March 30, 2006

دولت پيرمغان باد كه باقي سهل است…

يكهفته با خبر
www.nourizadeh.com
nourizadeh@hotmail.com
سه‌شنبه 21 تا جمعه 24 مارس
پيشدرآمد: نوروز اينك مظهري از فرهنگ و تمدني است كه بالي در آسيانه ميانه دارد و بالي ديگر در آسياي صغير و كردستان عراق، در حاشيه خليج هميشه فارس سايه گستر است و به بركت حضور ميليونها ايراني و برادران و خواهران كرد و تاجيك و افغان در چهارگوشه جهان، بانگ دل‌انگيزش را هم در سيدني استراليا مي‌شنويم و هم در كيپ تاون آفريقاي جنوبي و هم در كاراكاس ونزوئلا، از آمريكاي شمالي و كانادا چه بگويم كه حالا جورج دبليو بوش هم در شادي نوروزي ما سهيم مي‌شود و به همراه بانويش لورا فرارسيدن نوروز را به ايرانيان و همه آنها كه رو به كعبه فرهنگ و تمدن ايراني نماز مي‌گزارند تبريك مي‌گويد...


اهل ولايت فقيه انگار يادشان رفته بود كه علماي شيعه، چه آنها كه در نجف لحظه تحويل سال را در خدمت شاه ولايت سر مي‌كردند و چه آنها كه رو به سوي شاه خراسان داشتند و يا به مزار خواهرش در قم سر مي‌زدند با نسبت دادن دعائي براي تحويل سال به سرسلسله اهل بيت، چنان پيوندي با نوروز برقرار كرده بودند كه به مرور نوروز علاوه بر جايگاه خود در فرهنگ ملي و‌ آئين و سنتهاي ايراني، جلوه‌هائي از مذهب را نيز يافته بود (حضور قرآن در سفره هفت سين، سكه‌هاي صاحب الزمان و همان دعاي مشهور يا مقلب القلوب والأبصار…). اهل ولايت فقيه نوروز را مناسبتي مي‌ديدند كه فيل ملت دوباره ياد هندوستان تمدن و فرهنگ ايراني مي‌كند و ياد آن پدر و پسر مي‌افتد و آن نوروزهاي پرشكوه و سلام ويژه و…
پيش از اين نوشته‌ام كه سيد روح‌الله مصطفوي از همان آغاز بر آن بود كه ريشه نوروز را بكند. طبيعي است اول از چهارشنبه سوري آغاز كردند اما ملت مسحور و تب زده در همان حال غيرعادي مجذوب سيد بودن، رو ترش كرد و چنان شعله‌اي برافروخت كه پرتوش تا قم رفت و وقتي سيد از پنجره خانه دامادش اشراقي در صفائيه قم مشاهده كرد بچه‌هاي قمي، دختر و پسر چگونه سرودخوانان از روي آتش مي‌پرند و حتي به قاشق زني به سراغ خانه اشراقي آمده‌اند، ناچار شد تظاهر كند و پيام نوروزي بفرستد.
در آستانه نوروز و سپس در چهارمين روز آن راديو فردا در دو گفتگوي جداگانه، يكي با حضور مهرانگيز كار عزيز، از من پرسيد چرا نظام با شاديها سرستيز دارد و بر آن است تا با دفن استخوان شهداي گمشده، در ميادين شهر و دانشگاهها، ديوار گورستانها را فرواندازد تا همه كشور بدل به گورستان شود. در پاسخ گفتم اين جماعت روضه خوان و روضه خوان پرور، با بزرگترهاشان در حوزه، بقا و حضور خويش را در اولويت يافتن مرگ و اشك و سينه زني و نوحه و ناله در جامعه مي‌دانند. شادي براي اينها خطرناكترين دشمن است. محمود احمدي‌نژاد به عنوان سرباز صف نخست اهل ولايت فقيه زماني كه شهردار تهران شد دو طرح را در اولويت قرار داد، ساختن 400 سقاخانه در پايتخت (ترويج ضدفرهنگ خرافه) و تبديل كردن ميادين عمومي از جمله ميدانهاي بزرگ شهياد (آزادي) و وليعهد (ولي عصر) و 25 شهریور (7 تیر) و فوزيه (امام حسين) به مزار شهداي جنگ. خيلي طبيعي است كه يك ملت مردان و زناني را كه در دفاع از آزادي و استقلال وطن جان خود را نثار كرده‌اند گرامي بدارد و مزارشان را بيارايد و در هر مناسبت ملي از آنان حداقل با نثار كردن دسته گلي تجليل كند. اما اين نكته را نيز نبايد از نظر دور داشت كه جاي شهدا در گورستان و قطعه خاصي است كه زندگان در عبور از آن سر خم كنند و به ياد عزيزانشان اشكي افشانند و شاخه گلي بر گورشان نهند. اما نمي‌توان اجساد آنها را وسيله‌اي براي پيشبرد هدفهاي سياسي قرار داد.
به عبارت ديگر دفن كردن استخوان شهداي جنگ در ميادين بزرگ در نگاه اهل ولايت فقيه، نه براي حرمت نهادن به شهدا بلكه براي تبديل كردن اماكني كه حضور مردم در آنها نشانه زندگي و جواني و شادي است به تكيه و گورستان و حسينيه است.
خوشبختانه در آن زمان دولت در برابر اين فكر ايستاد اما نتوانست جلوي برپائي سقاخانه‌ها را بگيرد. زماني كه اين تحفه گرمساري بر كرسي رياست جمهوري نشست در اشاعه ضدفرهنگ خرافه وزير ارشادش را با چك 5 ميليارد توماني به جمكران فرستاد و نقشه مسير امام زمان را كه در دوران شهرداري آماده كرده بود، به دست كارگزارانش داد تا خطوط و تصويري را به روي زمين واقعيت ببخشند و جاده‌اي را كه از قصر شيرين تا تهران مي‌آيد با هزينه‌اي سنگين براي ورود امام زمان آماده كنند. جاده قم ـ جمكران نيز با طرح تبديل شدن به بزرگراه در دست ساخت و ساز قرار گرفت. احمدي‌نژاد، همچنين در ستيز با زندگي و شادي و جواني، و فرهنگ و دانش، دستور داد، طرح دفن كردن استخوانهاي شهداي بي‌گور در دانشگاهها به اجرا درآيد. دانشگاه شريف آن گونه كه احمد شيرزاد نماينده سابق مجلس و فارغ‌التحصيل و استاد اين دانشگاه مي‌نويسد از آن رو به عنوان نخستين مركز آموزش علمي براي دفن شهدا انتخاب شد كه هيأت آموزشي و دانشجويانش توانسته بودند فضاي دانشگاه را از بستگي‌ها و تعلقات سياسي، مصون بدارند. تحفه گرمساري گمان نمي‌كرد دانشجويان مقاومت كنند. اما دانشجويان و استادان نشان دادند كه تبديل كردن فضاي آموزشي شريف را به گورستان نخواهند پذيرفت. روزي كه سيد علي رهبر امت چهار راه آذربايجان، موسي عميد زنجاني را به عنوان رئيس دانشگاه (منصوب از سوي احمدي‌نژاد) به حضور پذيرفت، اظهار شادماني كرد كه با رفتن او به دانشگاه تهران، آرزوي امام راحل در وصل كردن حوزه به دانشگاه تحقق پيدا كرده است. من آن روز هشدار دادم كه اين كركري خواندن مقدمه طرحهاي خطرناكي است كه براي محيط علمي ما تدارك ديده‌اند.
اهل ولايت فقيه 27 سال با انواع و اقسام وسايل، از شلاق و زندان و تهديد و تصفيه گرفته تا تكفير و تفسيق كوشيدند دانشگاهها را به حوزه بدل كنند اما در همين دانشگاهها نهال مقاومت رشد كرد و در 18 تير به بار نشست. گمان نكنيد امروز دانشگاهها مرده‌اند اگر چنين بود عميد زنجاني رئيس دانشگاه تهران نمي‌شد و در دانشگاه شريف گورستان شهدا را برپا نمي‌كردند. همه زائران ايران از هموطنان مقيم خارج تا خارجي‌هائي كه مدت كوتاهي از خانه پدري ما ديدار مي‌كنند در اين گفتگو متفق‌القولند كه رژيم نتوانسته است شعله‌هاي عشق و زندگي و شادي و اميد را در دلهاي ايرانيان خاموش كند. ممكن است مردم به ظاهر، به سياست پشت كرده باشند، و تجربه خاتمي آنها را به بي‌اعتمادي مطلق به سياستمداران از هر نوع و جنس كشانده باشد، اما همين مردم با همه جان براي زندگي و شعر و موسيقي و سنتها و مناسبتهاي ملي اعتبار قائلند. رژيم 27 سال مرگ بر اسرائيل و مرگ بر آمريكا را در صدر شعارهاي خود قرار داد اما واكنش مردم بعد از 11 سپتامبر شكست شعار مرگ بر آمريكا را ثابت كرد و عدم وجود حتي اندكي دشمني در دل مردم ما نسبت به مردم اسرائيل نيز ورشكستگي شعار مرگ بر اسرائيل را آشكار ساخته است. همين نوع شكست را در عرصه فرهنگي رژيم جهل و جور و فساد متحمل شده است. نگاه كنيد بعد از 27 سال جواناني كه با همه مشكلات سازي به دست مي‌گيرند و آوازي سر مي‌دهند، نگاهشان همچنان به سوي خوانندگاني است كه از سوي رژيم به عنوان مظاهر عصر طاغوت و فرهنگ منحط غربي، تكفير شده‌اند. هنوز هم گروه آريان با جواناني كه زيبائي چهره را با زيبائي صدا و ترانه‌هايشان به هم آميخته‌اند، زمزمه‌هائي را در گوش تو زنده مي‌كنند كه پيش از اين از گلوي ابي و داريوش و شاهرخ و شهرام و گوگوش و ليلا و... بيرون آمده است.
ترانه سراي جوان وطن مي‌كوشد بندهاي به يادماندني ترانه‌هاي شهيار قنبري را به نوعي ديگر بازگو كند. مريم حيدرزاده دخترك زيباي شاعري است كه با وجود چشمهاي بي‌نورش، زيباترين تصاوير زندگي را پر از نور و شادي مي‌سرايد و هما ميرافشار و زويا سرمشقهاي او براي رسيدن به اعتلا و نام آوري هستند. شادمهر عقيلي را گوش كنيد. او صداي نسلي است كه مي‌خواهد زندگي كند، شاد باشد و در دانشگاهش مقبره و سقاخانه برپا نكنند. ايران با همه توانش ضدفرهنگ مرگ و نوحه و قمه‌زني را نفي مي‌كند. فرشي از دل پيش پاي نوروز پهن مي‌كند و به كوري چشم اهل ولايت فقيه هم چهارشنبه سوري و هم نوروز و هم سیزده‌بدر را با شكوهتر از پار برگذار مي‌كند.

شنبه 25 تا دوشنبه 27 مارس

مذاكره يا زورآزمائي بر سر عراق
1 ـ پيشنهادي كه چهار ماه پيش از سوي زلماي خليل زاد سفير ايالات متحده در عراق براي نخستين بار مطرح شد، اينك در دستور كار ايالات متحده قرار گرفته است. خليل زاد به توصيه جلال طالباني و عبدالعزيز حكيم و ابراهيم الجعفري گفته بود لازم است بين او و نمايندگان جمهوري اسلامي در عراق گفتگوهائي صورت گيرد. منطق اين توصيه بر اين اساس بود كه متحدان آمريكا در عراق يعني كساني كه در اداره امور عراق، شركاي آمريكا هستند اغلب داراي روابط پنهان و آشكار با جمهوري ولايت فقيه هستند و همين روابط حكم مي‌كند رژيم ايران براي مصلحت خودش هم شده، تلاش كند با تقويت اين افراد، زمينه را براي برپائي يك دولت مقتدر ائتلافي در عراق فراهم كند و تلاش خود را در اين جهت معطوف كند كه امنيت و آرامش هرچه زودتر به عراق بازگردد چون از هم گسيختگي امور در عراق، و گسترش ابعاد جنگ خانگي و اعمال تروريستي در نهايت ره به خانه همسايه‌هاي عراق از جمله جمهوري ولايت فقيه خواهد كشيد.
اين گفته را شما اگر با هر سياستگذاري كه در انديشه مصالح عاليه كشورش باشد مطرح كنيد، دربست آن را مي‌پذيرد. اما در ايران شما با چنين سياستگذاراني روبرو نيستيد. هيأت حاكمه ايران، مركب از گروههائي است كه در محدوده مصالح آني و فاصله بين دو چشم و نوك بيني، فكر مي‌كنند. در عين حال چون رژيم اصل و اساسش روي فريب و دروغ و تزوير ريخته شده بنابراين انتظار صداقت و وضوح از رژيم داشتن انتظار عبثي است. رژيم در تعامل با مردم ايران هزار چهره عمل كرده است در رابطه با جهان چهره‌هاي گوناگون رژيم اگرچه مدتي حداقل اروپائي‌ها را فريب داده است اما امروز ديگر كسي در بخشيدن صفت منافق و مزوّر به رژيم ترديدي ندارد. آقاي خليل‌زاد اخيرا درباره دوروئي رژيم گفته بود و اينكه به دستي سر آشتي دارد و به دست ديگر بمب و نارنجك از طريق نوكران و دست پروردگانش بر خانه مردم عراق مي‌اندازد.
شگفتي آور است، من مدتها پيش برايتان از روابط پنهان رژيم با انصار الاسلام در جمع تروريستهاي سني، و آموزش افراد جيش المهدي در قرارگاههاي سپاه در خوزستان و ايلام و كرمانشاهان نوشتم و حالا تازه آقاي زلماي خليل زاد سخن از كمكهاي رژيم به انصار الاسلام و جيش المهدي به ميان مي‌آورد.
ترديدي ندارم كه خليل‌زاد و ايالات متحده از نقش مخرب جمهوري اسلامي در عراق آگاهند. آنها مي‌دانند كه جمهوري ولايت فقيه علاوه بر حمايت از جيش‌المهدي و سازمان بدر (فيلق بدر سابق) و بعضي از گروههاي سني، سيل پول را براي خريدن مزدور راهي عراق كرده است. يازده راديو تلويزيون و روزنامه در عراق مستقيما توسط اطلاعات سپاه و سپاه قدس اداره مي‌شود. ماهيانه بيش از 50 ميليون دلار از سوي آقاي خامنه‌اي در حوزه‌هاي ديني شيعه در عراق خرج مي‌شود تا خيل دعاگويان با عمامه و بي‌عمامه ضخيم‌تر و وطويل‌تر شود.
صدها تن مواد منفجره و اسلحه همه هفته از ايران به عراق فرستاده مي‌شود. علاوه بر اين مداخله مستقيم كاردار جمهوري اسلامي حسن كاظمي قمي در جريان انتخاب نامزد نخست وزيري توسط ائتلاف شيعيان كه پيش از اين ذكرش رفته است، آشكار ساخت كه جمهوري اسلامي مانع از گزينش آقاي عادل عبدالمهدي عضو برجسته مجلس اعلاي انقلاب اسلامي در عراق شده است.
اين امر بر عبدالعزيز حكيم و فرزندش عمار كه خيلي سنگ ولي فقيه را به سينه مي‌زدند گران آمد. آقاي طالباني نيز بدون پرده‌پوشي و مجامله هميشگي‌اش اين بار به صدا درآمد و انتخاب الجعفري را نپذيرفت. همين آقاي طالباني همراه با يكي از برجسته‌ترين رهبران شيعه عراق در يك نشست خصوصي مي‌گفت، تروريستهاي سني اگرچه مخالف شيعه هستند و صدها بلكه هزاران شيعه را به قتل رسانده‌اند اما بدون كمك سپاه قدس و اطلاعات سپاه آنها قادر نيستند يك هفته در عراق فعاليت كنند. و بعد با تأثر به انفجار سال گذشته عيد قربان در اربيل اشاره مي‌كرد كه از سوي اطلاعات سپاه تدارك ديده شده بود و دهها كرد از كودك و جوان و پير را به قتل رسانده بود.

جمهوري اسلامي به دنبال چي است
پيشنهاد گفتگو بين ايران و آمريكا بر سر عراق اين بار از جانب عبدالعزيز حكيم مطرح شده است. او در پي گفتگوي تلفني با جورج بوش و بعد از آنكه دريافت ولي فقيه مربوطه فعلا دل به مقتداي قاتل عبدالمجيد خوئي بسته است و بچه لات كوچه‌هاي نجف را بر فرزند شريف حوزه يعني مرحوم حاج آقا محسن حكيم، ترجيح داده است، فرزندي عمار را راهي تهران كرد تا در گوش عموجان خامنه‌اي بخواند، اين آمريكائيها ترتيب شما را خواهند داد و ما خودمان با حضرت پرزيدنت بوش صحبت كرده‌ايم و مي‌دانيم كه طرح براندازي شما را در سر دارد.
خامنه‌اي كه در فرصتي مناسب و با بهترين موقعيت يعني زماني كه بيل كلينتون دمكرات در واشنگتن قدرتمدار بود و دوم خرداد تحسين جهاني را برانگيخته بود، مانع از آن شده بود كه خاتمي در سازمان ملل با كلينتون حتي يك عكس يادگاري بيندازد اما تصوير تحفه گرمساري را با جورج بوش بالاي سرش گذاشته بود، با شنيدن سخنان عمار الحكيم، به علي لاريجاني گفته بود هوا پس است و هرجور ممكن است به بهانه گفتگو بر سر عراق مراتب ارادت ما را به عاليجناب جورج بوش ابلاغ كن. قضيه به همين سادگي آغاز شد.
از آن طرف بايد بگويم در سفرم به واشنگتن كه فرصت ديدار با خيلي‌ها از جمله مسئولان سياستگذاري آمريكا در رابطه با خاورميانه و ايران دست داد، چند نكته برايم مسلم شد. اول اين كه آمريكا اين بار در روياروئي با جمهوري ولايت فقيه جدي است. به عبارت ديگر به هر سو رفته‌اند انگشت فتنه‌گر اهل ولايت فقيه را ديده‌اند. به‌همين دليل نيز اين بار قصد و هدف، مماشات و احيانا امتياز دادن و امتياز گرفتن نيست. مذاكره نيز براي دستيابي به توافق كلي بر سر مسائل مورد اختلاف نيست وگرنه آقاي خليل‌زا د با اين شدت و حدت از نقش مخرب اهل ولايت فقيه در عراق سخن نمي‌گفت. اگر تعللي در تصميم گيري واشنگتن ملاحظه كرديد، تقصير فقط متوجه خود ما است. ايالات متحده امروز بيش از هر زماني سرنگوني جمهوري ولايت فقيه را خواستار است. منتها سقوط حتما بايد همراه با «حضور» باشد يعني حضور نيروي بديلي كه قادر باشد ايران را اداره كند و جلوي خلاء قدرت و درنتيجه از هم پاشيدن كيان ايران را بگيرد.
از سوي ديگر برخلاف تصور بعضي كه در لس آنجلس صابون بخشي از 75 ميليون دلار مبلغ مورد تقاضاي دولت آمريكا از كنگره را براي مبارزه تبليغاتي با جمهوري اسلامي به شكم ماليده‌اند، اين پول براي چرب كردن سبيل بعضي از اصحاب كانالهاي تلويزيوني و راديوئي فضائي در لس آنجلس و جاهاي ديگر نيست، بلكه 60 ميليون دلار آن دراختيار صداي آمريكا قرار مي‌گيرد تا برنامه‌هاي تلويزيوني خود را به 4 ساعت برساند و برنامه‌هاي راديوئي‌اش را روي موج متوسط پخش كند. راديو فردا نيز سهمي خواهد داشت. ده ميليون دلار اختصاص به NGOهاي ايراني و سازمانهاي مدافع حقوق بشر و جامعه مدني و حقوق زنان و… خواهد داشت. و 5 ميليون دلار نيز صرف برپائي كنفرانسهاي مرتبط با حقوق بشر و دمكراسي در خارج مي‌شود به شرط آنكه شركت كنندگاني از ايران در آن حضور يابند. اين برنامه ايالات متحده با مذاكره بر سر عراق تغييري پيدا نخواهد كرد و برنامه ريزاني كه زير نظارت خانم دكتر رايس و اليزابت چيني، مديركل وزارت خارجه آمريكا، طرح خاورميانه بزرگ و حمايت از جنبشهاي دانشجوئي، زنان و نيروهاي دمكرات ايران را ترسيم كرده و جزئياتش را نوشته‌اند، به صرف نشستن حسن كاظمي قمي كاردار رژيم در بغداد با اربابش علي لاريجاني در مقابل زلماي خليل‌زاد، برنامه‌هاي خود را زير و رو نخواهند كرد. هرگز در 27 سال گذشته تا اين حد نيروهاي صادق مخالف رژيم كه برپائي يك نظام مردمسالار سكولار را در نظر دارند از حمايت جامعه بين‌المللي و به ويژه ايالات متحده برخوردار نبوده‌اند. در واشنگتن آمادگي براي شنيدن تا آنجا بود كه با سعه صدر پيشنهادها براي ربط دادن بين مجازاتهائي كه در پرونده اتمي رژيم درنظر گرفته شده با قضاياي حقوق بشر و دمكراسي در ايران را مي‌شنيدند و نسبت به آن موضعي مثبت داشتند. به يكي از مسئولان گفتم اگر مي‌خواهيد براي مثال ورود بنزين به ايران را ممنوع كنيد، رفع ممنوعيت را به انحلال شوراي نگهبان و برگذاري يك انتخابات آزاد مرتبط كنيد. بدون درنگ گفت عالي است. در اين صورت مردم ايران خواهند فهميد كه غرض از مجازاتها در شوراي امنيت، مجازات آنها نيست، بلكه در واقع هدف ما آزاد كردن ملت ايران از چنگال اقليت سركوبگري است كه آنها را به گروگان گرفته‌اند.

March 30, 2006 10:37 AM






advertise at nourizadeh . com