March 10, 2005

... نويد فتح و بشارت به مهر و ماه رسيد

يكهفته با خبر
nourizadeh@hotmail.com
سه شنبه 1 تا جمعه 4 مارس (۱۱تا۱۴اسفند)
يك توضيح: دوستاني از ايران از من خواسته اند تاريخ شمسي را نيز بر بالاي هر فصل از نوشته هايم ذكر كنند. اين كار را هنگام نقل مطلبم به روي سايت اينترنتي ام خواهم كرد. ديگر اين كه گاه حذف يك فعل يا اشتباه هاي چاپي هدف و منظور مرا از عنوان كردن موضوعي كاملاً واژگونه ميكند. در اين زمينه نيز با همه تلاشها نميتوان همه گاه جلوي اشتباه را گرفت. بنابراين در سايت ميكوشم اين مشكل را حل كنم كه اين همه مورد سئوال قرار نگيرم. در نهايت احمد احرار عزير متن نامه خواننده اي را به اطلاعم رساند كه در آن با اشاره به يادي كه از رفيق الحريري نخست وزير مقتول لبنان كرده بودم، جمع و تفريق كرده بود كه اگر حريري سالي فلان قدر دانشجو به خارج هم فرستاده باشد سي هزار نفر نميشود. اتفاقاً در جريان بحثهائي كه پيرامون وي در تلويزيونهاي ماهوارهاي عربي و روزنامه هاي لبنان صورت گرفت معلوم شد تعداد دانشجويان و افراد متخصصي كه با هزينه رفيق الحريري و مؤسسات و مراكز علمي و فرهنگي و اقتصادي و... وي طي 25 سال اخير موفق به ادامه تحصيلات عالي در لبنان و خارج از لبنان شده اند به بيش از 57 هزار تن ميرسد.
پيشدرآمد
وليد جنبلاط كه اين روزها رهبري اپوزيسيون لبنان را بر عهده دارد و يكي از چهره هاي سرشناس در تاريخ معاصر لبنان و منطقه است اين هفته عباراتي را بر زبان راند كه آرزو ميكنم بعضي از دوستان چپ ما به ويژه آنها كه هنوز از شر ويروس «مرگ بر آمريكا و نابود باد امپرياليسم» خلاص نشده اند توجه ويژه اي به آن مبذول دارند.

نخست اجازه دهيد اين وليد بيك را به شما معرفي كنم. وليد جنبلاط كه گاه از او به عنوان سيد مختاره (قصر و قلعه آل جنبلاط در منطقه كوهستان شوف لبنان) ياد ميشود فرزند يكي از قديميترين و در عين حال خوشنام ترين و مبارزترين خاندان هاي لبناني است كه چندين قرن حكومت جبل لبنان را در دست داشته است. امراي بزرگ اين خاندان مثل امير بشير و امير طلال و امير وليد به علت شجاعت و دست باز و سخاوت و حمايتشان از اهل انديشه در طول چند قرن اخير، نقش بسيار برجسته اي در ستيز با بيگانگان از جمله عثمانيها و فرانسويها، و صيانت محيط فرهنگي و موزائيك هاي رنگارنگ نژادي و مذهبي لبنان داشته اند. پدر وليد، كمال جنبلاط كه حزب سوسياليست پيشرو لبنان را بعد از استقلال اين كشور پايه گذاشت، يكي از برجسته ترين متفكران لبنان در قرن بيستم است. زماني كه وليد جنبلاط با نخستين همسر خود «مارينا متر» هنرپيشة زيباي فيلم اول مسعود كيميائي «بيگانه بيا» ازدواج كرد، من به لبنان رفتم و با كمال جنبلاط مصاحبه اي داشتم كه بعدها در اطلاعات چاپ شد. آن روزها جنبلاط زعامت جبهه اي را عهده دار بود كه نيروهاي مترقي و چپ لبنان در كنار فلسطينيها تشكيل دهندگان آن بودند. اين جبهه در جنگ با مجموعه اي بود كه از احزاب مسيحي لبنان مثل كتائب و ملي هاي آزاده، حارسان درخت سدر، و همةگروههائي بود كه از دخالت فلسطينيها و سوريها در لبنان به فغان بودند. شگفتا كه حافظ الاسد زماني كه پيروزي چپها و فلسطينيها در جنگ قطعي به نظر ميرسيد، ارتش خود را به نفع مسيحيان وارد لبنان كرد و اردوگاه تل الزعتر فلسطينيها را بر سر ساكنانش ويران كرد، صدها تن را كشت و هزاران تن را آواره كرد. باري كمال جنبلاط همانگونه كه پيش از اين نوشته ام رهبري جنبش ملي قومي طرفدار فلسطينيها را عهده دار بود. با اين همه در دوراني كه جنگ سرد در اوج خود در جريان بود، و جنبلاط از حمايت مسكو و بلوك شرق برخوردار بود، زماني كه فرستاده ويژه رئيس جمهوري آمريكا «دين براون» به لبنان آمد تا بين طرفهاي درگير پادرمياني كند، به نخستين خانه اي كه سر زد قصر مختاره بود. براون كه عربي ميدانست و با لبنان و جهان عرب آشنائي بسيار داشت، چنان از جنبلاط ستايش ميكرد كه خيليها در بيطرفي او بين گروههاي درگير شك كردند. سيد آن روز مختاره شخصيت غريبي داشت. مردي فلسفه دان بود كه به بودا و حافظ و مولانا عشق ميورزيد. روزي دو ساعت به ورزش «يوگا» ميپرداخت و با خويش خلوت ميكرد. در حالي كه فلسطينيها و چپهاي لبنان سخت به محمدرضا شاه ميتاختندو او را همدست اسرائيل و دست راستيهاي لبنان ميدانستند، اما كمال جنبلاط از شاه با احترام ياد ميكرد. و هميشه ميگفت ايران ارض اقدس است. مولاي ما (حسن صباح) در الموت است البته نقش عروس نيمه ايراني او نيز در نگاه پرمهر كمال جنبلاط به ايران بي تأثير نبود.
قتل كمال جنبلاط به دستور مستقيم حافظ الاسد و توسط عوامل استخبارات سوريه و دستياري «عاصم قانصوه» رهبر شعبه لبناني حزب بعث و وزير كابينه مستعفي عمر كرامي صورت گرفت. در لحظة كشتن او من در قاهره بودم بلافاصله به بيروت رفتم و در مراسم پرشكوه خاكسپاري كمال جنبلاط و بيعت مشايخ دروز با وليدبيك فرزندش بر فراز جبل لبنان حاضر بودم. فيلمي از اين مراسم تهيه كردم كه در تلويزيون ملي پخش شد. شرح سفر را نيز در اطلاعات نوشتم. آن روز وليد نامي از قاتلان پدرش بر زبان نياورد، اما سوگند خورد كه انتقام او را بگيرد. و امروز ميبينيم اگرچه او نتوانست از حافظ الاسد انتقام بگيرد اما از پسرش بشار مطالبة خون پدرش را ميكند. دروزيها يا به قول لبنانيها «دُرزي»ها طايفه اي مرموز و پر از ابهام و شكوه و سنتهاي غريب هستند كه به نوعي خود را با ايران در پيوند ابدي ميبينند. در سابقه و گذشته اين طايفه سخنهاي بسياري بر زبانها و در كتابهاست. آنها مذهبي آميخته از اسلام، بودائيسم، آئين مهر و دين زرتشتي را دارند. عبدالله دُرزي (كفشدوز) يكي از داعيان مذهب اسماعيلي نخستين بار در لبنان مردم را به پيروي از مذهب اسماعيلي دعوت كرده است. اما مذهب امروز دروزيها با مذهب اسماعيلي تفاوت بسيار دارد. اعتقاد به تناسخ و ظهور ارواح رفتگان در قالب تازه از جمله اصول اصلي مذهب دُرزي است. به روحانيون اين مذهب و طايفه «شيخ العقل» ميگويند كه بسيار شبيه موبدان زرتشتي و مشايخ اسماعيلي لباس ميپوشند. در بدخشان تاجيكستان روحانيون اسماعيلي درست عين مشايخ عقل دُرزي، قباي سپيد بلند بر تن ميكنند، سبلتهاي بلند و ريش انبوه دارند، (با اين توضيح كه دُرزيها يا دروزيهاي لبنان گاه فقط به سبيل بلند اكتفا ميكنند). سنتهاي خاص دروزيها كه در لبنان، سوريه، فلسطين و اسرائيل زندگي ميكنند بسيار پيچيده و طي قرنها دست نخورده باقي مانده است. آل جنبلاط مهمترين خانواده اين طايفه است و آل ارسلان كه در عين رقابت با آل جنبلاط ارتباط خوني با جنبلاطها دارد (مادر وليد جنبلاط با نوخوله ارسلان خواهر امير مجيد ارسلان دولتمرد معروف متوفاي دروز و پدر طلال ارسلان از وزراي كابينه مستعفي لبنان بود. روابط طلال كه دائي زاده وليد است با سيد مختار بسيار تيره است چون طلال بدجوري سربندگي به پيشگاه حافظ الاسد و پس از او فرزندش بشير فرود آورده است).

حمايت از موج دموكراسي
به هر حال وليد جنبلاط سوسياليست صاحب مدال لنين و مخالف سرسخت آمريكا كه در زمان حمله آمريكا به عراق به شدت آمريكا را محكوم كرد، و پل ولفووتيز معاون وزارت دفاع اين كشور را سگ وحشي نوكر اسرائيل خواند و چنان تند رفت كه سال گذشته دولت آمريكا درخواست او را براي گرفتن ويزا جهت سفر به آمريكا رد كرد، اين هفته با سقوط دولت كرامي، و وحشت سوريه از تهديدهاي آمريكا و تسليم بلاشرط دمشق در برابر خواستهاي مردم لبنان و فشارهاي واشنگتن و پاريس، صراحتاً اعلام كرد: «حكايت غريبي است، من مخالف جنگ آمريكا عليه عراق و حضور نظاميان آمريكائي در اين كشور بودم. اما با مشاهده بيش از 8 ميليون عراقي كه عليرغم همة تهديدها به پاي صندوقهاي رأي گيري رفتند، انقلابي در من ايجاد شد. حالا كاملاً درك كرده ام كه اين موج مبارك دمكراسي خواهي كه در منطقه به پا خاسته است، از صدقة سر حضور آمريكائيها در عراق و سرنگوني صدام حسين و فشارهاي پرزيدنت بوش، مايه گرفته است. بدون ياري و حمايت پرزيدنت بوش ما قادر نبوديم به آزادي و استقلال دست پيدا كنيم.»
روز بعد از سخنان او معاون وزارت دفاع آمريكا ضمن ستايش از جنبلاط او را رهبري وطنپرست و آزادانديش خواند كه پرچمدار جنبش آزاديخواهي ودمكراسي در لبنان است.
اميدوارم دوستان چپ اين سخنان را با دقت مطالعه كنند و يادشان باشد كه اگر بوش گريبان بشارالاسد را نگرفته بود سوريه تا ظهور امام در لبنان باقي ميماند. حالا دهانها باز شده و مردم فهميده اند چه بزرگاني را سوريه در لبنان به قتل رسانده است. كمال جنبلاط، مفتي سنيها حسن خالد، رشيد كرامي، رياض طه رئيس كانون روزنامه نگاران، سليم اللوزي سردبير و مديرالحوادث، رنه معوض رئيس جمهوري منتخب بعد از قرارداد طائف، بشير جميل رئيس جمهوري، و دهها و دهها بزرگ ديگر به دست عوامل دمشق و استخبارات رژيم بعثي به قتل رسيده اند. اگر فشارهاي بوش نبود اروپا به ميمنت و مباركي ساختن بمب اتمي را به ولي امر مسلمانان چهار راه آذربايجان تبريك ميگفت و فاتحه حقوق بشر در ايران را نيز ميخواند. صدام هنوز به حفر گورهاي دسته جمعي و شيميائي كردن كردها و قتل عام شيعيان مشغول بود و به جاي آنكه ولايت باميان افغانستان صاحب يك حاكم زن شود، ريشوهاي طالبان عصمت دختران شيعه را به عنوان اسراي رافضي ميدريدند. مبارك زمينه را براي رياست جمهوري آقا جمال پسرش فراهم ميكرد و شيعيان منطقه شرقي عربستان سعودي اجازه نمي يافتند در نخستين انتخابات سعودي، اعضاي انجمنهاي شهر را در اين منطقه انتخاب كنند.

شنبه 5 تا دوشنبه 7 مارس(۱۵تا ۱۸ اسفند)
بيانية فعالان سياسي
1 ــ بيانيه بسيار بااهميت و پرارزش بيش از 565 تن از فعالان سياسي و رهبران جنبش دانشجوئي و بزرگان اهل قلم و نظر در ايران پيرامون اوضاع جاري كشور، انتخابات رياست جمهوري، ضرورت عبور از نظام و قانون اساسي و آپارتايد حاكم، يك بيانية تاريخي است كه آثار و انعكاس آن در گسترة خانه پدري فراتر از همة آن چيزي خواهد بود كه تا كنون شاهد آن بوده ايم. در واقع اين بيانيه تكمله اي است بر طرح رفراندوم ملي كه چندي پيش از سوي 8 تن از فعالان سياسي و دانشجوئي داخل كشور به اضافه محسن سازگارا و مهرانگيز كار كه فعلاً در خارج به سر ميبرند، انتشار يافت. امضا كنندگان بيانيه هوشمندانه مطالبي را كه بيش از سه ماه بر سر آن بحث و گفتگو شده در شرايطي انتشار داده اند كه جنبش زيبا و مردمي لبنان، همه نگاهها را متوجه خاورميانه كرده است. در جريان هستيم كه بعضي از ملا لغطي هاي داخل كشور بر سر بعضي از جملات و حتي واژه هاي بيانيه هفته ها بحث و جدل داشتند. اما درست پس از آنكه توده هاي مردم لبنان فارغ از تعلقات و رنگ و آهنگ مذهبي و طايفه اي، در يك حركت خودجوش و عاطفي دولت دست نشانده سوريه را به زير كشيده و بشارالاسد و دار و دسته علوي هاي حاكم در دمشق را وادار به بيرون كشيدن ارتش سوريه از لبنان كنند، فعالان سياسي داخل كشور اختلافها را كنار گذاشتند و به سرعت بيانيه خود را منتشر كردند. بيانيه اي كه نويسندگانش خطوط قرمز ولي فقيه و مافياي قدرت را يكي پس از ديگري زير پا ميگذارند.
رژيم پس از 8 سال تجربه دوم خرداد و اصلاح طلبان، آشكار ساخته كه اصلاح پذير نيست. و با وجود نهادهاي غيرمنتخب و در رأس آن ولي فقيه بر جبين كشتي جمهوري اسلامي نور رستگاري ديده نميشود. پس بايد به فكر چاره بود و پيش از آنكه روياي دشمنان ايران در تجزيه خاك كشور تحقق پيدا كند و ايران عزيز در معرض يك حمله ويران كننده خارجي قرار گيرد، دست به كار شد و رژيم جهل و جور و فساد و ارتجاع را به زير كشيد. نويسندگان بيانيه همان گونه كه خود نوشته اند، نه سلاحي دارند و نه اصولاً علاقمندند كه وارد نزاع و كشمكش هاي داخلي شوند اما در عين حال در برابر خطراتي كه كشور را تهديد ميكند، نميتوانند دست روي دست بگذارند. تاكيد نويسندگان بيانيه بر ميثاق جهاني حقوق بشر در كنار حضور نامهاي سرشناسي از آنها كه طرح رفراندوم ملي را تأييد كرده اند، بهترين گواه بر وجود پيوندي است كه جريان رفراندوم را به بيانيه وصل ميكند. هم زمان آشفتگي و به هم ريختن اوضاع ساكنان قلعه قدرت از حركتهاي اخير و وحشت ولي فقيه و اهل ولايتش از پرفروغتر شدن شعلة دمكراسي و آزاديخواهي در منطقه با نگاه به تحولات افغانستان، عراق، لبنان و مصر و حاشيه خليج فارس، گوياي اين حقيقت است كه رژيم در سراشيبي سقوط قرار گرفته و در صورتي كه ما بتوانيم آنچه را بيانيه اخير مبارزان و فعالان سياسي كشور مطرح كرده در پيوند با طرح رفراندوم و با نماد يك برانگيختگي ملي (هم چون مردم لبنان) به عمل تبديل كنيم، پيروزي چندان دور نخواهد بود.

فرصت تاريخي
ترديدي ندارم كه تظاهراتي شبيه آنچه امروز در ميدان شهداي بيروت در كنار مزار رفيق الحريري برپاست، در ميدان آزادي تهران وچند شهر بزرگ، به سرعت رژيم را فروخواهد ريخت. ايمان داشته باشيد پاسداران و بسيجي ها منهاي معدودي جاهل و آلوده به جنايت، در برابر مردم صف آرائي نخواهند كرد. زمان نافرماني مدني نزديك است. اگر به صورت منسجم و هماهنگ و با كنار گذاشتن اختلافهاي بيمايه و بيمورد در اين روزهاي حساس، عمل كنيم، ميتوانيم انتخابات رياست جمهوري خردادماه را به يك رفراندوم بزرگ براي نفي جمهوري ولايت فقيه تبديل كنيم. باور كنيد رژيم ولايت فقيه قويتر و پايدارتر از رژيمهاي صدام حسين و بشارالاسد نيست. فشاري كه امروز بر رژيم جمهوري اسلامي وارد ميشود به مراتب شديدتر از فشاري است كه بر سوريه وارد ميشود. ضمن آنكه برخلاف رژيم سوريه، اهل ولايت فقيه هنوز معناي طرح خاورميانه بزرگ و سياست نهادينه كردن دمكراسي در منطقه براي ريشه كن ساختن تروريسم اسلامي را درك نكرده اند. حتي معمرالقذافي عقب مانده بهتر از اين حضرات اوضاع جهان پس از 11 سپتامبر را درك كرده است. با اين حساب اگر ما فرصت تاريخي بزرگي را كه در اختيارمان قرار گرفته، از دست بدهيم، آيندگان ما را نخواهند بخشيد.

آماده براي فرار
2 ــ در تأييد اينكه رژيم دستپاچه و وحشت زده حتي سه ماه مانده به انتخابات نتوانسته، سياست كلي خود را درباره نوع نامزدها و سقف عقب نشيني در برابر جامعه اي كه هيچ نوع اشتياقي براي شركت در بازي انتخابات نشان نميدهد، ترسيم كند اجازه دهيد به دو سه خبر اشاره كنم.
الف: سردار علي رضا افشار از سركردگان سپاه پاسداران كه در مقام فرمانده بسيج، مسئول صنايع دفاع سپاه، مسئوليت ستاد كل سپاه و... در عداد خاصه شمشيرزنان ولي فقيه بوده و هست، اخيراً پس از اعزام دختر نورچشمي و داماد خود به استراليا، با حواله كردن پانصدهزار دلار به خريد خانه اي در اين كشور اقدام كرده تا هنگام سفر همسرش جهت ديدار از دخترشان، خانم مجبور به اقامت در هتل نشود.
ب: پسر موحدي كرماني نماينده ولي فقيه در سپاه كه پيش از اين دربارة اعمال جاسوسي و ضدملي او نوشته ام و از جمله به فروش اسناد و نوارهاي ويديوئي از مانورهاي نيروهاي مسلح ايراني و مراحل ساختن و آزمايش موشك شهاب 3 به يكي از شيخ نشينهاي حاشيه خليج فارس اشاره كرده ام، پس از خريد سه آپارتمان در دبي، ماه گذشته از طريق يكي از بستگان خود در كانادا، به خريد يك قطعه زمين بزرگ براي خانه سازي و تأسيس يك شركت ساختماني با سرمايه سه ميليون دلار كانادا، اقدام كرده است.
ج: نماينده ولي فقيه در دبي حجت الاسلام شاهچراغي كه معروف حضورتان است و سوءاستفاده هاي او از بيمارستان هلال احمر را پيش از اين به اطلاعتان رسانده ام، همچنين از باج گيري او از قاچاقچيان دختر به امارات پرده برداشته ام، طي شش ماهه اخير از طريق يك دلال ارز در امارات، بيش از چهار ميليون دلار به حساب يكي از بستگان نزديك همسرش در كانادا حواله كرده است. اين جناب حافظ بيضه اسلام و ولايت، از نظر اخلاقي تا آنجا سقوط كرده كه در سفر آخرش به تهران، دختر 16 ساله بيچاره اي را از يك خانواده فقير كه همسايه او در دوران پيش از انقلاب بوده به مبلغ دو ميليون تومان خريداري و صيغه كرده است. اين دخترك معصوم، در آپارتماني كه حضرت آقا در شمال شهر تهران خريداري كرده اقامت دارد و قرار است شازده داماد ترتيب انتقال او را به دارالخلافه اش در دبي به عنوان كمك پرستار در بيمارستان هلال احمر بدهد.
طي سه ماهه اخير بيش از يكصد تن از بزرگان ولايت جهل و جور و فساد، خانواده هاي خود را به كانادا، سويس، استراليا، بريتانيا و اتريش اعزام كرده اند. و در دو ماهه اخير 70 تن از همسران و فرزندان بزرگان حاكميت در كانادا، سوئد و استراليا به شهروندي اين كشورها درآمده و گذرنامه دريافت كرده اند.

عناد حزب الله
3 ــ حسن نصرالله دبيركل حزب الله وحشتزده 24 ساعت پس از سخنراني بشارالاسد در مورد خروج ارتش سوريه از سراسر لبنان در مرحله نخست و استقرار در درة بقاع و سپس به مرزهاي سوريه و لبنان، در يك مصاحبه مطبوعاتي يادآور شد، پذيرش قطعنامه 1559 سازمان ملل توسط سوريه، به معناي پذيرش آن از سوي حزب الله و نيروهاي به اصطلاح مترقي و مقاوم لبنان (يعني نوكران و وابستگان سوريه و جمهوري ولايت فقيه) نيست. نصرالله سپس از طرفداران سوريه و مقاومت خواست روز سه شنبه براي نمايش قدرت به خيابانها بريزند و در ميدان رياض الصلح جمع شوند. من نصرالله را آدم عاقل و باهوشي ميدانم. توفيق حزب الله در اخراج ارتش اسرائيل از جنوب لبنان و كشته شدن فرزند نصرالله در مقابله با ارتش اسرائيل اعتبار و احترام زيادي براي حزب الله و حسن نصرالله در ميان مردم لبنان ايجاد كرده است. اما به نظر ميرسد رويدادهاي اخير لبنان وجنبش آزاديخواهي و استقلال طلبي مردم اين كشور پس ازقتل رفيق الحريري به دست استخبارات سوريه و لبنان، رهبر حزب الله را آنچنان نگران كرده كه كاتوليك تر از پاپ در حالي كه سوريه با خفت ناچار به ترك لبنان شده، او براي ارتش و مخابرات سوريه اشك ميريزد.
اگر نصرالله و حاميانش در تهران ذره اي دورانديشي داشتند، حال كه اسرائيل از لبنان بيرون رفته و بهانه ادامة اشغال مزارع شبعا نيز با بيانيه دبيركل سازمان ملل كه اين مزارع را جزو خاك سوريه ميداند نيز ديگر نميتواند توجيه گر مسلح بودن حزب الله باشد، به جاي روياروئي با مردم لبنان و بسيج وابستگان سوريه، ضمن پذيرش قطعنامه 1559، سلاح فرو ميگذاشتند و حزب الله كه داراي9 نماينده در پارلمان لبنان است به عنوان يك شريك سياسي تمام عيار، وارد ميدان سياست ميشد. حزب الله غير مسلح را همه گروههاي لبناني به عنوان يك شريك معتبر و يا حتي رقيب شرافتمند قبول ميكنند در حالي اگر حزب الله به دستور اربابان سوري و حضرت ولي فقيه و سپاه قدس بخواهد عواملش را به روياروئي با اكثريت مردم لبنان بفرستد، خيلي زود در برابر توفاني كه در خاورميانه به حركت درآمد است درهم خواهد شكست

March 10, 2005 12:51 PM






advertise at nourizadeh . com