هزار نكته باريكتر ز مو اينجاست…
يكهفته با خبر
www.nourizadeh.com
nourizadeh@hotmail.com
سهشنبه 18 تا جمعه 21 اكتبر
پيشدرآمد: ترديدي ندارم كه آقاي «بازوفت» پدر «فرهاد» برادر نوجوانم كه به امر تكريتي خونريز و با حضور پسرش عُدي اعدام شد، در لحظهاي كه صدام حسين را به دادگاه ويژه بغداد آوردند و در قفس متهمان نشاندند، آرزو ميكرد ايكاش نورديدهاش يك لحظه از دل گور غريبش در گورستان «هايگيت» شمال لندن بيرون ميآمد و اين منظره را به چشم ميديد. همين حال را ميليونها پدر و مادر و همسر و فرزند، قربانيان رژيم جنايتكار بعث، در عراق و ايران و كويت داشتهاند. در حلبچه جوي اشك و خشم به هم پيوسته بود و در خانه سردار داود كريمي در تهران همسر و فرزندانش با مشاهده صدام حسين در آن حال ذليل و مفلوك آرزو ميكردند نيمه ديگر صدام را كه در تهران سردار زخمين شيميائي شده را فقط به اين دليل كه مقلد آقاي منتظري بود به زندان انداخت و شكنجه كرد و بر تاولهاي تنش شلاق زد، در آيندهاي نزديك در قفسي همانند قفس صدام تماشا كنند.
تكريتي خونريز كه آنقدر غيرت و شهامت نداشت كه به جاي خزيدن در سوراخ موش و پذيرش ذلت و حقارت در برابر سربازان آمريكائي كه شپشهاي سرش را ميجستند، گلولهاي در مغز بيمار خود خالي كند و به اندازه دو فرزند جنايتكارش از خود اقتدار و شجاعت نشان دهد، حالا در داگاه با ديدن دوربينهاي تلويزيون و رئيس دادگاهي كه با احترام و انسانيت با او وديگر متهمان برخورد ميكرد، شجاعتش گل كرده بود و ادعا داشت رئيس جمهوري عراق است و مشروعيت دادگاه را قبول ندارد و به رئيس دادگاه ميگفت شما كه مرا ميشناسيد، شما كي هستيد؟ همگي صحنههاي نخستين جلسه دادگاه صدام حسين و دستيارانش را مشاهده كردهايد و من فقط به ذكر نكاتي چند ميپردازم.
مشروعيت، قضات، وكلاي مدافع
دادگاه ويژهاي كه محاكمه صدام حسين و شماري از مسئولان رژيم بعث در آن محاكمه ميشوند، برپايه تصويبنامهاي كه در زمان تشكيل شوراي اداره عراق بعد از سرنگوني رژيم صدام حسين به امضا رسيد و سپس در پارلمان موقت به صورت يك طرح قانوني تأييد شد مشروعيت يافته است. قاضي جوان، رزگار محمد امين كه بخشي از بازپرسي از صدام حسين و سران رژيمش را عهدهدار بود و نخستين باري كه صدام را در برابر او مشاهده كرديم با چهرهاش آشنا شديم يكي از اعضاي هيأت پنج نفره قضاتي است كه به رياست «رزكار امين» محاكمه صدام حسين را قضاوت ميكنند. دادستان و دستيارانش از قضات جوان عراق هستند و حداقل يكي از دستياران او، در رژيم گذشته به عنوان يك حقوقدان شرافتمند مدتي را در زندان صدام گذرانده است. رئيس دادگاه قاضي رزكار امين در سال 1958 در شهر سليمانيه در كردستان عراق متولد شده و فارغالتحصيل رشته حقوق از دانشگاه بغداد در سال 1980 است. قاضي امين كه داراي تخصص و مدرك كارشناسي ارشد در حقوق بينالملل است و چندين اثر در زمينه حقوق بشر دارد به همراه ديگر قضات محكمه دوره ويژهاي را نيز در بريتانيا زير نظر قضات و كارشناسان برجسته انگليسي، گذرانده است. او پس از فارغالتحصيلي مدتي به كار وكالت پرداخت و سپس بازپرس دادگستري شد. چندي بعد به عنوان قاضي به كركوك و سپس سليمانيه زادگاهش اعزام شد و بيش از 15 سال رياست دادگاه عالي جنائي سليمانيه را عهدهدار بود. وكلاي مدافع صدام حسين و دستيارانش نيز همگي عراقي هستند. متأسفانه بعد از تشكيل نخستين جلسه دادگاه يكي از اين وكلا يعني سعد الجنابي وكيل طارق عزيز معاون نخست وزير سابق عراق كه محاكمهاش هنوز آغاز نشده، به دست وابستگان نيروهاي بدر مجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق، يعني دار و دسته عبدالعزيز حكيم، نورچشمي نايب امام زمان چهار راه آذربايجان ربوده شد و به وضع فجيعي به قتل رسيد. يادآوري ميكنيم كه از ماهها پيش گروهي از جويندگان طلا و دينار و دلار از چهار گوشه جهان با اعلام آمادگي براي دفاع از صدام حسين جلو افتادند كه بله، ما آمادهايم از مجرم بغداد دفاع كنيم. اين گروه پس از اعلام آمادگي دختر قذافي براي شركت در تيم دفاع و پرداخت هزينه وكلا، روز به روز بزرگتر شد. تا آنجا كه رمزي كلارك وزير دادگستري سابق آمريكا و نخود هر آشي كه هم دست خميني را بوسيد و هم بن لادن را مبارز نستوه خواند، نيز پا به ميدان گذاشت. منتها دختر صدام حسين «رغد» كه در اردن اقامت دارد پس از مدتي كه متوجه شد همه به دنبال پول هستند، اعلام كرد فقط وكلاي عراقي پدرش را به رسميت ميشناسد. ديگر متهمان نيز وكلاي عراقي براي خود انتخاب كردند. معروفترين اين وكلا خليل الدليمي و عصام العزّاوي وكلاي صدام حسين هستند.
در نخستين جلسه دادگاه صدام حسين به همراه طه ياسين رمضان مرد دوم رژيم بعثي از نظر اجرائي، برزان ابراهيم تكريتي برادر ناتني صدام و رئيس اسبق استخبارات و نماينده پيشين عراق در دفتر اروپائي سازمان ملل در ژنو، عواد احمد البندر رئيس دادگاههاي انقلاب عراقي كه مثل خلخالي و محمدي گيلاني و ريشهري و لاجوردي و موسوي تبريزي حكم اعدام صدها بل هزاران انسان بيگناه را اغلب طي محاكمات صوري چند دقيقهاي صادر كرده است، عبدالله رويد از مسئولان حزب بعث در منطقه «الدجليل» علي دايم علي، محمد عزّاوي علي، و مزهز رويد ايضا از رهبران منطقهاي حزب بعث، مورد سئوال رئيس دادگاه قرار گرفتند. آنها در سه رديف پشت سر هم در قفسي چوبي نشسته بودند. صدام هنگام ورود، به سلام و درود، عواد احمد البندر كه كنارش نشسته بود به گرمي پاسخ داد و سپس به سوي طه ياسين رمضان كه پشت سرش نشسته بود برگشت و درودي به او فرستاد.
عواد احمد البندر در اعتراض به اينكه پليس چفيه عگال (سربند) او را از سرش برداشته خواستار آن شد كه اين نماد عربيت و عشاير بودنش را به او بازگردانند. برزان برادر صدام كه در ژنو كت و شلوارهاي سيلك ميپوشد و هرگز تمايلي به لباس عربي نداشت، نيز خواستار سرپوش عربياش شد. رئيس دادگاه رزكار امين با سعه صدر حرفهاي آنها را شنيد و از اقدام پليس انتقاد كرد و دستور داد سرپوشها را به متهمان بازگردانند. حدود پانزده دقيقه وقت دادگاه به اين ترتيب گرفته شد.
نخستين پرونده اتهامي
جنايات صدام حسين و رژيمش يكي دوتا نيست. كشتار و آواره كردن بيش از يك ميليون كرد (حداقل 380 هزار كشته)، قتل هزاران عراقي شيعه و سني و مسيحي، قتل عام حلبچه با بمباران شيميائي، تجاوز به ايران و كويت و… به قول خالد قشطيني نويسنده و طنزپرداز بزرگ عراقي جرم عمده صدام كشتن «عراق» است. سرزميني را كه نيم قرن پيش داراي جامعه مدني و حزب و روزنامه و كانون و اتحاديه بود و زنانش آزادانه در كليه امور زندگي مشاركت داشتند به هيچستاني تبديل كرد كه امروز آخوندها و شبه آخوندهاي شيعه و سني در آن ميداندار شدهاند و زنان از ترس اسيد و چاقو جرأت نميكنند بيحجاب به خيابانها بيايند و زندگي و هستي مردم به دست چندتا عمامه و شال به سرشيعه و سني افتاده است.
باري اولين پروندهاي را كه عليه صدام حسين مطرح كردهاند، پرونده جنايت شهرك «الدجليل» است كه در زمينه آن هم مدارك كتبي و سخن شهود زنده و فيلم و نوار مستند وجود دارد و هم دستور صريح ثبت شده صدام حسين براي قتل عام قربانيان حادثه الدجليل به روي نوار ويديو وجود دارد و امضاي او زير امضاي رئيس دادگاه انقلاب كه حكم اعدام 148 تن از اهالي الدجليل را تأييد كرده است نيز جزو اسناد، هيأت دادستاني به دادگاه ارائه شده است. عدنان حسين دوست و همكار عراقيام در الشرق الاوسط نوشته بود ايكاش صدام را به جرم ديگري محاكمه ميكردند مثلا به جرم كشتن سي تن از اعضاي دولت و شوراي انقلاب عراق در سال 1979 در آن جلسه تكان دهنده سران حزب بعث كه فيلمش موجود و بارها از تلويزيونها پخش شده است. چه در آن صورت كسي نميگفت حكومت شيعه فقط به جنايات عليه شيعيان توجه دارد. تازه در هر حكومتي به خصوص در منطقه ما اگر كساني درصدد قتل رهبر برآيند، خيلي طبيعي است كه در صورت شكست مرگ و شكنجه و زندان در انتظارشان باشد. در حالي كه در جلسه مورد اشاره حزب بعث، صدام حسين در ميان بهت حاضران ناگهان شماري از رفقاي بعثياش را صدا ميكرد و بعد مي گفت اينها خائن هستند ببريد اين خائنين را و به زندگي ننگين آنها خاتمه دهيد. و بعد هم مينشست و مثلا با قيافه متأثر اشكش را پاك ميكرد.
به هر حال آنچه در الدجليل در 60 كيلومتري شمال بغداد در سال 1982 اتفاق افتاد از اين قرار بود كه موكب صدام حسين در راه رفتن به تكريت زادگاهش مدتي در الدجليل توقف كرد و با اهالي كه به ديدن او هلهله ميكردند و شعار ميدادند كه «بالروح بالدم نفديك يا صدام» ــ با جان و خونمان فداي تو ميشويم اي صدام ــ سخن گفت. در زمان انتقال از نقطهاي به نقطهاي ديگر در الدجليل، از ميان مزارع و نخلستانهاي اطراف جاده، گلولههائي به سوي كاروان اتومبيلهاي صدام و همراهانش شليك شد. سه جوان از هواداران حزب الدعوه دست به اين كار زدند و علاوه بر خودشان 148 تن از اقوام و هم شهرهايشان بهاي اين كار را كه بسيار خام و نسنجيده بود پرداختند. صدام دستور داد مزارع و نخلستانها و بسياري از خانههاي اهالي الدجليل را بسوزانند و ويران كنند. روز دادگاه صدام در حالي كه در زادگاهش قريه عوجه از توابع تكريت عدهاي تصاوير او را در دست داشتند و زنده باد صدام سر داده بودند، دهها تن از بستگان قربانيان الدجليل از جمله مادري كه صدام سه فرزندش را كشته بود با تصاوير عزيزانشان راهپيمائي كردند و بعضي ميگفتند بايد دختران صدام را نيز مجازات كرد چون او بچه هاي ما را كشت.
رئيس دادگاه رزكار امين پس از استماع ادعانامه دادستان و معرفي متهمان، جلسه بعدي را به 28 نوامبر موكول كرد چون شاهداني كه قرار بود به دادگاه بيايند به علت ترس (ببينيد اين تكريتي خونخوار چه كرده كه هنوز هم با وجود در غل و زنجير بودن، مردم از او و تروريستهاي گروههاي به اصطلاح مقاومت وحشت دارند.) در دادگاه حاضر نشده بودند.
فرداي دادگاه با ربوده شدن سعد الدجنابي وكيل طارق عزيز و قتل او، بسياري از شخصيتهاي سني عراقي و جمعي از شخصيتهاي بينالمللي خواستار انتقال جلسات محاكمه صدام حسين به خارج عراق شدند. اما دولت و پارلمان موقت عراق با اين مسأله به شدت مخالفت كردهاند. پخش جلسه محاكمه صدام تكان شديدي را در جهان عرب و البته در جمهوري ولايت فقيه، باعث شد. براي رهبران عرب كه تا ديروز صدام را در آغوش ميگرفتند اين محاكمه هشداري بود مبني بر اين كه فاصله رياست و عزت و اقتدار تا فلاكت و ذلت و محاكمه و احتمالا اعدام خيلي كوتاه است. به گمان من رهبر جمهوري اسلامي و اركان نظامش با مشاهده محاكمه صدام حسين و نگاه به گزارش پنجاه صفحهاي دتلف مهليس قاضي آلماني در مورد قتل رفيق الحريري (گزارش آن را در همين شماره آوردهام)) بايد به سرنوشتي بينديشند كه در صورت ادامه عملكرد ضد مردمي و ضد آزادي و ناجوانمردانه خود با مردم ايران و سياستهاي غلط و مخالف مصالح مليشان در كنار مداخلات همه جانبه در امور ديگر كشورها و حمايت از تروريستهاي اسلام ناب محمدي در دو وجه شيعه و سني آن، در انتظارشان خواهد بود.
صدام را در قفس ديديم، بشار الاسد را نيز در آستانه قفس ميبينيم، پايان اهل ولايت فقيه بيگمان بهتر از فصل ختام بعثيهاي بغداد و دمشق نخواهد بود.
شنبه 22 تا دوشنبه 24 اكتبر
ديدي كه خون ناحق پروانه…
1ــ گزارش قاضي آلماني دتلف مهليس كه از سوي كوفي عنان دبيركل سازمان ملل و به موجب تصميم شوراي امنيت مأمور تحقيق در قتل رفيقالحريري نخست وزير پيشين لبنان و دولتمرد بزرگ خاورميانه و ميلياردر خودساخته لبناني شده بود سرانجام به دبيركل سازمان ملل داده شد و لحظاتي بعد جزء جزء آن از طريق خبرگزاريها و شبكههاي راديو تلويزيوني عربي و بينالمللي و روزنامههاي جهان، به اطلاع خاص و عام رسيد.
من از ساعت يك بامداد جمعه به وقت لندن تا شش صبح در پاي تلويزيونهاي فضائي العربيه، الجزيره، ان ــ بي ــ سي و المستقبل گزارش و تفسير و بحثهاي پيرامون آن را دنبال كردم. (هموطناني كه علاقمند به اطلاع از جزئيات و شرح و توضيحات گزارش مهليس هستند ميتوانند با مراجعه به سايت «تارنما» اينترنتي من، گفتگوها و تحليلها و نوشتههاي متعددي را كه در روزهاي جمعه، شنبه، يكشنبه و… در اين زمينه داشتهام مشاهده نمايند.)
باري با محدوديتي كه در اين زاويه دارم، مهمترين نكاتي را كه در گزارش آمده عنوان ميكنم.
الف: قتل حريري براساس يك طرح بسيار پيچيده كه طي چند ماه با ارزيابيهاي بسيار و تداركات وسيع همراه بود با چنان مهارت و زمينهسازي انجام گرفته كه تحقق آن بدون دخالت و آگاهي رژيم سوريه و باند امنيتي وابسته به اميل لحود امكان پذير نبوده است.
ب: انديشه خلاص شدن از شر حريري در اكتبر سال 2004 طي گفتگوهائي بين اميل لحود، جميل السيد رئيس استخبارات (اطلاعات نظامي)، ريمون غازار رئيس سازمان امنيت، مصطفي حمدان فرمانده گارد رياست جمهوري لبنان، مستر ايكس ــ نبيه بري رئيس پارلمان لبنان ــ و ژنرال آصف شوكت رئيس استخبارات سوريه و شوهر خواهر بشار اسد، ژنرال غازي كنعان وزير كشور سوريه كه اخيرا خودكشي كرد، رستم غزاله رئيس استخبارات نيروهاي سوريه در لبنان و حاكم قبلي لبنان طي پنج سال اقامتش در اين كشور، حسن الخليل رئيس سابق استخبارات سوريه، بهجت سليمان از مسئولان امنيتي سابق و دوست نزديك بشارالاسد، ماهر الاسد برادر رئيس جمهوري سوريه… شكل گرفت. در واقع پس از آخرين ديدار حريري از دمشق كه طي آن بشار الاسد آمرانه و با تهديد به حريري گفته بود: اميل لحود يعني من، مخالفت تو با تمديد رياست جمهوري او يعني دشمني با من، اگر به مخالفتت ادامه دهي بيروت را بر سر تو و رفيقت وليد جنبلاط خراب خواهم كرد. پيش از اين استخبارات سوريه با پرتاب گلوله به ايستگاه تلويزيوني المستقبل رفيقالحريري، و سوءقصد به جان مروان حماده دولتمرد دروزي نزديك به وليد جنبلاط اخطارهاي اوليه را فرستاده بود.
ج: با صدور قطعنامه 1559 شوراي امنيت كه خواستار خروج سوريه از لبنان و خلع سلاح گروههاي فلسطيني و حزبالله در لبنان شده بود آنهم چند هفتهاي پس از سفر حريري به آمريكا و فرانسه، آصف شوكت در گفتگو با مصطفي حمدان فرمانده گارد رياست جمهوري لبنان گفته بود حريري را به جهنم خواهيم فرستاد. و حمدان حريري را نوكر اسرائيل و آمريكا خوانده بود. اوائل اكتبر جميل السيد به دمشق رفته بود و در جلسهاي با حضور آصف شوكت، رستم غزاله، غازي كنعان، ماهرالاسد و شماري ديگر از مقامات سوري تصميم قطعي به حذف حريري گرفته شده بود.
د: براي ايجاد حلقهاي كامل جهت اجراي موفقيت آميز طرح و سپس پردهپوشي كامل در رابطه با نقش سوريه و مافياي امنيتي نظامي اميل لحود رئيس جمهوري لبنان، ستاد ويژهاي تشكيل شده بود. مركز اين ستاد در روستاي «عنجر» مقر استخبارات ارتش سوريه در لبنان بود و دفتر اصلي رستم غزاله در ستاد عنجر قرار داشت.
در اين ميان ژنرال علي الحاج رئيس گروه محافظان ويژه رفيق الحريري كه پس از اخراجش از جانب نخست وزير اسبق لبنان، به فرماندهي ژاندارمري منصوب شده بود نيز به عنوان فردي كه ميبايد بعد از جنايت صحنه را بازسازي كند با دريافت يك ميليون دلار وارد بازي شد.
حريري ژنرال الحاج را مثل فرزندانش دوست داشت و همسر او را كه نويسنده بود با حقوق گزاف در روزنامه المستقبل استخدام كرده بود. منتها سال پيش حريري متوجه شد تمام رفت و آمدها و حتي گفتگوهاي تلفني كه در اتومبيلش انجام ميدهد به گوش سوريها ميرسد. وليد جنبلاط نسبت به ارتباط ژنرال الحاج با رستم غزاله به او هشدار داده بود. به همين دليل حريري در يك صحنه سازي حرفهائي را در تلفن به يكي از مشاورانش گفته بود. و بعد خلاصه اين حرفها را نوشته و در پاكتي در جيب گذاشته بود. روز بعد رستم غزاله به او تلفن زده بود كه براي امر مهمي بايد او را ببيند و زماني كه به دفترش آمده بود زبان به گلايه گشوده بود كه ما انتظار نداشتيم شما چنين حرفهائي را در رابطه با ما بزنيد و اشارهاش به سخنان حساب شده حريري در اتومبيلش بود. حريري پاكت مورد اشاره را به او داده بود كه من شك داشتم جاسوس شما كيست حالا فهميدم. و زماني كه رستم غزاله پاكت را گشوده بود با اين جمله روبرو شده بود كه من حالا مطمئنم جاسوس شما علي الحاج است. او از امروز در دستگاه من كاري نخواهد داشت.
باري مطابق نقشهاي كه جميل السيد و آصف شوكت و رستم غزاله و مصطفي حمدان طراحان اصلي آن بودند، قرار بر اين شد كه از گروه اسلامي بنيادگراي موسوم به «احباش» كه در بيروت و طرابلس و صيدا فعاليتهاي تبليغي و خيريه و سياسي ميكند و نمايندگاني نيز در پارلمان لبنان داشت و گروه جبهه خلق براي آزادي فلسطين ــ فرماندهي عمومي ــ به رهبري احمد جبريل فرد مورد اعتماد سوريها (و از مزدوراني كه با پول مادرش را هم ميفروشد به همين دليل نيز پس از سالها چپ نمائي، او را ديديم كه دست خميني و پاي خامنهاي را بوسيد و عواملش در قتل بعضي از مخالفان رژيم ولايت فقيه در خارج دست داشتند) استفاده شود. درست همانگونه كه امنيت خانه ولي فقيه پيش از قتل قربانيان قتلهاي زنجيرهاي، از طريق نشريات وابستهاش مثل كيهان و جمهوري اسلامي و يالثارات و سياست روز و… مطالب جعلي در رابطه با ارتداد و مفسد بودن و با ضد انقلاب و بيگانگان ارتباط داشتن چهرههائي چون سعيدي سيرجاني و احمد ميرعلائي و داريوش فروهر و محمد مختاري و پوينده و… بنويسند تا هم به چهره آنها لطمه بزنند و هم از اين مطالب براي گرفتن فتواي قتل آنها از آخوندهاي امنيتي مثل اژهاي و خوشبخت و احمد خاتمي و نوري همداني و… استفاده كنند، در بيروت نيز به تني چند از نمايندگان مجلس و وزرا مثل ناصر قنديلي و عاصم قانصوه و روزنامهنگاران نوكر سوريه و بعضي از راديو تلويزيونها مأموريت داده شد تبليغات گستردهاي را عليه حريري خاصه پس از كناره گيري او از نخست وزيري آغاز كنند. اينكه حريري نوكر آمريكا و فرانسه و اسرائيل است، فاسد است، لبنان را تا خرخره بدهكار كرده و جيبهاي خود و خانوادهاش را انباشته است.
د: براي ظاهر سازي احتياج به يك قاتل بود كه ميبايست ريخت و اطوارش عين وابستگان بن لادن باشد. اين كار را شيخ احمد عبدالعال از رهبران گروه احباش به عهده گرفت. او به سراغ جوان متعصبي رفت كه از هوادارانش بود و به او مژده داد براي كار مهمي انتخاب شده است. سپس او را به دست يكي از افسران سوري سپرد. گزارش مهليس يادآوري ميشود كه اين جوان بيچاره به نام احمد ابوعدس را، به سوريه ميبرند و در آنجا وادارش ميكنند تا در حضور آصف شوكت شوهر خواهر بشارالاسد، در برابر دوربين ويديوئي با لباس رزم اعلام كند او عامل قتل حريري بوده چون حريري همدست اياد علاوي نخست وزير خائن عراق است و با اسرائيل و آمريكا همدست است و… آصف شوكت پس از ضبط ويديو، شخصاً احمد ابوعدس را به قتل ميرساند و جسدش را در گوشهاي دفن ميكنند.
هـ : محمود عبدالعال برادر احمد كه او نيز از رهبران جنبش «احباش» است فيلم ابوعدس را از جميل السيد دريافت ميكند.
و: يك وانت سفيد كه هزار كيلوگرم مواد منفجره در آن جاسازي شده اواخر ژانويه تقريبا سه هفته پيش از قتل حريري از سوريه به لبنان حمل ميشود و توسط جميل السيد در يك گاراژ خصوصي پنهان ميشود.
ز: آصف شوكت يك عراقي تروريست را كه در سوريه دوره ديده و آماده عمليات انتحاري است به بيروت ميفرستد. جميل السيد او را به يكي از دستيارانش ميسپارد تا آمادهاش كند. به اين عراقي ميگويند اياد علاوي قرار است به لبنان بيايد و تو افتخار كشتن او و به بهشت رفتن را خواهي داشت.
ح: از دو هفته قبل از قتل حريري رفت و آمدهاي او توسط پنجاه تلفن موبايل كه بين عدهاي از جمله چند نماينده مجلس و گارد و روزنامهنگار توزيع شده به ستاد عمليات در عنجر و از آنجا به قصر رياست جمهوري و دفتر جميل السيد گزارش ميشده است.
ط: روز حادثه ناصر قنديل نماينده مجلس خروج حريري از پارلمان را خبر ميدهد. و لحظه به لحظه موكب حريري دنبال ميشود. وانت سفيد با راننده عراقياش به سوي نقطه موعود ميرود و بعد انفجار است و مرگ و…
ي: محمود عبدالعال از تلفني كه قبلا با رئيس جمهوري لبنان و رستم غزاله و مصطفي حمدان گفتگو كرده بود به غسان بن جد و خبرنگار الجزيره زنگ ميزند كه نوار ويديوئي حاوي فيلم عامل قتل حريري در بستهاي در فلان نقطه گذاشته شده است. هم او به خبرگزاري رويتر زنگ ميزند.
ك: ژنرال علي الحاج مامورانش را به صحنه انفجار ميفرستد و آثار جرم را به هم ميريزد و هرچه را كه ممكن است ماجرا را به مافياي امنيتي نظامي رژيمهاي سوريه و لبنان ربط دهد جمع آوري ميكند. و اميل لحود نيز با جدي انگاشتن اعترافات قاتل قلابي احمد ابوعدس حمله شديدي به بنيادگرايان اسلامي ميكند كه باعث قتل حريري عزيز شدند.
October 28, 2005 10:42 AM