April 27, 2007

kayhan_london.gif

یک هفته با خبر
فردا که پیشگاه حقیقت شود پدید...
سه شنبه 17 تا جمعه 20 آوریل
پیشدرآمد: بسیار گفته ام و نوشته ام که جنایت بزرگ رژیم، (بهتر است بگویم بزرگتر که سیاهه جنایات اهل ولایت فقیه چنان است که حتی گاه نمیشود از صفت تفضیلی برای نشان دادن سنگینی و ابعاد یکی بر دیگری استفاده کرد) در کنار نسل کشی، و ویرانگری و ترور و صدور نکبت و مرگ، درهم شکستن همه خطوط اخلاقی و اعتقادات و ایمان ملت ما بود. معقول، قبل از انقلاب حتی آدمهای هرهری مذهب که چندان ایمان و اعتقادی به دین و مذهب نداشتند برپایه یک سلسله عادات و سنن و خط قرمزهای اخلاقی و دینی که در جامعه مورد احترام اکثریت بود، اگر خود اهل کوچه شریعت نبودند، رعایت دیگران را میکردند. ماه رمضان که میشد به خاطر نگاه ملامتبار روزه داران و احترام به بزرگترها، حداقل آدم تظاهر به روزه خواری نمیکرد. میخواره ساغر را بعد از افطار به لب میبرد و شبروان کوچه حال و عشق در شبهای قدر دندان روی جگر میگذاشتند وچند روزی دست از بیعاری ـ به قول خودشان ـ بر میداشتند...


در ماه محرم، خواهران تنهائی در قلعه نفرینی، اغلب پذیرای مشتری نمیشدند، آنها که به درست یا غلط عنوان جاهل محل را یدک میکشیدند (این آخریها کلاه مخملی جماعت) به حرمت محرم، کشمش قزوین و میکده و عرق ناب قوچان را یک ماهی در گنجه مینهادند و حتی شماری در تعزیه نقش حربن یزید ریاحی را به قصد ثواب بازی میکردند و آنکه شمر و حرمله و ابن زیاد هم میشد و باید پیاپی جام شراب بالا می انداخت که خباثت آن ملاعین را کاملا برای تماشاچی اغلب عامی تفهیم کند، پیشاپیش یادآور میشد که آنچه مینوشد آب زرشک و یا آلبالوست و دور باد آن روزی که در عزای حسین لب به حرامی بزند... اگرچه حکومت به ظاهر سکولار بود و بین دین و دولت خط فاصله مذکور، اما در عمل با شاهی که در کودکی به قول خودش نظرکرده ابوالفضل شده بود و سالی دو سه بار به پابوس رضای غریب خراسان میرفت و ولیعهدش را رضا نامیده بود و روز عاشورا روضه دربار به جا مانده از عهد شاه شهید قاجاری را در مسجد سپهسالار برپا میکرد و نخست وزیرش سالی 150 میلیون تومان تقدیم آقایان علماء میکرد که به دعاگوئی ذات اقدس ملوکانه مشغول باشند چون زیر سایه یگانه پادشاه شیعه جهان زندگی میکنند، و با قانون اساسی که مذهب رسمی کشور را اعلام میکرد با ذکر اینکه شاه شیعه است و نخست وزیرش نیز غیر شیعه نبودو هزار و یک مورد دیگر که کوچکترینش حمایت از ساختن مساجد و حسینیه ها بود پیداست که جامعه نمیتوانست خالی از اعتقادات و باورهائی باشد که روز و شب مظاهر آن در همه سو پیدا بود. در روزهای مذهبی رادیو تلویزیون برنامه مخصوص داشت و روزنام ها صفحات ویژه داشتند. مرحوم محمود جعفریان به خصوص تأکید داشت که در چنین روزهائی برنامه هائی با زمینه مذهبی و عرفانی پخش شود، و شخصیتهائی چون دکتر عباس مهاجرانی و مرحوم راشد و دکتر محسن بهبهانی زمان بیشتری را نسبت به سخنرانیهای کوتاه هفتگی و ماهانه خود در اختیار داشته باشند.
تربیت شدگان دوران آن پدر و پسر که سید روح الله مصطفوی طاغوتشان میخواند و مدعی بود برای ریشه کنی دین و مذهب و تبدیل کردن ایران به یک کافرستان غربزده سر کار آمده اند، همانها بودند که در انقلاب شعار نصر من الله و فتح قریب سر دادند، شال سبز و سیاه دور گردن انداختند و هزار هزار برای دفاع از دین و وطن به جبهه رفتند و جمعیشان امروز میانسالان و عاقله مردانی هستند که حکومت و سپاه و امنیت خانه سید علی آقا را در دست دارند، و البته اغلبشان به تظاهر در جلوت ادعای دینداری و ایمان دارند و چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند چرا که در طول 28 سال گذشته آنچه از دین و مذهب دیدهاند به جز فریب و دروغ نبوده است.
در مقابل پرورش یافتگان در فضای معطر اسلام و انقلاب، بعد از به تخت نشستن حافظان بیضه اسلام کسانی هستند که نه به خط قرمزی اعتقاد دارندو نه حدیث بهشت و دوزخ تکانشان میدهد. اخلاقیات در فرهنگشان نشان امّل و خرافاتی بودن است و در روابط انسانی نیز به اصولی باور ندارند که مانع از تعدی و تجاوز در همه ابعادش به حقوق دیگری شود. پسری به دختری دل میبندد، دختر با همه وجود حال به خیال ازدواج و یا هر خیال دیگری جان و دلش را به او میدهد. چند ماه بعد آقا پسر فیلم خلوت خود را با آن دختر به روی D.V.D میفروشد و یا با موبایل برای این و آن میفرستد. در فروشگاه لباسهای زنانه توی قسمت پرو لباس دوربین مخفی میگذارند. همینطور در استخر زنانه و یا... اصلا وجدان کسی تلنگری هم نمیخورد که قربانیان این بازی زشت میتوانند خواهر و مادر و دختر خودشان باشند. خانمی از کانادا از من خواسته بود برای پذیرفته شدن درخواست پناهندگی اش نامه ای بنویسم و تأکید کنم کاری که او کرده است در صورت بازگرداندن او به ایران باعث قتل فوری و فجیع او خواهد شد. پرسیدم چه کرده اید گفت شوهر من افسر سپاه است، من با برادر او رابطه نامشروع داشتم و از وی باردار شده ام و حالا به اتفاق او به کانادا گریخته ام. چنان حالت بدی از گفتار او به من دست داد که در همان برنامه تلویزیونی ام فریاد زدم شما باید از کار خود شرم کنید، این کار شما در همان کانادا هم جرم است و مجازات دارد... کافی است به صفحه حوادث روزنامه های خانه پدری نظری بیندازید، حداقل برای نسل من و نسل پیش از من و کمی جوانتر از ما که در زمان پیش از ظهور حضرت ولی فقیه در سنی بودند که مسائل جامعه و وضعیت اخلاقی مردم را بسنجند، شماری از جنایات و جرائمی که در سایه ولایت سیدعلی آقا و ارکان حکومت اسلامی در جامعه ما رخ میدهد، غیر قابل باور کردن است. واقعا ما این نوع مسائل را نه دیده بودیم ونه در باب آن چیزی شنیده و یا خوانده بودیم.
حکایت اصغر قاتل و محمود قاتل و یا دعانویس شیرازی و سه چهار قاتل و جنایتکاری که عملشان تکاندهنده بود همه آن چیزی است که از پرونده های جنایت از دوران گذشته در یاد سه چهار نسل مانده است. حالا اما مرکب خبر جنایات بیجه در کوره پزخانه های جنوب تهران خشک نشده با سه نوجوان مرودشتی روبرو میشویم که چندین پسربچه از 6 تا 12 ساله را ربوده و پس از تجاوز آنها را به قتل رساندهاند.
هر روز در صفحات حوادث خبری میخوانیم از اینکه زنی با همدستی معشوقش، شوهرش را به قتل رسانده و جسدش را تکه تکه کرده و سوزانده است و یا مادری برای آنکه شوهرش از ارتباط او با شریکش باخبر نشود فرزندش را از بام به زمین میاندازد. در زمان طاغوت ما در مدرسه خوانده بودیم که پسر به تحریک معشوقه مادرش را میکشت و جسد او را به چاه می انداخت، و چون به زمین میخورد قلب مادر از ته چاه به صدا میآمد که آه پای پسرم خورد به سنگ... مادران تربیت شده در مکتب اسلام ناب انقلابی محمدی اما فرزندکش هستند. خطوط قرمز اخلاقی که در جامعه مخدوش شد، زنای با محارم به جائی میرسد که در زندان اوین یک بند مخصوص با بیش از هزار زندانی برای آنها اختصاص داده میشود. دوستی از وکلای دادگستری در ایران برایم پرونده ای را فرستاده که چند روزی مرا کلافه کرده بود. این پرونده مربوط به زنی 30 ساله از شهر قم بود که پدرش سرایدار و موذّن یکی از مساجد بود. پس از مرگ او معلوم شده بود زنی که با او در یک اتاق زندگی میکرده و سه فرزند قد و نیم قد دارد همسر وی نبوده بلکه دختر اوست که همراه پدر پس از مرگ مادرش در سن 12 سالگی از روستای جاسب به قم آمده و سال بعد از پدرش باردار شده است. پدر به همه میگفته که دختر همسر اوست که در روستا با او ازدواج کرده ،البته سه بچه نه شناسنامه داشتند و نه نام و نشانی قانونی و دوست وکیل من به علت آشنائی با رئیس هیأت امنای مسجد مورد اشاره وکالت دختر و سه فرزندش را عهده دار شده بود تا بلکه بتواند حالا که پدر متجاوز مرده است بچه های حرامزاده... را به نحوی رسمیت و مشروعیت بدهد. وقتی خط قرمزی نه دینی و نه اخلاقی در روابط انسانی ما وجود نداشته باشد، بازجوی امنیتی رژیم که تا دیروز سر سفره رفیقش سعید امامی مینشست و همسر او را خواهر صدا میزد، با حکم ولی فقیه همان خواهر متدین محجبه را در زیرزمین امنیت خانه مبارکه نایب امام زمان تحت بدترین شکنجه ها قرار میدهد تا از او اقرار بگیرد همزمان با ده نفر رابطه داشته و از ارتباط با چهار مرد، همزمان در خلوتش غرق لذت میشده است. مهم نیست که زن بیچاره تا دیروز ندیمه همسر آقا بوده و روحش از جنایات همسرش خبر نداشته، برای آدمی مثل جواد آزاده که فرزند انقلاب و مدیرکل وزارت اطلاعات و بازجوی ویژه بوده و مطمئنا در مجلس روضه خوانی پا به پای اربابش علی فلاحیان اشک میریخته چون خط قرمزی وجود ندارد، پاکدامنی و بیگناهی فاطمه درّی همسر سعید امامی و یا متهم کردن مرتضی قبّه که تا دیروز رفیق عزیزش بود به اجاره دادن همسرش و یا روابط غیراخلاقی داشتن با دو تن از همکارانش، باعث عذاب وجدان نمیشود بلکه او با افتخار از عمل خود در بازجوئی فیلم هم میگیرد تا سند زنده ای از مهارت خود در بازجوئی و ذوب بودنش در ولایت سید علی به سلطان فقیه ارائه دهد. خط قرمز که نبود مأمور مربوطه به راحتی سینه فروهرها را میشکافد، سر دکتر بختیار را میبرد، دکتر عرفانی را خفه میکند، سعیدی سیرجانی را با شیاف پتاسیم با درد و شکنجه به قتل میرساند و زمانی که آقای منتظری میگوید نامسلمان، حداقل به خاطر فرارسیدن ماه مبارک اعدامها را متوقف کن میگوید چیز زیادی نمانده همین سیصد چهارصد تن را هم اعدام کنیم پرونده بسته میشود و آقای خمینی اصرار فرموده اند که قبل از ماه مبارک کار را تمام کنید. اقتصاد را میشود دوباره و با توجه به اینکه ایران کشور ثروتمندی است با یک برنامه ضربتی درست بازسازی کرد، مشکلات و معضلات سیاسی، روابط خارجی، اوضاع به هم ریخته کشور در زمینه اسکان و کنترل جمعیت و رسیدگی به مناطق محروم و... را میتوان با تلاش و خلوص، در سایه حضور یک حکومت مردمسالار طی چند سال حل کرد، نگرانی من اما متوجه آینده جامعه ای است که در آن بخشی از مردم چنان گرفتار خرافات شدها ند که نه فقط در چاه جمکران برای امام زمان نامه میاندازند و یا در قبرستان مشهد یادداشتهای خود را برای تماس با عالم بالا در صندوق مخصوص جا میدهند، بلکه با نم زدن یک دیوار به علت باران، نقش امام زمان را روی دیوار کشف میکنند و به امید شفای بیمارانشان، ذره هائی از گج نم کشیده دیوار را در دهان بیمار میریزند، و بخشی دیگر چنان بی باور شدها ند که نه اعتنائی به تعالیم دین دارند و نه اهمیتی برای ارزشها و باورهای اخلاقی قائلند. در چنین جامعه ای تلاشی صد ساله باید تا بار دیگر اخلاق و وجدان محلی از اعراب پیدا کند. عبید زاکانی را بخوانید تا آثار زلزله مغولها را در جامعه آن روز ما درک کنید. زلزله این بار که به قول زنده یاد نادرپور «خانه را لرزاند» در عصر فضا و اینترنت و موبایل، آثاری به مراتب مخربتر به جا گذاشته است. با جامعه ای گرفتار بی باوری واقعا چه خواهیم کرد؟

شنبه 21 تا دوشنبه 23 آوریل
شمارش معکوس آغاز شده است

1 ـ هنوز هم در جمهوری ولایت فقیه خیلیها از جمله سیدعلی آقا بر این گمانند که دشمن در برابر اقتدار جمهوری اسلامی سرانجام چاره ای جز تسلیم نخواهد داشت. به همین دلیل نیز از یک سو جهت نشان دادن اقتدار رژیم به مردم ایران و ملتهای مفلوک و توسری خورده مسلمان، از سوی دیگر و البته با این وهم که شیران علم ولایت فقیه آمریکا و انگلیس و فرانسه و... را به وحشت خواهند انداخت، روزی نیست که برادران سپاه و ارتش از پیروزی دیگری در زمینه ساخت موشکهای عجیب و غریب و خمپاره های ویرانگر و تانک و توپ و هواپیماهای فوق پیشرفته، ادعاهائی را مطرح نکنند. فرمانده نیروی دریائی از موشکهای ضدموشک دریا به دریا میگوید. جانشین فرمانده کل ارتش حاج آقا سرتیپ قرائی آشتیانی ضمن اعلام اینکه ارتش فدائی سیدعلی آقا نایب امام زمان است، یادآور میشود با سه شماره پوزه آمریکای جهانخوار را به خاک میمالیم و فرمانده نیروی هوائی سپاه ادعا میکند مثل آب خوردن تنگه هرمز را میبندیم... از آن سو در غرب، به ویژه آمریکا، آنها که دیرگاهی است به این نتیجه رسیده اند که بدون سرنگونی رژیم ولایت فقیه در ایران امکان پاکسازی منطقه از ویروس اسلام ناب انقلابی محمدی در دو وجه شیعه و سنی آن وجود ندارد بلافاصله با استفاده از سخنان بیمایه و پایه ولی فقیه و عساکرش، در بوقهای تبلیغاتی در رابطه با خطر موشکهای ایران، و برنامه های خطرناک تسلیحاتی و اتمی جمهوری ولایت فقیه میدمند و البته برای جراید و صدا و سیمای سیدعلی آقا خوراک تهیه میکنند تا با تیترها و عناوین درشت و پرطنین گزارشهای غربیها را در باب امکانات گسترده تسلیحاتی رژیم ایران و اقتدار و دستاوردهایش در عرصه تسلیحات به اطلاع امت همیشه در صحنه برسانند. در چنین فضائی مثلا کافی است حادثه دهانه شط العرب یعنی دستگیری 15 ملوان انگلیسی، جائی در خلیج فارس بین قایقهای سپاه و شماری از تفنگداران دریای آمریکا رخ دهد و در یک درگیری اتفاقی تعدادی از تفنگداران آمریکائی به قتل برسند، یا در زمان اجرای مانورهای ریز و درشت سپاه و ارتش موشکی به اشتباه به یکی از کشتیهای آمریکائی و یا سکوهای شناوری که روی خلیج فارس برپا کرده اند اصابت کند. آن وقت هیچکدام از ما نمیتوانیم ابعاد فاجعه بعد از برخورد را تصور کنیم. برای من مسلم است که خیلیها در واشنگتن و لندن و تل آ ویو، برای واکنش نسبت به عمل متهورانه و بیحساب از عساکر ولی فقیه آماده میشوند. کابوس واقعیتر از آن است که ما تصو رکنیم. شمارش معکوس آغاز شده است، منتها نایب امام زمان و بسیاری از اصحابش صدای شمارش را نمیشنوند.

وقتی سنی ها عزیز میشوند
2
ـ هفته پیش در رابطه با گروههای شیعهای که در عراق از حمایت سپاه و سپاه قدس و وزارت اطلاعات برخوردارند نوشتم، در کنار این گروهها، شماری از گروههای تروریستی سنی مذهب نیز مورد عنایت ویژه ولی فقیه و عساکر و امنیت چیهای او هستند. رابطه انصارالسنه با سپاه قدس بیش از 5 سال قدمت دارد، شمار زیادی از وابستگان این گروه زیردست مربیان سپاه راه و رسم آدمکشی و ویرانگری را آموخته اند. سپاه قدس طی سالهای اخیر روابط گستردهای هم با گروه القاعده فی البلاد الرافدین که بسیاری از اعضای آن از طریق ایران به عراق رفته اند، برقرار ساخته است. گروه المجاهدین فی العراق، جمع دیگری است که مورد عنایت ویژه سپاه قدس است. تعجب نکنید از اینکه سپاه در افغانستان زیر بال طالبان را میگیرد و از طریق گلبدین حکمتیار جنایتکار بزرگ برای طالبان پول و اسلحه و مواد منفجره میفرستد. انتظار نداشته باشید که رژیم در برابر جنایات طالبان علیه مردم افغانستان به ویژه شیعیان، و نیز قتل 8 تن از کارکنان سفارتش به دست اتباع ملاعمر، از خود غیرت و اقتدار نشان بدهد فعلا سیدعلی اقا و اتباعش گرفتار عقده مرگ بر آمریکا شده اند. و چون طالبان و القاعده و تروریستهای سنی در عراق، سینه جوانان آمریکائی و انگلیسی و... را هدف قرار میدهند بی توجه به اینکه در کارزار تروریستها با مردم شمار کثیری از مردم بیگناه به قتل میرسند و خانه و کاشانه آنها ویران میشود، محصولات مرگبار جمهوری ولایت فقیه را تحویل تروریستها میدهد و تنها در این مورد است که با سعه صدر کاری به مذهب آنها ندارد.

April 27, 2007 10:10 AM






advertise at nourizadeh . com