February 03, 2005

... آري به اتفاق جهان مي‌توان گرفت

سه‌شنبه 25 تا جمعه 28 ژانويه

پيشدرآمد: در هيچ تبعيدگاهي، تبعيدياني (به اجبار يا اختيار) مانند ايرانيان در ايالت متحده به شكل عام و لس آنجلس و حومه به شكل ويژه، داراي اين همه امكانات مالي و رسانه‌اي و نفوذ و قدرت نبوده و نيستند و با قاطعيت مي‌گويم نخواهند بود. با اين همه در اين چند روزي كه فرصت ديدار از دو سوي آمريكا را داشتم، جز افسوس بر لب و اندوه در دلم نگذشت.

شبي در منزل دوستي متمكن و آزاده، در شهركي كنار دريا در نزديك لس آنجلس شماري از اهل انديشه و قلم گرد هم آمديم. تمام شب به بحث پيرامون طرح رفراندوم ملي، موقعيت رژيم، طرحهاي آمريكا براي ايران و پيامدهاي انتخابات عراق گذشت.
در آن جمع فرزانگاني چون دكتر نيره توحيدي و دكتر فرنودي و پرتو نوري علاء و همكار عزيزم علي ليمونادي و همسرش فريدا صبا، از جمله نخستين تأييدكنندگان طرح رفراندوم ملي بودند اما در طول صحبتها گهگاه ابراز نگراني‌هائي را مي‌شنيدم از اينكه مبادا حضور مشروطه‌خواهان و طرفداران شاهزاده رضا پهلوي در جمع حاميان طرح، كفه را در نهايت به نفع طرفداران سلطنت مشروطه سنگين كند. عين نگراني را كساني كه سالهاست به طرفداري ازنظام پادشاهي شهرت يافته‌اند به گونه ديگري ابراز مي‌كردند. مبادا جمهوري‌خواهان رضا پهلوي را جلب و جذب كنند و مگر نه اينكه وارث تاج و تخت مي‌گويد اگر در روز تعيين رژيم مردم به يك جمهوري مردمسالار رأي دادند، 90 درصد از آرزوهاي من تحقق يافته است. از كجا كه فردا شاهزاده را نامزد رياست جمهوري نكنندو خلاصه افسانه سلطنت براي هميشه از يادها برود.
در مجلس ياران همدل و اهل نظر گفتم، دمكراسي و آزادانديشي اگر تابع اگر و اما شد، و خط و مرزي در چهارچوب نگرش سياسي ويژه خود براي آن تعيين كرديم ديگر نمي‌توانيم ادعا كنيم ما خواستار مردمسالاري ناب و آزادي انديشه و تفكر و البته قلم و گفتار در عاليترين شكل آن هستيم.
گفتم؛ وقتي قصد سفر ديدار با صاحب كعبه باشد، ديگر چشم و هوش اسير سنگ و چوپ و ارتفاع و عرض كعبه نخواهد شد، اگر ما چهارچوب حاكميت ملي و عدالت اجتماعي را فارغ از تاج يا كلاه رئيس دولت پذيرا شديم ديگر چه جاي نگراني از اينكه مردم به نظام جمهوري يا پادشاهي مشروطه رأي دهند. ديرسالي نوع نظام آينده كشور اسباب افتراق و درگيريهاي ما بود. اينك اما پوست را كنار گذاشته‌ايم و مغز را مي‌نگريم. پس چه باك اگر در روز گزينش مردماني كه بيش از ربع قرن از نظام ديني عقب افتاده خونريز رنج برده‌اند، نماد وحدت كشور را با تاج يا با كلاه انتخاب كنند.
اگر براي رضا پهلوي، تحقق دمكراسي در ايران اصل (90 درصد) و دستيابي به تاج و تخت تنها ده درصد از توجه و آرزوي او را تشكيل دهد، چرا نبايد جمهوريخواهان نيز به جاي نگراني از اينكه مبادا مردم به نظام پادشاهي مشروطه رأي دهند، به 90 درصد بينديشند. اين واقعيت را اگر پنجره‌مان به روي خانه پدري باز باشد، كاملاً در مي‌يابيم كه ديگر در ايران هيچ نوع نظامي كه در آن محوريت با يك فرد باشد، قابل برپائي و استمرار نيست. حتي اگر امروز زنده ياد دكتر مصدق در ميان ما بود ميليونها ايراني كه او را عاشقانه دوست دارند و حرمتش مي‌دارند، به او اجازه نمي‌دهند كه مثلاً مجلس را منحل كند و اختيارات فوق‌العاده براي خود منظور دارد. امروز مردم ايران پس از تجربه تلخ 26 ساله و بعد از سرخوردگي‌ هشت ساله دوران خاتمي، حاضر نيستند چك سفيد به كسي بدهند حتي اگر با همة دل به او مهر بورزند و به صدق و پاكدامني و وطنپرستي و عدالت خواهي‌اش اعتماد كامل داشته باشند. بيش از بيست و دو ميليون ايراني اغلب با دلهائي پر از اميد به محمد خاتمي رأي دادند،‌ اما آتش اين عشق خيلي زود فرونشست. فرهمندي ديگر را من نمي‌شناسم كه دلها را چنان ببرد كه عقل جائي در ميانه نداشته باشد. بنابراين نبايد نگران بود كه فردا اگر مردم نظام جمهوري را برگزيدند، رئيس جمهوري ايران، كسي از نوع اسد سوري و صدام عراقي و عمرالبشير سوداني خواهد بود. كما اينكه اگر نظر به پادشاهي مشروطه دادند، آنها را كه بخواهند باري ديگر دربار سلطان صاحبقران برپا كنند خيلي زود طرد خواهند كرد. جائي ديگر براي پيشواسازان و سلطان پردازان در ايران آينده نخواهد بود.
در آن شب پر از سخن و بحث به دوستانم اطمينان دادم اين رضا پهلوي كه من مي‌بينم با آن سخناني كه اخيراً در لس آنجلس ايراد كرد و به خصوص عبارتي كه در پاسخ سئوالي پيرامون سوابق محسن سازگارا يكي از طراحان اصلي رفراندوم ملي، عنوان كرد، سلطان خودكامه‌ بشو نيست. مردي آزادانديش و خودي است كه مي‌توان با او ساعتها بدون پيرايشها و آلايشها سخن گفت و حتي انتظار ندارد شاهزاده بودنش را عنوان كني. اگر فردا مردم ايران به جمهوريت رأي دادند من خود از كساني خواهم بود كه از نامزدي او قاطعانه حمايت كنم. در ميدان ادعا و شعار، چه كسي را جدي‌تر از او در مبارزه سراغ داريم؟ دوستان جمهوريخواه و چپ من بايد بپذيرند اگر قرار است مردم نوع نظام آينده را تعيين كنند هرگونه اگر و اما وتوئي كه پيش نام اين و آن مي‌گذاريم به جز نقض غرض نخواهد بود.
فرداي آن شب در حالي كه لس‌آنجلس با شبكه‌هاي فضائي راديو تلويزيوني‌اش، همچنان بر طبل مخالفت با رفراندوم مي‌كوبيد و تنها صداهاي معدودي در حمايت از اين طرح به گوش مي‌رسيد، ‌دوستي لبناني كه ديرسالي است مي‌كوشد ساعتي برنامه تلويزيوني ماهواره‌اي به دست آورد و به نفع ژنرال ميشل عون چهرة محبوب بسياري از لبنانيها تبليغ كند، از من سئوال كرد راستي با بودن بيش از بيست تلويزيون ماهواره‌اي كه بزرگترين امكان رساندن تصوير و صدايتان را به هموطنانتان در اختيارتان گذاشته، چرا در بسيج مردم ايران تا كنون توفيقي نداشته‌ايد؟ چه مي‌توانستم بگويم جز اينكه وقتي هر كدام از ما به زباني سخن مي‌گوئيم و دغدغه‌هايمان بيش از آنكه در رابطه با جنايات و فساد مافياي حاكم بر خانة پدري باشد، پيرامون اطوار و احوال يكديگر مايه مي‌گيرد؟ چگونه انتظار داريم مردم دلخسته و آزرده سرزمينمان، كلام و تحليل ما را پذيرا شوند و به ما اعتماد كنند؟! وقتي هدف بسياري از جعبه‌هاي تماشا و صندوقهاي صدا، تخريب يكديگر است چه جاي گلايه از دشمن حاكم كه صبح تا شام، به جز تخريب كاري نمي‌كند. من زماني كه كلام حسين شريعتمداري سربازجوي ولي فقيه را از زبان كساني مي‌شنوم كه ادعاي مبارزه با رژيم را دارند، ديگر به چه اميدي دل به سخن واعظان غير متعظ ببندم؟
تعطيل دو سه تلويزيون ماهواره‌اي در همان روزها كه در لس آنجلس بودم، رويداد تلخي است، زيرا هر صداي معارض اگر خاموش شود، دل اهل ولايت فقيه شادتر خواهد شد. اما مي‌توانم با اطمينان به شما بگويم تعطيلي محدود به همين دو سه تلويزيون نخواهد شد، و تا چند ماه ديگر شايد سه چهار تلويزيون ماهواره‌اي بيشتر در ميان نباشد كه اغلب آنها غيرسياسي خواهند بود. روزي كه ضياء آتاباي NITV را به راه انداخت، شور و اميدي كه در مردم داخل كشور به وجود آمد، چنان بود كه مي‌پنداشتي مردم همة آرزوهاي خود را در حال تحقق مي‌بينند. اگر نيروهائي كه هركدام با هزينه‌هاي سنگين دريچه‌اي از تصوير و صدا به روي وطن گشوده‌اند،‌ دست در دست هم داشتند، مطمئناً تا امروز تعبير زندة كلام خواجه بزرگ را شاهد بوديم و به اتفاق جهان را مسخّر كرده بوديم.
به اعتقاد من امروز هم دير نيست، اگر از بام خودپرستي فرو آئيم، و امكانات فني و انساني و فرهنگي و هنري خود را يك كاسه كنيم بدون ترديد قادر خواهيم بود تصوير و صدائي مؤثر و مورد توجه و اعتماد ساكنان خانة پدري ارائه دهيم. زمان تنها رفتن به سر آمده است. طرح رفراندوم ملي لذت و شوق همدلي را زير چتر مردمسالاري به مذاق ما چشانده و در دلهاي ما رويانده است. حالا پسر پادشاهي كه با چشم اشكبار وطن را ترك گفت، همراه با آنها كه در خروج او شادي مي‌كردند، در كنار هم مي‌كوشند به كابوس 26 ساله خاتمه دهند. اين يك پيروزي و توفيق بزرگ است آن را دست كم نگيريم.

شنبه 29 تا دوشنبه 31 ژانويه

1 ــ حجت‌الاسلام اياد جمال الدين كه پيش از اين درباره‌اش بسيار نوشته‌ام حالا روياروي من به هزار سئوال بر لب و در دل پاسخ ميدهد. جشنواره مردمسالاري در عراق برپاست. انتحاري‌ها و تروريستهائي كه رو به قبلة بن لادن و ابومصعب الزرقاوي نماز مي‌گزارند و آنها كه سرنخشان در دست برادر ذوالقدر و سردار سليماني است از يك هفته پيش علاوه بر افزودن بر اعمال جنايتكارانه خود با تهديدهاي مكتوب و شفاهي كه پياپي از تلويزيون الجزيره و سحر و العالم پخش مي‌شد مطمئن بودند با برقراري جو ارعاب مردم را به خانه نشيني وادار خواهند كرد.
صبح يكشنبه با آغاز رأي‌گيري چند خمپاره در منطقه سبز بغداد فروآمد، در محله منصور اتومبيل حامل يك جنايتكار انتحاري منفجر شد و شماري را به قتل رساند و زخمي كرد. خمپاره‌اي در يك مركز رأي گيري در مدينه‌الصدر فروآمد و چهار عراقي اميدوار به فردا در خون خود خفتند. در موصل كه زرقاوي وعده داده بود خيابانهايش را از خون رأي دهندگان سرخ خواهد كرد، تروريستها با همة تلاش نتوانستند در ارادة مردمي كه مي‌خواستند براي نخستين بار در تعيين سرنوشت خود مشاركت داشته باشند، خللي وارد كنند. در بعقوبه مركز استان رمادي كه بنا به پيش بيني الجزيره قرار بود كسي به پاي صندوقهاي رأي نرود، (همين پيش‌بيني را در رابطه با فلوجه و تكريت نيز كرده بودند) هزاران شيعه و سني، كرد و عرب و آشوري و تركمان به پاي صندوقهاي رأي رفتند تا نمايندگان خود را برگزينند. در جنوب عراق از زبير تا بصره و شلمچه را زير پا گرفتم، به جز خمپاره‌اي كه در بصره فروآمد و چاله‌اي در خيابان حفر كرد، و درگيريهاي معدودي كه به سرعت با مداخله نيروهاي انگليسي و پليس و گارد ملي عراق، خاتمه مي‌يافت، حادثة دردناكي رخ نداد. در شلمچه كه گارد ملي و پليس عراق از روز پنجشنبه با استقرار در پستي و بلنديها و بر بام ساختمانها، مراقب بودند مبادا اهل ولايت فقيه مزدوران شناسنامه دار و بي‌شناسنامه خود را وارد عراق كنند، نوعي جشن عروسي برپا بود. پيرزني 80 ساله را نوه‌اش به روي يك فرغون به مدرسه علوي آورده بود تا رأي دهد. آخرين بار وقتي بانوئي بيست و پنج ساله بود، اُم علي در انتخابات دوران پادشاهي به محمد صدر رأي داده بود. پسر عم امام موسي صدر و مردي كه تا نخست وزيري عراق رفت و عمامه كنار گذاشت و قبعه (نوعي كلاه ويژه مردم عراق و اردن در آغاز قرن) بر سر كرد. شيعيان و كردها البته شور و حال بيشتري نشان مي‌دهند.
در دهه بيست قرن گذشته به گاه استقلال عراق، شماري از رهبران ديني شيعه مشاركت در انتخابات را با اين توجيه كه اشغالگر انگليسي آن را برگذار مي‌كند تحريم كردند. نتيجه آنكه 80 سال بازي را به اقليتي سني كه بعد از روي كار آمدن بعث به حلقة محدودي از بعثي‌هاي جنايت پيشه تبديل شد، باختند. امروز اما آنها با كمك شيطان بزرگ و آمريكائي كه ولي امر مسلمانان چهار راه آذربايجان، با فحش و واژگان چندش‌آور محكومش مي‌كند، به صحنه آمده‌اند تا حق ضايع شده خود را باز پس گيرند. به عنوان تحليل‌گر ويژه صداي آمريكا به اينجا آمده‌ام ــ و خيلي طبيعي است كه بايد هزار گونه احتياط كنم تا چشم نامحرمان اهل ولايت فقيه به من نيفتد. همسر و مادر و فرزندان و اهل و دوستان گران را نيز بايد در نظر داشت. چنين است كه با گروهي حركت مي‌كنم كه پوشش و حمايت كامل، نصيب آنهاست. در بصره شيخي مرا مي‌شناسد، اما آهسته در گوشم مي‌گويد، بدجوري خامنه‌اي سنگ روي يخ شد. گمان او اين بود كه حالا مردم مي‌روند و تعدادي آخوند را بر مي‌گزينند تا بساط تزوير را در اينجا نيز برگذار كنند. شيخ گو اينكه عمامه بسر دارد اما هم چون اياد جمال الدين خواستار برپائي حكومت سكولار است.
ساعت 30/6 صبح با باز شدن درهاي 5587 حوزه انتخاب، كه در آن بيش از 90 هزار صندوق رأي نهاده شده بود، غازي عجيل الياور رئيس جمهوري عراق، نخستين فردي بود كه وارد حوزه‌اي در منطقه حفاظت شده سبز شد و رأي خود را به صندوق انداخت.
اواسط روز از فلاح حسن النقيب وزير كشور عراق سئوال كردم چه احساسي دارد و اوضاع را چگونه مي‌بيند. النقيب كه به همراه وزير دفاع حازم الشعلان و رئيس استخبارات ژنرال الشهواني سخت با هر نوع مداخلة اهل ولايت فقيه در عراق مخالفند و گاه كار را به تهديد نيز كشانده‌اند، مي‌گويد: امروز جشن غرورآفرين مردمسالاري در عراق است. تروريستها همة نيروهاي خود را بسيج كردند تا امروز را به خون كشانند اما دولت با هشياري صدها طرح تروريستي را خنثي كرد. ابومصعب الزرقاوي گفته بود خيابانهاي موصل را از خون رأي دهندگان رنگين خواهد كرد. تروريست مفلوك خبر نداشت كه به علت استقبال مردم زمان انتخابات در موصل تمديد خواهد شد.
ملاي بزرگ بارزان نيست تا ببيند فرزندش مسعود با چه شكوهي با چهره‌اي كه اميد و شادماني در آن موج مي‌زند همراه با ميليونها كرد وارد حوزه صلاح‌الدين مي‌شود. و رقيب ديروزش، مام جلال طالباني با چه اقتداري به عنوان متحد و برادر مسعود بارزاني رأي خود را در سليمانيه به صندوقهاي رأي‌ مي‌ريزد. در نجف 80 درصد از واجدين شرايط رأي مي‌دهند و حضور زنان در حوزه‌هاي نجف و كربلا مذهبي‌ترين شهرهاي عراق چنان چشمگير است كه كريستين امانپور قادر نيست شگفتي زدگي خود را پنهان كند.
جان سيمپسون سرگزارشگر بي.بي.سي بيشتر به دنبال آن است تا براي برنامه پانوراما، مداركي تهيه كند كه نشان مي‌دهد تعداد غيرنظامياني كه در ماههاي اخير به دست نيروهاي ائتلاف و گارد ملي و پليس عراق كشته شده‌اند دو برابر قربانيان عمليات تروريستي بوده است. هم چون بسياري از خبرنگاران غربي، به جاي شادماني براي مردم عراق، نوعي همدلي با گزارشگران الجزيره و المنار (حزب‌الله) و العالم و سحر جمهوري اسلامي دارد. صرف اينكه آمريكا در جائي ميداندار باشد كافي است تا عده اي موضع تهاجمي بگيرند. مردم عراق اما بي‌اعتنا به تفسير و تحليلهاي آبكي خبرنگاران غربي و عربي، با اراده‌اي تحسين برانگيز در صفهاي رأي گيري حضور دارند. به جز كردستان كه مردم در سه انتخابات يعني انتخابات پارلمان ملي، پارلمان محلي و انجمنهاي ايالتي و ولايتي شركت كرده‌اند در بقيه نقاط عراق رأي دهندگان علاوه بر گزينش نمايندگان خود در پارلمان ملي،‌ نمايندگان انجمنهاي ايالتي و ولايتي را نيز انتخاب مي‌كنند.
پارلمان عراق سه وظيفه عمده دارد. گزينش رئيس جمهوري و دو معاونش، انتخاب نخست وزير و سرانجام تدوين قانون اساسي كه پيش نويس آن حداكثر تا اكتبر آينده به مردم عراق عرضه مي‌شود تا به آن رأي دهند.
جمعاً 111مجموعه سياسي در انتخابات شركت دارند. گزينش با رأي دادن به هر يك از مجموعه‌ها و نه افراد، صورت مي‌گيرد. و هر مجموعه كه آراي بيشتري را كسب كرد صاحب كرسيهاي افزونتري در پارلمان شده و در صورت احراز اكثريت مطلق قادر خواهد بود دولت را تشكيل دهد. علي‌رغم پيش‌بيني‌هائي كه پيرامون پيروزي مطلق مجموعه مورد حمايت مرجعيت شيعه شده، گمان من بر اين است كه دكتر اياد علاوي همچنان مقام نخست وزيري را در دست خواهد داشت و يك دولت ائتلافي ملي سكولار ادارة امور را عهده‌دار خواهد بود. علاوي مصمم است با مشاركت دادن همة طوايف و احزاب عراقي و گزينش وزراي كاردان بدون توجه به مذهب و نژادشان، آشتي ملي و همبستگي را در كشورش به يك واقعيت تبديل كند.
درعبور از حوزه‌هاي رأي گيري مي‌بينم كه مردم چه آرام و با نظم بازرسي‌هاي بدني و تأمل در اوراق هويتشان را بدون هيچ اعتراضي تحمل مي‌كنند. بيش از 25000 ناظر محلي و 130 ناظر بين المللي انتخابات را زير نظر دارند و در همة حوزه‌هاي رأي گيري نمايندگان احزاب و گروههاي شركت كننده در انتخابات، حضور دارند تا مبادا به حق كسي تجاوزي صورت گيرد.
از آقاي برهم صالح معاون نخست وزير عراق كه يك كرد سرشناس و مبارز است و به جاي رأي دادن در كردستان در بغداد رأي خود را به صندوق انداخته، احساسش را در اين روز بزرگ جويا شدم. مي‌گفت: «امروز زيباترين و بهترين روز زندگي من است. براي نخستين بار رأي مي دهم تا در ترسيم سرنوشت كشورم نقش داشته باشم. ديديد كه تهديدهاي تروريستها نتوانست بر ارادة‌ ما غلبه كند.». ابومصعب الزرقاوي رسماً گفته بود با تمام نيرو به جنگ مردمسالاري مي‌آيد. آقاي خامنه‌اي كه از يكسو دستگاههاي امنيتي‌اش به كار آشوب در عراق مشغولند، و از سوي ديگر با هزينه كردن ميليونها دلار از جيب ملت ايران، اميدوار بود، وابستگان ولايت فقيه از صندوقهاي رأي سردرآورند، هم زمان با مسخره خواندن انتخاباتي كه در آن نه شوراي نگهباني بود تا نامزدها را دست چين كند و نه ولي فقيهي كه نتايج انتخابات را تنفيذ فرمايد، سخناني طي روزهاي اخير عنوان كرد كه موجب حيرت و تأسف اغلب روحانيوني بود كه با آنها سخن گفتم.
از حجت الاسلام اياد جمال الدين دوست نزديك حسين خميني مي‌پرسم، ‌چه پيامي براي مردم عراق داريد. مي‌گويد: امروز روز بزرگي در تاريخ ما است. بعد از 1400 سال سلطة دكانداران فاسد دين از بني‌اميه و بني‌عباس گرفته تا بني‌عثمان و از گروهبانهاي آدمكش تا بعثي‌هاي آدمخوار، اينك ما مي‌توانيم سرنوشت خود را به دست گيريم. زمزمه‌هاي ناموزوني كه به كشور ما صادر شده و از سوي دكان داران دين عنوان مي‌شود كه بله استقلال مهمتر از آزادي است به جز يك تلاش عبث براي منحرف ساختن مردم ما نيست. استقلال بدون آزادي مفت نمي‌ارزد. انسان آزاد قادر است استقلال كشورش را تضمين كند...
سئوال مي‌كنم با توجه به حضور شما در انتخابات به عنوان يك روحاني شيعه و احتمال پيروزي ليست مرجعيت آيا گمان داريد كه در عراق يك حكومت ديني مثل رژيم ايران روي كار آيد؟ به سرعت مي‌گويد ابداً خدا آن روز را نياورد. يك داغ براي صد قبيله كافي است. مي‌بينيم كه حكومت ديني بر سر ايران حافظ و سعدي و ابن سينا، ايران با تمدن شش هزار ساله چه آورده، نه ما به دنبال حكومت سكولار هستيم. دين احتياج به حافظ و پاسدار ندارد. اسلام آنگونه كه مولا علي تفسير مي‌كند، نيازي به آنها ندارد كه به اسم دين مردم را شكنجه مي‌كنند و به زندان و اعدام محكوم مي‌كنند. مهم نيست كه من در انتخابات برنده شوم يا ببازم، مهم پيروزي ملت ما است. مردم عراق امروز به پيشرفت، آزادي، دمكراسي و عدالت اجتماعي رأي دادند. امروز جشن بزرگي در سرزمين من برپاست. تروريستها و بنيادگرايان و متحجران شكست خوردند...
هوشيار زيباري وزير خارجه عراق و مالك دوهان حسن وزير دادگستري كه در روز انتخابات از توطئه قتلش نجات پيدا مي‌كند، هر دو يكي در سالهاي جواني و ديگري در روزگار پيري روز 30 ژانويه را زيباترين روز در زندگي خود مي‌دانند.

February 3, 2005 02:48 PM






advertise at nourizadeh . com