November 20, 2006

در این خرقه بسی آلودگی‌هاست...

یکهفته با خبر

سه ‌شنبه 7 تا جمعه 10 نوامبر
حرف علّه سه بود ای طلبه

در ادامه آنچه «کاوه» از زندگی در حوزه نوشته بود، برای آنکه چشم‌انداز روشنی از درس و بحث طلاب و سالهائی که اغلب به بطالت طی می‌شود داشته باشید، شما را به حوزه می‌برم. فکر کنید جوانی هستید دلبسته به علوم دینی و یا عبا و عمامه و پس از عبور از هفت خوان رستم و یا با داشتن پارتی وارد قم شده‌اید. (البته در مشهد و تهران و تبریز و اصفهان و... نیز حوزه و مدارس دینی وجود دارد اما قم پایتخت ارباب عمائم است بنابراین دانستن حکایت قم برای پی بردن به اوضاع دیگر حوزه‌ها کفایت می‌کند).

در قم مدارس بسیاری وجود دارد که مهمترینشان عبارتند از:
1ـ مدرسه فیضیه، این مدرسه که همچنان مهمترین مدرسه حوزه قم است، توسط مرحوم فیض کاشانی تأسیس شد و بزرگانی چون آیت‌الله حاج آقا حسین بروجردی در آن درس می‌گفتند. سخنرانی آقای خمینی علیه شاه بعد از طرح قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی و مصونیت مستشاران آمریکائی (که گذرنامه سیاسی داشتند) و پیش زمینه‌های انقلاب سفید، در همین فیضیه ایراد شد.
2ـ مدرسه دارالشفا چسبیده به فیضیه نیز از مدارس معتبر و مهم قم است.
3ـ مدرسه حجتیه که بسیاری از بزرگان امروز رژیم از آن فارغ‌التحصیل شده‌اند توسط مرحوم آیت‌الله حجّت کوه کمره‌ای تأسیس شد. جوادی آملی، حسن‌زاده و آقای خامنه‌ای سالهائی را در این مدرسه گذرانده‌اند. آقای خامنه‌ای هم حجره‌ای داشت به نام «دینانی» که بسیار باهوش و سخت دلبسته به فلسفه بود و خوب درس می‌خواند برخلاف آقای خامنه‌ای که بیشتر به دنبال سیاست و حال و صفا بود. امروز دینانی از اساتید برجسته فلسفه و از سرسپردگان شیخ شهید شهاب‌الدین سهروردی صاحب مکتب فلسفی اشراق است. اعتنائی به حکومت ندارد و به دفعات پیشنهادات نان و آبدار سیدعلی آقا و دیگر سران نظام برای پذیرفتن مسئولیت را رد کرده است. او کتابی دارد با عنوان «مناجات فیلسوف» به زبان عربی که بسیار مورد توجه طلبه‌ها و اساتید اهل فلسفه است.
4ـ مدرسه مهم دیگر مدرسه مرعشی است که مرحوم آقا شهاب مرعشی نجفی پایه‌گذار آن بود و با توجه به کتابخانه بزرگ مرعشی که سید محمود مرعشی فرزند مرجع متوفی اداره آن را عهده‌دار است این دو مرکز از مهمترین مراکز علمی حوزه قم به شمار می‌رود.
5 ـ مدرسه گلپایگانی که توسط مرحوم حاج محمدرضا گلپایگانی برپا شد و امروز در تیول آشیخ صانعی گلپایگانی و البته فرزندان و نوادگان محترم است.
6 ـ مدرسه میرزا هاشم آملی که مؤسس آن پدر برادران لاریجانی مرحوم میرزا هاشم اردشیر لاریجانی ملقب به آملی می‌باشد.
7 ـ مدرسه حقانی که توسط پدر شیخ حسین حقانی تأسیس شد در واقع نخستین مدرسه‌ای بود که علوم جدیده از جمله زبان انگلیسی به آن راه یافت. اما خیلی زود این مدرسه پرورشگاه کسانی شد که بعد از انقلاب با آدمکشی‌ها و جنایاتشان روی شمر و حرمله را سفید کردند. قدوسی که بعدها دادستان انقلاب شد و توسط مجاهدین به قتل رسید مدیر این مدرسه بود و مصباح یزدی نیز از مدرسان مدرسه به‌شمار می‌رفت. پیداست در زیر دست آن مدیر و این استاد چه شاگردانی تربیت می‌شوند.
8 ـ مدرسه رضویه نیز از مدارس معتبر قم است.
9 ـ مدرسه مؤمنیه
10 ـ مدرسه جانی خان
در سالهای اخیر کسانی مثل فاضل لنکرانی وجوادی آملی نیز مدارسی برپا داشته‌اند. همینطور موسوی اردبیلی که در کنار دانشگاه مفید مدرسه‌ای نیز راه انداخته است. مرحوم خوئی نیز توسط نماینده خود مدینه‌العلم را برپا کرد که امروز دنباله کار آن را آقای شهرستانی داماد آیت‌الله سیستانی گرفته است.

دروس و مراحل طلبگی
طلبه تازه وارد در نخستین مرحله پیوستن به مدرسه کتابی را به نام جامع‌المقدمات در صرف و نحو عربی می‌خواند (من این کتاب را به همراه الفیه ابن مالک به توصیه مرحوم پدرم وقتی در دبیرستان بودم نزد ملای شیرین زبانی که عمامه را به باد داده بود به نام آقا سیف خواندم و حقا که در آموختن زبان عربی و به‌ویژه نوشتن به این زبان مشکل برای مطبوعات عرب زبان، بسیار مفید و مؤثر بود).
طلبه با خواندن جامع‌المقدمات که درباب صرف و نحو زبان عربی است مقدمات و مبانی گرامر زبان عرب را فرا می‌گیرد. طلبه در مرحله دوم خواندن سیوطی یا همان الفیه ابن مالک را آغاز می‌کند. در این کتاب یکهزار بیت شعر همه قواعد نحو زبان عربی را به شما می‌آموزد.
در مرحله سوم طلبه‌ها حاشیه ملا عبدالله را می‌خوانند که مقدمات منطق است. دروس مقدماتی بعد از حاشیه پایان می‌گیرد و طلبه به مرحله دروس «سطح» می‌رسد و «معالم الاصول» را می‌خواند. در مرحله بعد «شرح اللمعه» در دو جلد «لمعتین» تدریس می‌شود. این کتاب مبانی فقه را از طهارت تا حدود و دیات به طلبه تعلیم می‌دهد. آنگاه نوبت به «قوانین در اصول» نوشته میرزای قمی می‌رسد. (در سالهای اخیر چون اساتید برجسته‌ای که این کتاب را تدریس کنند تعدادشان بسیار محدود شده، به جای قوانین در اصول کتاب آسانتری را به نام «اصول فقه مظفر» تدریس می‌کنند.)
تا اینجا یک طلبه بعد از سه چهار سال سری در میان سرها درآورده و فردی که دنبال روضه‌خوانی است از اینجا خرجش را جدا می‌کند و کلیات محتشم کاشی را می‌خواند و نوحه و مجلس کربلا را یاد می‌گیرد اما آن دسته‌ای که می‌خواهند «ملا» شوند وارد مرحله «سطح عالی» می‌شوند. در این مرحله «رسائل» شیخ مرتضی انصاری تدریس می‌شود. کتابی بسیار سخت که فهم آن مشکل است و اساتید معدودی اهلیت تدریس آن را دارند. معروف است روزی آقای خمینی از فرزند ارشدش پرسیده بود چه می‌خوانی؟ مصطفی گفته بود رسائل می‌خوانم، خمینی سؤال کرده بود کدام مبحث آن را می‌خوانی و سید مصطفی پاسخ داده بود مبحث قطع را که نخستین مبحث کتاب است. خمینی باز سؤال کرده بود آیا مبحث را می‌فهمی؟ مصطفی گفته بود مشکل است و خمینی یادآور شده بود، بابات که من باشم هم نفهمیدم، چه برسد به تو.
مکاسب شیخ مرتضی انصاری در واقع نردبان اجتهاد است و ملاک مجتهد بودن خواندن مکاسب است.
بسیاری از آخوندها با رشوه و پارتی‌بازی و اعمال نفوذ موفق به اخذ اجازه اجتهاد شده‌اند، به ویژه بعد از انقلاب که ملای بیسوادی مثل محسنی اژه‌ای به عنوان مجتهد قاضی می‌شود و سپس در جایگاه وزیر اطلاعات می‌نشیند، در حالی که او حتی شرح اللمعه را نیز درست نخوانده است.
دروس سطح عالی با کتاب «کفایت الاصول» آخوند (همان ملا محمد کاظم خراسانی صدر مشروطه) آغاز می‌شود. کتاب ملای خراسانی تماما به صورت تلگرافی نوشته شده مثلا با یک جمله اشاره به مبحثی می‌کند که طلبه تاآنها را نخوانده باشد نمی‌تواند مبحث آخوند را درک کند. طلبه‌ها شعری را همه گاه زمزمه می‌کنند «ثلاثه لیس له نهایه ـ رسائل، مکاسب، کفایه» بعد از طی شدن مرحله درس کفایه، فردی که دیگر به مرحله اجتهاد رسیده دروس خارج را آغاز می‌کند. درس خارج در واقع توسط مراجع و علمای بزرگ خارج از چهارچوب فقه مطرح می‌شود.

اجازه اجتهاد
طلبه‌ای که دوران درس و مراحل تعلم و تلمذ را با موفقیت طی می‌کند نایل به اخذ اجازه اجتهاد می‌شود. و اجتهاد نیز دو وجه دارد «مُتجّزی» Motejazza و «مطلق». معمولا این مراجع عظام هستند که اجازه اجتهاد مطلق می‌دهند. مثلا ملائی که اجازه اجتهادش مهر و توقیع مرحوم بروجردی یا خوئی یا پیش از آنها نائینی و عراقی و اصفهانی را داشت و یا دارد، مسلما فراتر از آخوندی است که ناصر ابوالمکارم و صافی گلپایگانی به امر مقام معظم رهبری حکم اجتهادش را صادر کرده‌اند. خود آقای خامنه‌ای اجازه اجتهاد نداشت چون او اصولا از سطح بالاتر نرفته بود. بعدها سید محمود هاشمی شاهرودی به داد ایشان رسید، هم اجتهادش را جور کرد و هم رساله عملیه‌اش را نوشت و البته پاداش این کار نخست عضویت در شورای نگهبان و بعد ریاست قوه قضائیه بود. وقتی فردی مجتهد شد، تقلید برای او ممنوع می‌شود «حُرّم علیه التقلید» به این معنا که مجتهد دیگر لازم نیست از مرجعی تقلید کند بلکه او به جائی رسیده که می‌تواند در مسائل شرعی به عقل و دانش و درایت خود رجوع کند.

بعد از اجتهاد
ملایانی که درجه اجتهاد کسب می‌کنند به سه دسته تقسیم می‌شوند.
الف: آنها که در حوزه می‌مانند و به کار تدریس و تحقیق می‌پردازند و تا پایان عمر زندگی آرام و نه چندان مرفهی را طی می‌کنند. البته بعضی از اینها که در فن بیان و سخنوری مهارت دارند منبر هم می‌روند و شماری‌شان به اشتهار و محبوبیت هم می‌رسند.
ب: آنها که از زمان روی کار آمدن جمهوری ولایت فقیه برای وصل شدن به قدرت به حوزه آمدند و یا در طول تحصیل شکار ارگانهای نظام شدند. این افراد در ارگانهای مختلف از جمله قوه قضائیه، شورای ائمه جمعه، دانشگاهها، نمایندگیهای ولی فقیه، وزارت اطلاعات، دادگاه ویژه روحانیت، وزارت خارجه و نمایندگیهای ولی فقیه در خارج به کار مشغول می‌شوند و بعد از مدتی نیز بعضی‌شان راه به مجلس و شوراهای چپ و راست پیدا می‌کنند. از میان این عده شماری که زبان خارجی می‌دانند و دوره‌های ویژه امنیتی را در سپاه و دانشکده امام باقر وزارت اطلاعات می‌بینند به عنوان مبلّغ و نمایندگان فرهنگی و مذهبی برای ترویج اسلام ناب انقلابی محمدی ولایت فقیهی به خارج اعزام می‌شوند. (محسن ربانی که این روزها دادستان آرژانتین حکم جلب او را صادر کرده از این دسته بود.).
ج: و بالاخره دسته سوم کسانی هستند که به علت جایگاه بالای فقاهتی و علمی و هوشیاری در جمع کردن مرید و مقلد پله‌های ترقی را تا مرحله مرجعیت بالا می‌روند. معمولا اینها کسانی هستند که بعد از قم سری هم به نجف می‌زنند چون مرجع نجف ندیده پایش می‌لنگد. رژیم خیلی کوشید نجف را از اعتبار بیندازد. شریکی نیز در این کار داشت که همانا صدام حسین بود که به قلع و قمع حوزه نجف پرداخت و علاوه بر جمعی از مراجع و مجتهدان عالی‌رتبه شماری از طلبه‌های مستعد را نیز به قتل رساند و یا زندانی کرد و آنها را که غیرعراقی بودند از عراق اخراج کرد. با اینهمه حضور آقای خوئی و پس از او سیستانی و جمعی از مجتهدان صاحب نام برنامه رژیم را با شکست روبرو ساخت. از زمان سقوط صدام به بعد رژیم برنامه دیگری را در دست دارد و آن آلوده کردن حوزه‌های نجف به دلارهای خونین ولایت فقیه است. محمد کاظم آصفی را آنجا فرستادند با سی چهل دستیار تا هرچه بیشتر طلبه‌ها را نوکر سید علی آقا کند و مراجع عظام مستقل را از اعتبار بیندازد.
در میان فارغ‌التحصیل‌های حوزه هستند کسانی که با پایان گرفتن دروس دستار فرو می‌اندازند و به قول معروف فکلی می‌شوند. از اینها در دوران رضاشاه بسیار داشته‌ایم، سید ضیاء، عبده، دشتی و... در این دوره نیز بسیار داشته‌ایم. من شماری از آنها را می‌شناسم و اغلب انسانهای آزاده و وارسته‌ای هستند که عبا و عمامه را «خلعت تزویر و ریا و تضلیل» می‌دانند و در آستین قبای اغلب ملایان، ماری را می‌بینند و چون بر این باورند که نگین سلیمانی اجتهاد امروز در دست شیاطین است پس این خاتم و نگینش ارزانی سیدعلی آقای پائین خیابانی و ناصر ابوالمکارم و صافی گلپایگانی باد. (یادمان باشد که آقای خمینی به خلخالی اجازه اجتهاد مطلق داده بود و همین آدمخواری که هزاران تن را به قتل رساند، بعد از بازگشت به قم رساله چاپ کرد و وجوهات می‌گرفت و شهریه می‌داد.).

طلبه‌های خارجی
پیش از انقلاب تعدادی طلبه خارجی که بیشترشان پاکستانی، افغان، هندی و عراقی ایرانی‌الاصل معاود و معدودی از مردم تانزانیا و یمن و افریقای جنوبی و کویت و بحرین و لبنان و... بودند در قم به تحصیل اشتغال داشتند. حکومت در کار این طلبه‌ها هیچ نوع دخالتی نمی‌کرد. مرحومان شریعتمداری، گلپایگانی، صادق روحانی و تنی دیگر به اینها شهریه می‌دادند. آقای خوئی نیز از طریق دامادش آقای فقیه ایمانی از طلبه‌های معاود دستگیری می‌کرد. این طلبه‌ها اغلب در بازگشت به کشورشان مبلغانی صادق برای ایران بودند. آنها که اغلب از کشورهای فقیر و عقب مانده به ایران می‌آمدند با مشاهده پیشرفتهای ایران و نیمه رفاهی که با سخاوت مراجع وقت و مراکزی مثل دارالتبلیغ نصیبشان می‌شد، صمیمانه به ایران دلبسته می‌شدند. یکی از اینها که امروز در بحرین امام مسجدی است و دشمن شماره یک ولایت فقیه و آخوندهای بحرینی شیعه نوکر رژیم، فرزانه مردی است از خانواده موسوی که همسر ایرانی نیز اختیار کرده و چون مادر همسرش نسبت دوری با خاندان صدر در قم و تهران دارد، خود را شاگرد و پیرو امام موسی صدر می‌داند.
وضع اما بعد از انقلاب به کلی زیر و رو شده است. طلبه‌های خارجی که امروز تعدادشان به سه چهار هزار تن بالغ می‌شود و از شرق و غرب عالم (از جاوه تا تیمباکتو، و از فیلی‌پین تا ژوهانسبورگ افریقای جنوبی، از حیدرآباد هند تا جامائیکا و...) به ایران آمده‌اند، اغلب طعمه دامهای رنگارنگ رژیم هستند که آنها را در واقع شکار کرده است. این افراد در درجه اول به جای آموختن فقه و اصول، درس ولایت فقیه می‌آموزند و در زمان تعطیلات در علی آباد قم آموزش نظامی می‌بینند. شبکه‌های حزب‌الله که در شرق و غرب عالم نان سیدعلی را می‌خورند و پرچم ولایت فقیه را بالا می‌برند همگی از دست پروردگان نسل تازه طلبه‌های خارجی هستند که طی 28 سال اخیر، زمانی را در قم گذرانده‌اند.
رژیم، خرابکاران و جاسوسان کارآزموده‌ای را در میان این طلبه‌ها، تربیت کرده و امیدوار است هر زمان که اراده کند این افراد چون آدمهای کوکی در خدمت اهداف ولی فقیه و دستگاههای اطلاعاتیش دامن قبا بالا بزنند و مأموریت‌های محوله را انجام دهند.

طلبه‌هائی که از غرب آمدند
با همه زرنگی و هشیاری دستگاه اطلاعات رژیم چند سال قبل چند طلبه (دو آمریکائی، یک مصری، یک سعودی، یک سنگاپوری و یک آذربایجانی) سر از پا ناشناخته ره به قم کشیده و در یکی از مدارس مخصوص طلاب خارجی که دروس آن به زبانهای انگلیسی و عربی تدریس می‌شد مشغول به تلمذ شدند.
دو سال بعد که این طلبه‌ها یکی بعد از دیگری ایران را با سلام و صلوات ترک گفتند، و کوتاه زمانی پس از رفتن آنها که رژیم با حیرت شاهد دستگیری شماری از مزدورانش در مصر و عربستان و سنگاپور و آذربایجان شد و در کار اعزام 8 مبلغ علی‌رغم کامل بودن مدارک آنها به آمریکا و کانادا با مشکل روبرو شد، تازه فهمید که طلبه‌های مورد اشاره جاسوسانی بوده‌اند که از اشتیاق اهل ولایت فقیه برای جذب بچه شیعه‌های متعصب خارجی، به بهترین وجه استفاده کرده و به درون حلقه طلاب به ویژه طلاب خارجی راه یافته و هر آنچه را جستجو می‌کرده‌اند، طی دو سال اقامت خود ضبط کرده و با پرونده‌های کاملی از طلبه‌های خارجی و استادانشان و نیز مطالب محرمانه درباره ارگانهای نظام، به کشورهایشان بازگذاشته‌اند.
از آن تاریخ سختگیری بیشتری نسبت به طلبه‌های خارجی اعمال می‌شود با این همه هنوز هم هستند طلبه‌هائی که از سوی دستگاههای اطلاعاتی کشورشان در لباس طلبه به ایران می‌آیند و با آزادی به مراتب بیشتری از یک دیپلمات به ارزیابی اوضاع ایران و زندگی و نگاه مردم به رژیم می‌پردازند. (به غیر از طلبه‌های عمامه به سر دانشجویانی از پسر و دختر در قالب دانشجویان زبان و ادبیات فارسی، و فرهنگ اسلام و تشییع و... از 24 کشور جهان در ایران تحصیل کرده و می‌کنند. ناگهان از این جمع بانوئی از اهالی ولایت فخیمه، یک دل نه صد دل، شیفته و واله رئیس دفتر مقام معظم رهبری می‌شود و با ادای شهادتین لابد در محضر آیت‌الله جوادی آملی، به دین اسلام و مذهب شیعه مشرف و سپس به حباله نکاح حاج آقا محمدی گلپایگانی درمی‌آید.

تفریحات حوزوی
این خیلی طبیعی است که حضور هزاران جوان بالغ و تازه بالغ در یک شهر به عنون طلبه وضعیتی خاص را در آن شهر حکمفرما می‌کند. امروز در قم مطابق گزارشهای مرکز پژوهشهای اجتماعی و فرهنگی قم، در پایتخت روحانیت شیعه حداقل دو هزار زن با سنینی بین 17 تا 60 سال به شغل شریف مُتعه یا صیغه شدن به طلبه‌ها مشغولند. به گفته معاون امنیتی استانداری قم در این شهر مقدس که پیش از انقلاب شاید عده زنان تن فروش به تعداد انگشتان دست هم نمی‌رسید، حداقل پنج هزار تن فروش خیابانی و تلفنی وجود دارد. چندین شبکه بزرگ نیز در قم کار داد و ستد تن فروشان را با اهالی حوزه برعهده دارند. در قم چندین روسپی خانه بزرگ نیز دایر است. (وقتی یکی از فارغ التحصیلان حوزه در مقام دادستان انقلاب کرج و رئیس خانه هدایت اسلامی دختران بی‌سرپرست رنج کشیده فراری از خانه را پس از کامجوئی از آنها ساعتی به دوستانش اجاره می‌دهد برپائی روسپی خانه در شهر مقدس قم نیز نمی‌تواند شگفتی برانگیز باشد. در قم به ظاهر قداست از در و دیوار خیابانها می‌بارد اما پشت دیوارها خدا می‌داند چه اعمال و رذالتهائی انجام می‌گیرد که زبان از گفتن آنها شرم دارد.
و در نهایت باید ذکر کنم که بلای اعتیاد در حوزه نیز بیداد می‌کند به گونه‌ای که هم اکنون دهها شیره کش خانه در قم و اطرافش از مشتریان جوان خود که اغلب از طلبه‌های حوزه هستند پذیرائی می‌کنند. البته علمای بزرگتر و آقازاده‌ها با داشتن خانه شخصی لهو و لعب و فسق و فجور را در خلوت منزل انجام می‌دهند. کاوه یکبار برایم نوشته بود «در قم که تا پیش از انقلاب مطابق گفته عمو و بعضی دیگر از آشنایان اعتیاد آنچنان مذموم تلقی می‌شد که بزرگان مبتلا به این بلیه اغلب ناچار به بالا انداختن حب تریاک می‌شدند حالا بر سر هر گذر افیون و دیگر مواد را می‌فروشند و نیمی از خریداران از اهالی حوزه‌های مقدسه هستند).

November 20, 2006 06:39 PM






advertise at nourizadeh . com