضي كرد كه حتي به صورت ظاهري نامزدي سه چهار مخدّره را در انتخابات رياست جمهوري پذيرا شوند.
براي اين مهم به سراغ محمدرضا مهدوي كني و آقاي فاضل لنكراني رفتند. جلساتي در قم برپا شد. بعضي از مراجع سنتي متعصب مثل بهجت و تبريزي حاضر نشدند اصلا درباره موضوع حرفي بشنوند. آقاي صافي به شدت با موضوع مخالفت كرد، اما يوسف صانعي و موسوي اردبيلي از موضوع استقبال كردند. تكليف ابوالمكارم هم كه روشن است او به ساز حاكم وقت دست تكان ميدهد كه براي او كارخانه قند و واردات چغندر مهم است نه مصلحت بلاد.
باري پس از چند هفته شور سرانجام جنتي به دربار معدلت پرور ولي فقيه احضار شد تا اوامر امامانة نايب امام زمان مبني بر اعلام تفسير جديد از كلمه رجال به حضرتش ابلاغ شود. رفسنجاني از ابتدا در جريان اين امور قرار داشت و تأمل وي در اعلام نامزدياش به همين دليل بود. حال جا انداختن چنين طرحي زمان ميخواست و آشكار است كه رژيم زمان زيادي براي فيل هوا كردن ندارد. بنابراين هم چون بالن آزمايشي كه براي سنجش هوا به آسمان فرستاده ميشود، غلامحسين الهام مأمور شد، صحبت از تفسير جديد از واژه رجال به ميان آورد. گو اينكه او بلافاصله سخن خود را پس گرفت، اما همانگونه كه ذكر شد، رژيم در شرايط بسيار بحراني كه با آن روبرو است، از هيچ نوع عملي كه منجر به ايجاد حركتي در فضاي سرد و يأس آور كشور شود، فروگذار نخواهد كرد.
آقاي خامنهاي گفته است انتخابات بايد با شور و مشاركت بالا انجام گيرد. با اوضاع فعلي نه شوري در ميان است و نه اميد به مشاركت مردم در انتخابات. بازي با مسأله زنان ميتواند يكي از ترفندهاي رژيم براي عبور از بحران فعلي باشد. حواسمان را جمع كنيم، طرح رفراندوم ملي و فشارهاي بينالمللي رژيم را در موقعيت خطرناكي قرار داده است، نبايد فرصت ارزشمندي را كه داريم در بحث و جدلهاي سوفسطائي از دست بدهيم. تحريم انتخابات از هم اكنون بايد در پيوند با نافرماني مدني به عنوان گام همزمان تحريم مورد توجه قرار گيرد.
رسانههاي برون مرز به ويژه شبكههاي راديو تلويزيوني ماهوارهاي كه صدا و تصويرشان در داخل كشور شنيده و ديده ميشود به جاي آنكه به دنبال اين باشند كه ثابت كنند سازگارا در نوجواني انقلابي بوده و يا دكتر ملكي در دوران كوتاه رياست دانشگاه تصوير خميني را در اتاقش به ديوار زده بوده است، ضروري است كه از همين امروز خود را براي مقابله با فيل هوا كردنهاي رژيم آماده كنند. فردا تفسير تازه واژه رجال، وجه شرعي پيدا ميكند و پس فردا ناگهان نامي مورد احترام ما به عنوان نامزد انتخابات رياست جمهوري از سوي يكي از گروهها مطرح ميشود مثلا فكر كنيد ناگهان در كنار ولايتي و لاريجاني و توكلي و محسن رضائي و غلامعلي حداد عادل،گروههائي عزتالله سحابي، عباس اميرانتظام، اعظم طالقاني، فائزه هاشمي و حتي دكتر شيرين عبادي (عليرغم عدم رغبت او براي ورود به بازيهاي رژيم) را بهعنوان نامزدهاي خود در انتخابات معرفي كنند. آيا در اين صورت فكر كردهايم چگونه با اين ترفند روبرو ميشويم؟
1 ــ سايت بازتاب از نامة خاتمي به سرهنگ معمر القذافي خبر داده بود و طوري وانمود كرده بود كه انگار نامة خاتمي از نوع فدايت شوم و در ستايش از برادر قذافي بوده است حال آنكه نامه خطابهاي سرشار از گلايه و ملامت و دربرگيرنده احساس شخصي خاتمي نسبت به مردي است كه 27 سال پيش دائي همسر او امام موسي صدر و دو تن از همراهانش شيخ محمد يعقوب و عباس بدرالدين را هنگام خروج از طرابلس (تريپولي) ربود و از آن زمان تا امروز خبري از سرنوشت آنها در دسترس نيست. حداقل اين را ميدانيم كه امام موسي صدر در توطئهاي كه كارچرخان اصلي آن جلال الدين فارسي بود، چون مانعي در راه به قدرت رسيدن آيت الله خميني و گروههاي متحد او به شمار ميرفت، از صحنه خارج شد. اين را نيز ميدانيم كه بنا به گفته دوست عزيز فرخ فرزانه شريف كه در آغاز دهه هشتاد در سفارت ايران در ليبي مدتي عهده دار مقام كارداري بود، تا سال 1982 امام موسي زنده بوده است. در اين تاريخ دو تونسي كه در خدمت مخابرات ليبي بودند و نگهباني از زندان امام موسي صدر و دو همراهش را در صحراي «سبها» عهدهدار بودند با مراجعه به سفارت گفته بودند در مقابل يك ميليون دلار آمادهاند وسيله فرار زنداني سرشناس خود را فراهم كنند. شريف بلافاصله خبر را به تهران مخابره كرده بود. صادق طباطبائي خواهرزاده امام موسي صدر بلافاصله پيگير امر شده بود اما ديديم كه بر سر او چه آوردند و چمدان ترياك را در سفر به آلمان همراهش كردند. از آن سو محسن رفيق دوست مسئول لوجستيك سپاه در آن تاريخ به ليبي آمده بود و در برابر دريافت چند موشك اسكاد پرونده امام موسي صدر را به بايگاني فرستاده بود. فرزاد شريف را نيز به تهران فراخواندند اما او به لندن آمد و به نهضت مقاومت ملي پيوست.
بار ديگر منصور كيخيا وزير خارجه سابق ليبي كه پرچم معارضه با قذافي را بالا برد و مخابرات ليبي با كمك سازمان امنيت مصر او را ربود و در ليبي سر به نيست كرد، در ديداري كه در پاريس با او داشتم تاكيد كرد كه امام صدر تا زماني كه او در ليبي بوده، زنده بوده است. در واقع قذافي همان گونه كه رژيم خلبان اسرائيلي رون آراد را براي روز مبادا حفظ كرده است، بر اين گمان بود كه ميتواند روزي بر سر امام موسي صدر با غربيها معامله كند. اما ديرگاهي است كه هيچ خبري از آقاي صدر نداريم. و بعضي از مخالفان قذافي از حل كردن او در حوض اسيد سخن ميگويند. اينكه خاتمي در سفر آفريقائي خود به ليبي نميرود و اعتنائي به قذافي نميكند و حتي او را براي شركت در كنفرانس سران سازمان كشورهاي اسلامي در آغاز رياستش به تهران دعوت نميكند، همه نشانة آشكاري از اين است كه سيد احترام و اعتباري براي حاكم ليبي قائل نيست. حالا اين مسأله را با بلبل زبانيهاي قذافي نزد مأموران آمريكا و انگليس در رابطه با برنامههاي اتمي ايران كنار هم بگذاريد آن وقت متن نامه خاتمي را ميتوانيد حدس بزنيد از چه نوع و با چه لحني بوده است. به اعتقاد من حال كه قذافي مجبور شد در مسأله لاكربي و هواپيماي فرانسوي و ديسكوتك برلين، به گناه خود اعتراف كند و ميليونها دلار غرامت بپردازد بايد جامعه جهاني فشارهاي خود را بر او تشديد كند تا سرانجام آشكار كند، چه بر سر مردي آورد كه چهرة شيعه را در لبنان دگرگون كرد و اگر مانده بود هرگز سرنوشت ما به دست شيخ علي مشكيني و احمد جنتي و مشتي ابوالارتجاع و دلالهاي ميدان امينالسلطان و بازار بينالحرمين نميافتاد.
شنبه 22 تا دوشنبه 24 ژانويه
1 ــ منهم مثل دكتر اياد علاوي و ميليونها عراقي كه اميدوارند انتخابات پايان ژانويه با موفقيت انجام گيرد و مجلس ملي منتخب عراق با تعيين دولت قانوني عراق، زمينه عادي سازي اوضاع كشور و تخليه عراق از نيروهاي خارجي را فراهم كند، آرزو ميكنم تروريستها و آدمكشان ريز و درشت مورد حمايت اهل ولايت فقيه و بعث و جانياني مثل بن لادن و ايمنالظواهري و ابومصعب الزرقاوي، نتوانند اين بخث بزرگ ملت عراق را به كابوس وحشت بدل كنند.
در هفتههاي گذشته گروههاي سياسي مهم عراقي را كه در انتخابات شركت ميكنند و آنها را كه هنوز مردد هستند و يا به علت ترس از تروريستها خود را كنار كشيدهاند معرفي كردم. در اين شماره به عمدهترين گروههاي تروريستي فعال در عراق و وابستگيهاي آنها اشاره ميكنم.
الف: سازمان القاعده فرع رافدين كه زير نظر ابومصعب الزرقاوي اردني اداره ميشود از يك سو در ارتباط با مركزيت القاعده در مرزهاي پاكستان و افغان است و از سوي ديگر از دو پستان شير ميخورد. يكي پستان بعث، يعني تشكيلاتي كه زير نظر سبعاوي حسن برادر ناتني صدام حسين در سوريه مستقر است و برپايه اعترافات مجيد تكريتي پسر عموي صدام كه اخيرا در عراق دستگير شده ميليونها پول در اختيار دارد و با عزت ابراهيم الدوري معاون صدام در ارتباط است. و دومين پستاني كه الزرقاوي و دار و دستهاش از آن مينوشند پستان سپاه قدس و اطلاعات سپاه است كه با چند گروه تروريستي در عراق بده و بستان دارد. ابومصعب الزرقاوي كه از طريق ايران، از افغانستان به عراق رفت بارها طي 18 ماهه اخير به ايران سفر كرده است و حتي يكبار در بيمارستان صحرائي سپاه در غرب كشور به علت زخمي بودن مورد عمل جراحي نيز قرار گرفته است.
ب: جماعهانصارالاسلام: گروهي از سنيهاي متعصب كرد و تركمن و عرب در اواخر حكومت صدام با كمك استخبارات عراق بر منطقه كوچكي از كردستان عراق مسلط شده بود. در واقع صدام اين گروه را براي ضربه زدن به اتحاديه ميهني و حزب دمكرات كردستان عراق تقويت ميكرد. پس از جنگ، نيروهاي اتحاديه ميهني با كمك آمريكائيها، حلبچه را از اين گروه پس گرفتند و تلفات سنگيني بر آنها وارد ساختند. بقاياي گروه به ايران گريختند و سپاه براي آنها اردوگاه برپا كرد و پول و سلاح در اختيارشان گذاشت تا اين بار به صورت سلولهاي ترور به عراق باز گردند. تعداد افراد وابسته به اين گروه را تا سيصد تن تخمين ميزنند.
ج: جيش محمد كه اخيرا يكي از رهبران اصلياش يعني مؤيد الناصري سرهنگ سابق بعثي دستگير شد، علاوه بر داشتن ارتباط نزديك با بقاياي حزب بعث و دولت سوريه، داراي روابط نزديكي با سپاه قدس و اطلاعات سپاه است. و به گفته رهبرش، عدهاي از مسئولان گروه در تهران با آقاي خامنهاي ملاقات كرده و از او كمك مالي و سلاح دريافت كردهاند.
د: گروههاي تروريستي محلي متشكل از قاتلان، راهزنان و دزداني كه اغلب آنها را صدام در آخرين ماه حكومتش از زندان آزاد كرد. اين عده علاوه بر دست زدن به ترور و سرقت و تجاوز گاه در برابر دستمزد، مأموريتهائي براي الزرقاوي انجام ميدهند.
در كنار اين گروهها نبايد از آخوندهائي هم چون الجنابيها و الكبيسيها و الضاريها غافل شد. اين افراد كه دكانهائي مثل جمعيت علماي مسلمين و هيأت علما برپا داشتهاند در شماري از اعمال تروريستي يا دست داشته و يا توجيه كننده آن بودهاند. دو تن از شهروندان آمريكائي كه در برابر دوربين تلويزيون گردن زده شدند بنا به اظهارات يك گروگان لبناني كه همزمان در كنار اين دو آمريكائي بود، توسط شخص شيخالاسلام الجنابي، گردن زده شدند. جالب اينكه جناب شيخ پس از خاتمه جنايت خود، نقاب از چهره برداشته و عمامه بر سر گذاشته و در مقابل خبرنگاران ظاهر شده بود و عمل قتل دو آمريكائي را محكوم كرده بود.
مردم عراق با بيم و اميد، دستي به روي قلبهايشان، دعاگويان، از شيعه و سني گرفته تا مسيحي و صائبه و يزيدي، كرد و آشوري و ارمني و كلداني و عرب و تركمن، بعد از سي سال تحمل رژيمهاي آدمخوار اينك ميروند تا در پاي صندوقهاي رأي سرنوشت خود و فرزندانشان را رقم زنند. طبيعي است رژيمهاي آدمخوار منطقه از برپائي يك عراق دمكرات فدرال سكولار سخت وحشتزدهاند، و حداقل رژيم ولايت فقيه در عين حال كه از تروريستها و آشوبگران حمايت ميكند، با صرف ميليونها دلار از كيسه ملت ايران بر آن است كه نتايج انتخابات را به نفع خود و عواملش رقم زند. اما رسوائي وابستگان رژيم هم چون احمد چلبي آنچنان است كه حكم بازداشت او نيز بار ديگر به خاطر دزديهايش در بانك پترا در اردن صادر شده است. اگر حكيم و مجلس اعلايش و حزبالدعوه و سه چار گروه كوچك شيعه مثل العمل الاسلامي (بالاخره ما نفهميديم اين مدرسيها ايراني هستند يا عراقي. خواهرزادههاي آيت الله سيد محمد شيرازي نميتوانند عرب باشند و عراقي اما همانگونه كه سيد محمود هاشمي ايراني ميشود فرض را بر اين ميگذاريم كه آنها نيز عراقي شدهاند) بخواهند به عنوان ستون پنجم ولايت فقيه در عراق عمل كنند، مسلم بدانند نزد مردم عراق اعتبار و منزلتي نخواهند داشت و حتي اگر در انتخابات نيز پيروز شوند، نقش آنها فراتر از يك ستون پنجم نخواهد بود.
در سياست آنهم در خاورميانه كه وقتي سيب را بالا مياندازي گاه به تير غيب گرفتار ميشود يا طعمه كركسها، پيشبيني كار درستي نيست اما اجازه دهيد اين بار من اين پيشبيني را بكنم كه با توجه به شرايط موجود در عراق و ارزيابيهايم از مردم اين كشور و احزاب و گروههاي شركت كننده در انتخابات هيچكدام از گروههاي شركت كننده در انتخابات اكثريت مطلق را به دست نخواهد آورد و دولت آينده عراق را دكتر اياد علاوي در ائتلاف با دو حزب عمده كرد و حزب عراقيون وابسته به رئيس جمهور غازي عجيل الياور و گروه دكتر عدنان الپاچهچي تشكيل خواهد داد. و در كابينهاش حداقل پنج كرسي وزارت از آن ائتلاف شيعه خواهد بود. به صلاح عبدالعزيز حكيم نخواهد بود اگر به دنبال كرسي وزارت باشد. او در مقام نمايندگي ميتواند، نقش مؤثري البته بدون وصايت ولي فقيه برسرش، بازي كند. در صحنه سياسي عراق مردان و زنان شايستهاي وجود دارند كه ميتوانند در ساختن عراق نوين، با دانش و بينش خود، مشاركت كنند. عراق اگر از مهلكه انتخابات پيروز بيرون آيد، با توجه به امكانات مالي و انسانياش خيلي زود ميتواند به كشور نمونه منطقه تبديل شود. البته نبايد فراموش كرد كه ايران با داشتن توان وامكاناتي دهها برابر عراق و مردمي مستعد براي دمكراسي كه بيش از يكصد سال است در پي دمكراسي افت و خيزهاي بسياري را پشت سر گذاشتهاند، به مراتب بيش از عراق استعداد و قابليت ابرقدرت منطقه و مهد دمكراسي شدن در خاورميانه را داراست. فقط كافي است در ايران، نظامي (نميگويم به تمامي مردمسالار و صادق) با حداقل صداقت و سلامت نفس با زمامداراني كه هدفشان خدمت به مردم و اعتلا و سرفرازي ايران باشد، روي كار بيايد آن وقت خواهيد ديد چگونه سرزمين ما در زماني كوتاه سياهيها و مصائب بيش از ربع قرن حكومت فارغالتحصيلان حقاني و حجتيه و فيضيه را پشت سر ميگذارد.
آرزو ميكنم هفته آينده در همين ستون اخبار اميدبخشي در رابطه با انتخابات عراق، براي شما داشته باشم.
دو روز پيش در گفتگوي تلفني با هوشيار زيباري وزير خارجه عراق از او پرسيدم تا چه حد به برگذاري انتخابات و پيروزي صندوقهاي رأي بر بمب و گلوله و انتحاري اميدوار است؟ بدون لحظهاي درنگ گفت به اندازه ارادة ميليونها عراقي كه عزم خود جزم كردهاند تا با شركت در انتخابات، به اتحاد نامبارك تروريستها بگويند حناي شما نزد ما رنگي ندارد.
2 ــ از عراق گفتم بگذاريد از سوريه هم بگويم، منتظر خبرهاي مهمي از سوريه باشيد. با آنكه ايالات متحده به ظاهر اوضاع و تحولات ايران و چگونگي برخورد با رژيم جهل و جور و فساد را در صدر اولويتهاي خود قرار داده است اما سوريه پيش از ايران دچار زمين لرزه سياسي خواهد شد. وقتي وليد جنبلاط رهبر حزب سوسياليست پيشرو و زعيم دروزيهاي لبنان كه سالها نخستين متحد سوريه در لبنان بود در كنار ژنرال عون دشمنترين دشمن سوريها و دست در دست رهبران مسيحي لبنان، خواستار خروج سوريه از لبنان و متوقف شدن مداخلات استخبارات دمشق در امور داخلي كشورش ميشود و هزاران دانشجوي لبناني در تظاهرات خود سوريه را با آهنگي تند و واژگاني سخت و تلخ خطاب ميكنند و شعار اسد بروگمشو از طرابلس تا كسروان و از جونيه و بيروت تا صور و مرجعيون گاه با صداي آرام و زماني با طنين فرياد به گوش ميرسد، و زماني كه مدافعان حقوق بشر در دمشق بيترس از غازي كنعان وزير كشور بدسابقه، خواستار آزادي هزاران زنداني سياسي ميشوند و شوراي امنيت قطعنامهاي عليه حضور نيروهاي سوريه در لبنان صادر ميكند، بدانيد كه روزگار بعث و گاردهاي آدمخوار علوي به سر آمده است.
January 27, 2005 04:48 PM