February 02, 2007

شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل...

یکهفته با خبر
www.nourizadeh.com
nourizadeh@hotmail.com
سه شنبه 23 تا جمعه 26 ژانویه
پیشدرآمد: در ادامه گزارش ـ تحلیل هفته پیش پیرامون اهمیت دستگیری پنج تن از مسئولان بلندپایه سپاه قدس، و اطلاعات سپاه پاسداران توسط نیروهای آمریکائی در عراق، دفتری در اربیل که رژیم عنوان کنسولگری بر آن اطلاق میکند، کردها آن را دفتر همآهنگی و همکاری با حکومت خودمختار کردستان میخوانند، و آمریکائیها با نام واقعی این دفتر، یعنی مرکز تجسس و برنامهریزیهای تروریستی، از آن یاد میکنند، به ابعاد نگرانیهای ارکان نظام و دستگاههای اطلاعاتی نظامی و غیرنظامی میپردازم. در میان دستگیرشدگان سرتیپ پاسدار «قائمی» از سپاه قدس چهره آشنائی است. حضور او در اغلب عملیات تروریستی در کردستان عراق از دهه 90 قرن گذشته علیه فعالان و مسئولان حزب دمکرات کردستان، نقش او در اعزام گروههای تروریستی به عراق بعد از 2003 و جایگاهش در قرارگاه نصر از او چهرهای بسیار مهم در شبکه های هدایت تروریسم رژیم در خارج از مرزهای ایران پرداخته است...

او به اتفاق سه افسر دیگر از سپاه قدس و اطلاعات سپاه و مأموری از وزارت اطلاعات بزرگترین ماهیهائی هستند که در تور دستگاه اطلاعات نظامی آمریکا افتادهاند. شگفت اینکه از همان لحظه نخست مثل بلبل زبان باز کرده و اسرار را باز گفتهاند. تنها دو هفته پس از دستگیری آنها فقط 600 تن از وابستگان جیش المهدی مقتدا صدر در بغداد دستگیر شدند و آنها همگی از کسانی بودند که در ایران زیر نظر سپاه قدس دوره دیده بودند. مقتدا صدر چنان به وحشت افتاد که فورا به وزرا و نمایندگان پارلمان عضو گروهش فرمان بازگشت به دولت و پارلمان را داد (مثلا بعد از دیدار نوری المالکی با جورج بوش در امان پایتخت اردن حضرات قهر کرده بودند.) علیرغم آنکه در دو سه هفته اخیر و پس از به اجرا درآمدن استراتژی جدید آمریکا در عراق از شدت و حدّت عملیات تروریستی به ویژه علیه مردم بیگناه عراق کاسته نشده اما از آن سو وابستگان جمهوری اسلامی خود را جمع و جور کردهاند. خیلیها مثل ابومصطفی الشیبانی از افسران سپاه و سپاه بدر به ایران گریختهاند. بعضی نیز به سوریه رفتهاند تا دم تیغ نباشند. در این میان عملیاتی که شنبه اخیر توسط گروهی که یونیفرم آمریکائیها را پوشیده و به انگلیسی حرف میزدند و توانستند وارد یک پایگاه نیروهای آمریکائی در کربلا شده و چهار سرباز را به گروگان گرفته و سپس در استانی دیگر جسد مثله شده آنها را رها کردند برپایه بعضی از گزارشها، طرحی بود که سپاه قدس آن را تدارک دیده بود.
و این کار در واقع نوعی انتقام از آمریکائیها در ماجرای اربیل بود. اگر چنین باشد فرمان تیری را که جورج بوش صادر کرد در عمل طی روزهای آینده خواهیم دید.

پایگاههای رژیم در عراق

بعد از سرنگونی صدام حسین در مرحله نخست رژیم چندصد تن از عوامل خود از جمله شماری از وابستگان سپاه بدر و قدس را به عراق اعزام کرد. در جریان سفر محمدباقر حکیم به عراق بیش از شش هزار تن از سپاه بدر و اعضای مجلس اعلا به همراه شماری از کوماندوهای حزبالدعوه که بیشترین آموزشها را در کادرهای تروریستی دیده بودند، به عراق بازگشتند. تعداد کثیری از این افراد با حضور رهبران الدعوه و مجلس اعلا در شورای حکومتی و وزارتخانهها، جذب ارگانهای نظامی، امنیتی و اقتصادی شدند. تیپ گرگها (الذئاب) در نیروهای امنیتی عراق که به دستور آمریکائیها منحل شد تماما از وابستگان سپاه بدر تشکیل شده بود. افراد این تیپ صدها تن از سنیها و نیز روشنفکران و نویسندگان، وکلا و زنان آزادیخواه عراق را به قتل رساندند. در طول سه سال گذشته علاوه بر ورود عوامل رژیم به ارگانهای نظامی و امنیتی، سه ارگان وزارت اطلاعات، سپاه قدس و اطلاعات سپاه گاه به صورت مشترک و زمانی به طور جداگانه اداره ستادهائی را در حداقل 11 شهر عراق عهدهدار بودند.
حسن کاظمی قمی سفیر رژیم که خود از اطلاعاتیهای سرشناس و دارای سابقه کار اطلاعاتی در لبنان و خلیج فارس است به همراه مسئول اطلاعات سپاه، صفری که با عنوان وابسته بازرگانی فعالیت میکند، با بعضی از شبکههای سه ارگان مذکور در ارتباط میباشد. عمدهترین مراکز تمرکز فعالیتهای اطلاعاتی رژیم، بصره، نجف، کربلا، کوفه، کاظمین، مدینهالصدر، العماره، الناصریه، الدیوانیه و شهرهای سلیمانیه و اربیل در شمال عراق در منطقه کردستان است.
در نجف علاوه بر این مراکز، رهبر جمهوری اسلامی با اعزام محمد مهدی آصفی رهبر معنوی الدعوه به این شهر به عنوان نماینده اصلی وکلائی را نیز هم چون نورالدین اشکوری مأمور کرد تا سلطه او را با دلار بر این شهر برقرار کنند. در این میان آقای سیستانی که علاوه بر مخالفت با ولایت فقیه به طور کلی آبش با سید علی آقا به یک جوی نمیرفت از چند سو محاصره شد، نخست آنکه آقازاده ایشان سید محمدرضا چنان با عمار حکیم پسر عبدالعزیز رئیس مجلس اعلا، یک جان در دو قالب شد که اوامر مطاع اصغر حجازی را که از طریق عمار میرسید روی چشم میگذارد. تکلیف آقای شهرستانی داماد آقای سیستانی که دستش زیر ساطور دادگاه ویژه قم است نیز کاملا روشن است. از سوی دیگر اطلاعات سپاه تمام خانههای نیمه ویران اطراف خانه آقای سیستانی را خریده و یا اجاره کرده و آخوندهای نوکر رژیم را در آنجا اسکان داده. کلیه وسائل استراق سمع نیز بر در و دیوار خانه سیستانی نصب شده است (روزی موفق الربیعی مشاور امنیت ملی نخست وزیر عراق به دیدن آقای سیستانی رفته بود و مسائلی را از جمله ابعاد دخالتهای رژیم ولایت فقیه در امور عراق را با ایشان در میان گذاشته بود. چند هفته بعد او به تهران سفر کرد و در اولین دیدارش با محسنی اژهای وزیر اطلاعات، اژهای به او گفته بود نزد آقای سیستانی شکایت از ما نبرید، حرفی دارید مستقیم به ما بگوئید. موفق الربیعی در دیدارش با آقای سیستانی حتی خواهش کرده بود محمدرضا توی اتاق نباشد و در تهران فهمید که دیوارها واقعا موش و موشها گوش دارند.)

رژیم به سرعت مردم را از دست میدهد

علیرغم 8 سال جنگ بین ایران و عراق و یک میلیون کشته و زخمی، نه عراقیها دشمن ایران بودند و نه ایرانیها کینهای از عراقیها در دل داشتند. اصولا عراقیها به علت نزدیکی با ایران و تماسهای مستمر با ایرانیان سخت به ایران دلبسته بودند و بعد از سرنگونی صدام حسین ایران دارای پایگاه معنوی والائی نزد اکثریت عراقیها فارغ از دین و نژادشان بود. امروز اما از برکت جنایات و فساد و دزدی عوامل و وابستگان رژیم به ویژه جیش المهدی نفرت جای احترام و لطف گذشته را میگیرد.
در بسیاری از شهرهای عراق از جمله کربلا مردم عادی که شیعیان متعصبی نیز هستند رژیم را لعن و نفرین میکنند. (با کمی تأمل میبینیم که همین وضع در لبنان نیز به وجود آمده، به طوری که لبنانی که ایران را به علت شباهتهای دو ملت و جامعه مدنی پیشرفته هر دو، به صورت نزدیکترین و بهترین متحد و دوست طی قرن گذشته به حساب میآورد، حالا با آتش افروزی حزبالله و گروههای وابسته به سوریه و رژیم در لبنان، اعتبار ایران به علت حمایت عجیب و غریبش از حزبالله زیر سئوال رفته و در یک همه پرسی که سایت لبنان آزاد به چاپ رسانده، 84 درصد از مردم از جمله گروه کثیری از شیعیان از رژیم ایران و سوریه به عنوان مسبب اصلی مصائب خود یاد کردهاند و حزب الله را که تا پیش از جنگ اخیر با اسرائیل از محبوبیت زیادی برخوردار بود به عنوان تشکیلاتی در اختیار تهران و دمشق و زائدهای از ولایت فقیه و بعث سوریه میدانند) همین نکبت در نقاط دیگر نیز در انتظار رژیم است.
اینهمه پول توی جیب حماس و جهاد اسلامی کردند و حتی در جهاد اسلامی یک گروه شیعه هم درست کردند، اما فلسطینیها پس از اعدام صدام در سوگ سردار قادسیه دوم اشک ریختند و تصاویر او را بالا بردند دریغ از یک تصویر خمینی و خامنهای... احمدینژاد نیز که با هوا کردن فیل نفی هولوکاست و تهدیدهای توخالیاش علیه آمریکا و متحدانش و البته اسرائیل، یکچند نزد شاگرد شوفرهای شام و حمالهای قاهره و جاشوهای طنجه محبوبیتی کسب کرده بود، امروز با گزارشهائی که در رابطه با او و خرابکاریهایش در ایران در رسانههای عربی به چاپ رسیده و نیز متهم شدن ایران به اینکه با پول دادن به فقرای اهل سنت در کشورهائی مثل سودان، یمن، سوریه، مغرب و شماری از کشورهای آفریقائی آنها را با پول شیعه میکند، به سرعت محبوبیت کاذب را از دست میدهد. و بسیاری از روشنفکران و نویسندگان جهان عرب او را به عنوان کاریکاتور رئیس جمهوری تقبیح میکنند.
با دریافت گزارشهائی که حکایت از وحشتزدگی ارکان نظام از سیاستهای جدید آمریکا در عراق و منطقه میکند، تردیدی ندارم که کسانی چون رفسنجانی، خاتمی، کروبی و حسن روحانی و جمعی از سران سپاه به طور جدی در اندیشه خلاصی از شر احمدینژاد به عنوان قربانی که میتوان همه گناهان را به گردن او انداخت، هستند.
از سوی دیگر قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس و حاج مرتضی رضائی جانشین فرمانده سپاه و سرپرست اطلاعات سپاه و شفیعی از مسئولان وزارت اطلاعات اخیرا جلساتی در اتاق فکر خامنهای داشتهاند. در این جلسات با توجه به پیامدهای اعترافات پنج مأمور رژیم نزد آمریکائیها، تصمیم گرفته شده کسانی را که نمیتوان از عراق خارج کرد پیش از آنکه به چنگ آمریکائیها بیفتند، تصفیه کنند. از سوی دیگر رژیم که از چند ماه قبل با تبلیغات گسترده علیه سعودیها مدعی بود آنها در کار توطئه علیه شیعیان هستند با خضوع و خشوع علی لاریجانی را راهی ریاض کرد تا مراتب ارادت سید علی آقا را به خادمین حرمین شریفین ابلاغ کند و خواستار همکاری دو کشور برای مقابله با دشمنان و به ویژه تروریستهای بنیادگرا در عراق، شود. پادشاه سعودی مطابق گفتههای سعود الفیصل وزیر خارجه سعودی، به لاریجانی گفته بود ما دیگر حرفهای شما را قبول نداریم اگر واقعاً هدفتان دوستی و همکاری است این را در عمل ثابت کنید و اول از همه به نوکرانتان در لبنان بگوئید دست از رجالهباری بردارند. لاریجانی در پی سفر به ریاض، دیداری از دمشق داشت و در آنجا با شماری از رهبران حزب الله ملاقات کرد و سپس مخفیانه به عربستان بازگشت و اساس تفاهم درباره لبنان را پس از پنجشنبه خونین و نفرت آوری که حزبالله و متحدانش به مردم لبنان تحمیل کردند با مقامات سعودی ریخت. دمشق البته به خاتمه یافتن بازی خونینی که حزبالله و نوکرانش در لبنان به راه انداخته بودند رضایت نمیداد و هنوز هم موضع سوریه گنگ و نامفهوم است. به هر روی رژیم در حال عقب نشینی است. اینکه 22 وابسته فرهنگی و یا کارمند در حوزه وابستگیهای فرهنگی از چند کشور عربی و اسلامی و اروپائی در پی دستگیری عوامل رژیم در اربیل به تهران احضار شدهاند گویای وحشتزدگی رژیم است و بزرگ بودن کوسههای اطلاعاتی که آمریکائیها در اربیل صید کردهاند.

آن سوی آبها وطنم بود

برای شرکت در یک سمینار و شرکت در دو میزگرد تلویزیونی به حاشیه خلیج همیشه فارس آمدهام. قطر و کویت. بهترین لحظات من در این سفرها زمانی است که کنار بندرگاه میایستم و به افق مینگرم «آن سوی آبها وطنم بود / خاک عزیز گمشده من / جاری میان روح و تنم بود». لنجهای ایرانی با جاشوهای آفتابسوخته جنوبی هر روز در این بندرگاه کویت لنگر میاندازند.
اینجا عطر نعناع تازه خانه پدری را میتوانی در تره بار تازهای که هر بامدادان از لنجها خالی میشود در سینه کنی... برخلاف شماری از ایرانیهای مهاجر در اروپا و آمریکا که ایران و ایرانی از یادشان رفته و وقتی یک ایرانی را میبینند به زبان بیگانه سخن میگویند مبادا طرف بفهمد ایرانی است. حتی آنها که نیم قرن پیش پدر و یا جدشان به این سو آمده به ایرانی بودن خود میبالند. کافی است سری به بازارهای کویت بزنید (در قطر ایرانیها یا کارگر سادهاند و یا جوانهای درس خواندهای که به سرعت جای خود را در شرکتها و مؤسسات بینالمللی در دوحه باز میکنند.) صرافهای ایرانی حتی پول بیارزش جمهوری ولایت فقیه را بیش از ارزهای معتبر در زیر شیشه ویترین و پشت پنجره نصب کرده اند. بهبهانیها، قبازردها، دشتیها، اشکنانیها، عیوضیها، لاریها و... که از جنوب ایران آمدهاند و بعضیشان از سرشناسترین تجار و گردانندگان اقتصاد آزاد کویت هستند صدها تن از جوانان همولایتی را در شرکتهای خود استخدام کردهاند. در رستوران خوانسالار که یک بانوی دیپلمات سابق ایرانی خانم قناعتی صاحب آن است و ایرانیها به او به عنوان مادر خود مینگرند، دو جوان بهبهانی را میبینم، تحصیلکرده و خوش رو که با دیدن من همه لطف اهل خانه پدری را نثارم میکنند، یکیشان نزد فرزندان یعقوب یوسف بهبهانی بازرگان سرشناس درگذشته کویت به کاری خوب و آبرومند مشغول است. او برایم میگوید که چه تعداد از همشهریانش برای بهبهانیها کار میکنند.
در سخنانم که بازتاب وسیعی دارد یادآور میشوم که ایرانیها کویت و امارات و تا حدودی قطر را ساختهاند. و هرگز از آنها آزاری به همسایگان حاشیه خلیج فارس نرسیده است. هنگام اشغال کویت توسط عراق، بسیاری از جوانان ایرانیالاصل از خاندانهای بزرگ ایرانی کویت دلاورانه با ارتش اشغالگر جنگیدند و جان باختند. رهبری نیروی مقاومت نیز با آنها بود. بنابراین شما در کویت یا بحرین و قطر و امارات و... مشکلی با ایرانیها ندارید بلکه مشکل شما با اهل ولایت فقیه و عوامل محلی رژیم است. مثلا شما آمدهاید به آدمی مثل محمدباقر مهری ملیت کویتی دادهاید (در حالی که صدها ایرانی الاصل که از حتی یکصد سال پیش اثرشان در کویت وجود دارد نه گذرنامه دارند نه ملیت). این آقای مهری که پسرش و عواملش یکبار به جان امیر پیشین کویت سوءقصد کردند و خودش در جریان اشغال کویت با کمک اطلاعات ایران در قم دارالخلافه برپا کرده بود و مجله «نصر» را علیه آل صباح منتشر میکرد از نوکران سرسپرده خامنهای و اصغر حجازی است. آن یکی حسین معتوق جیره و مواجب از اطلاعات ایران میگیرد و میزبان مصباح یزدی میشود. خیلی از اساتید و نویسندگان و روزنامهنگاران کویتی با تعجب میپرسند مگر ممکن است مصباح یزدی به کویت بیاید و مقامات ما نفهمند. گفتم بله. مشکل شما این است که طرف را به اسم مصباح یزدی میشناسید در حالی که اسم او گیوهچی است، به این اسم تاجری یا مسجدی دعوتش میکند شما هم به او ویزا میدهید. گفتم که مصباح هنگام افتتاح حوزه علمیه شیخ حسین معتوق که هزینهاش را سیدعلی آقا پرداخت کرده بود علنا گفته بود عراق و لبنان را گرفتهایم، بحرین هم به زودی مال ما است اکنون باید تمرکز را روی کویت بگذاریم و جوانان شیعه را برای جهاد در رکاب نایب امام زمان علیه استکبار و وهابیهای کافر آماده کنیم... دوستم محمد جاسم الصفر رئیس کمیسیون روابط خارجی پارلمان کویت که میزبان نشستی با اساتید و نمایندگان و اهل قلم بود میگفت هنوز ما نمیفهمیم که ایرانیها با آن فرهنگ و تمدن و تاریخ و جامعه مدنی که داشتند به گونهای که همه ما حسرت میکشیدیم که ایکاش روزی به گردپای ایران و ایرانی برسیم، چگونه میشود تن به حکومتی بدهند که نمادش محمود احمدینژاد و مصباح یزدی است! دوست دیگری که خون ایرانی در رگها دارد و سردبیر یکی از مهمترین روزنامههای کویت است به طنز پرسید، ایرانیها اغلب زیبا و خوش قد و قامت هستند این آدمهای زشت و کریه با اسامی عجیب و غریب را شماها در طول شش هزار سال تاریخ خود تا پیش از ظهور خمینی در کجا پنهان کرده بودید؟ و دیگری گفت زیر عبای علما پنهان شده بودند که بسیاریشان مثل اغلب ایرانیها خوب چهره بودند و هستند. جالب اینکه ساعتی بعد که بحثمان قریبا به پایان رسیده بود تلویزیون الجزیره مصاحبهای با مصطفی محمد نجار وزیر دفاع احمدینژاد پخش کرد. همه با حیرت به تصویر او و سخن گفتنش خیره شده بودند. در پایان مصاحبه گفتم این آقا که با احمدینژاد رفیق گرمابه و گلستان بود به دست خود دهها کرد را به قتل رسانده است و همین سابقه زمینه وزارتش را فراهم ساخته، دیگر همکاران او نیز کم و بیش سوابقی مثل او دارند.
همسایگان ایران در خلیج فارس به شدت نگران دست اندازیهای رژیم و ایجاد شبکههای زیرزمینی حزبالله و ذوب شده در ولایت جهل و جور و فساد مسمی به ولایت فقیه هستند و از سوی دیگر شعلهور شدن جنگی دیگر در منطقه این بار بین ایران و آمریکا را فاجعهای میدانند که میتواند همه منطقه را به آتش کشد. فقط کافی است در پاسخ به حمله احتمالی آمریکا رژیم چندموشکی به سوی کویت و دبی و بحرین و قطر شلیک کند. از اینها فراتر نمیروم، اما همین چند موشک یعنی میلیاردها دلار ضرر و از هم پاشیده شدن مراکز اقتصادی قدرتمند منطقه خلیج فارس. درعین حال با هر کدام از مسئولان که در این سو به صورت خصوصی صحبت میکنید، از برقراری مجازاتهای اقتصادی و سیاسی علیه جمهوری اسلامی استقبال میکنند و بهترین راه برای مقابله با رژیم را جلوگیری از فروش بنزین به ایران و در مرحله بعدی منع فروش نفت از سوی ایران میدانند. بدترین کابوس برای اهل خلیج فارس حمله اسرائیل به ایران است. یک مسئول بلندپایه میگوید، اگر اسرائیل به ایران حمله کند رژیم ایران بزرگترین نجات دهنده خود را پیدا کرده است. در رابطه با عراق حداقل کویتیها بر این باورند که اگر آمریکا به طور جدی در اندیشه روی کارآوردن دولتی مقتدر به رهبری شخصیتی شیعه اما سکولار مثل دکتر ایاد علاوی و یا دکتر المکیه و حتی حسین شهرستانی نباشد (بسیار شبیه مرحوم مهندس بازرگان، ابراهیم الجعفری نیز چنین مینمود اما در عمل نشان داد هزار سال از بازرگان عقبماندهتر است.) عراق تکه تکه خواهد شد و مصیبت بزرگ کویت و عربستان این است که تکه شیعهاش هم مرز کویت و سعودی خواهد شد. محمد جاسم صقر میگوید They have to rush in یکی از شنوندگان که انگلیسی نمیداند، میگوید بله روسها دارند میآیند.
او «راش» را «راشین» شنیده و چندان هم از حقیقت دور نیست. و من این بحث را به هفته آینده میگذارم.

February 2, 2007 11:49 AM






advertise at nourizadeh . com