January 25, 2008

یکهفته با خبر

Kayhan-New.jpg

جهان و کار جهان جمله هیچ در هیچ است...

سه شنبه 15 تا جمعه 18 ژانویه

پیشدرآمد: بدون تردید انتشار گزارش 16 سازمان اطلاعاتی آمریکا درباره برنامه اتمی ایران به این دلیل که از شدت خطر رویاروئی نظامی بین دو کشور کاست، همه ما را که نگران عملیات نظامی تقریباً قطعی شده آمریکا و اسرائیل علیه ایران بودیم شادمان کرد. (در این مورد تنها مجاهدین و دو سه گروه دخیل بسته به محافظهکاران جدید در آمریکا و شماری از هموطنان به فغان آمده که رهائی از شر رژیم جهل و جور و فساد را بدون مداخله نظامی آمریکا غیرممکن میدانند، سخت از گزارش یکه خوردند و ناگهان قصر حبابین رویاهاشان ترکید). اما در عین حال میلیونها تن از هموطنان ما در داخل و خارج از کشور، گزارش مورد اشاره را یک ارزیابی علمی و دقیق از سوی سازمانهای اطلاعاتی غرب (که از تعداد عطسه های سیدعلی آقا قبل و بعد از عمل عصرانه باخبرند) تلقی نکردند.

نشانه هائی نیز اینجا و آنجا بود که اگر فردی به چگونگی توزیع قدرت در واشنگتن و بازیهای پشت پرده بین مراکز قدرت آشنائی نداشت، این نشانه ها را دلیلی بر یک سازش بین اهل ولایت فقیه و دولت آمریکا میدانست. در روزهای بعد از انتشار گزارش، روزانه گاه بیش از 200 نامه الکترونیکی دریافت میکردم که مضمون همه آنها پیرامون سازش واشنگتن و تهران دور میزد. کسانی در واشنگتن که آش سیدعلی آقا را هم میزنند و نان بنیاد علوی را میخورند چنان به شوق افتاده بودند که دایره به دست عورت را آشکار کرده و به رقص و پایکوبی در تلویزیونهای فارسی و انگلیسی زبان و البته بعضی از مراکز تحقیق وپژوهشهای استراتژیک به مناسبت پیوند در راه نایب امام زمان با مبشّر آمریکائی عیسی بن مریم، مشغول شدند. آنسو در وطن نیز عده ای که با خط کشیدنهای فرضی بین آزادیخواهان و مبارزان و به ویژه دانشجویان میکوشند آنها را به ضد امپریالیست، سازشکار با امپریالیست، لیبرال وابسته، و اسلامی مترقی ضدآمریکا تقسیم کنند و در پس این تقسیم بندی نیز مشغول امتیاز دادن و گرفتن هستند، فریادزنان گوش فلک کر میکردند که آقا، دیدید ما گفته بودیم این رژیم دارای دو بعد ضد امپریالیستی وسازشکار است، و حالا بعد سازشکارش با امپریالیستها سازش کرده است. در این میان بسیاری از ما که تا حدودی با ساختار قدرت در واشنگتن آشنا بودیم ضمن استقبال از کاهش تنش بین آمریکا و ایران، کوشیدیم به جای تحلیل شتابزده و تأمل روی واژگان ظاهر، پس پرده گزارش و هدفهای دولت جورج بوش از انتشار آن را مورد بررسی قرار دهیم. در عین حال از آنجا که باز برای شماری از ما آشکار بود جمهوری اسلامی با توجه به افزایش درآمد نفت با شتاب بیشتری برنامه های اتمی پنهانی و نظامی خود را پیگیری میکند و هم اکنون در دهها سایت زیرزمینی و قرارگاهها و آزمایشگاههای پنهان، شماری از کارشناسان اتمی کشور به همراه همکارانی از اوکراین، روسیه سفید، ارمنستان، روسیه و پاکستان و... مشغول بررسی و تحقیق و آزمایش در راه دستیابی و آزمایش سلاح هستهای هستند، پاسخ دادن به این سؤال ضروری مینمود وقتی که ما از این برنامهها باخبریم آیا اسرائیل و آمریکا از آن خبر ندارند؟ آنچه ماجرا را مرموزتر میکرد اظهارات گاه به گاه نظامیان آمریکائی در عراق بود که از کاهش میزان سلاحهای ارسالی برای شورشیان از ایران خبر میداد و اینکه بله، گویا نایب امام زمان به تقاضای نوری المالکی نخست وزیر عراق و پرزیدنت طالبانی پاسخ مثبت داده و به عساکر و جنود نامدار و گمنام خود امر فرموده اند کمتر در امور عراق دخالت کنند. اینها را میشنیدیم و از آن سو شاهد بودیم که رژیم به اعتبار اینکه گزارش آمریکائیها نشانه حقانیت اهل ولایت فقیه و یک پیروزی تاریخی است از یکسو وحشیگری خود را در داخل کشور نسبت به آزادیخواهان و اهل قلم و نظر و دانشجویان، به توان ده افزایش داده و در خارج نیز دست در دست ولی فقیه بعثی مقیم دمشق حضرت بشارالاسد، هم لبنان و مردمش را به گروگان گرفته و هم در فلسطین با دلارهای سرقت شده از جیب ملت ایران، یک اسلامستان در غزه بر پا کرده و در جهان عرب نیز با کمک به جماعات متمرد و شورشی از نوع «حوثی»های یمن و در افغانستان با کمک به گلبدین حکمتیار سنی و آصف محسنی شیعه ابعاد مداخلات خود را در خاورمیانه به صورت چشمگیری گسترش داده است. البته سفر پرزیدنت بوش به منطقه و سرعت گرفتن قطار از ریل خارج شده نقشه راهها و توافقات آناپولیس (در صحنه فلسطین) و فروش میلیاردها دلار سلاح به کشورهای حاشیه خلیج فارس در مقابل آنچه بوش خطر نفوذ جمهوری ولایت فقیه و نقشه های دور و دراز سیدعلی آقا میخواند، همراه با پی ریزی برای تشکیل جبهه ای از عربهای معتدل در برابر رادیکالیسم شیعه و در پی آن عملیات گسترده ارتشهای آمریکا، عراق و بریتانیا علیه گروههای شیعه ای که بند نافشان به سپاه قدس، اطلاعات سپاه و قرارگاههای نصر و قدس و خاتم الانبیاء وصل است (همزمان با کوبیدن بقایای القاعده با کمک عشایر سنی موسوم به گروههای صحوه ـ بیداری ـ عراق) و... آنها را که پیچش مو را هم میبینند متوجه کرد آن گزارش 16 سازمان اطلاعاتی ـ همانطور که پس از انتشار آن نوشتم ـ چیزی بیشتر از یک بادکنک آزمایشی نبوده است. آقای نیکلاس برنز معاون خانم رایس که همین هفته بازنشسته شد و ماه مارس از وزارت خارجه بیرون میرود تا بخت خود را در نمایندگی کنگره، نخست مجلس نمایندگان و بعد لابد سنا، بیازماید از جمله کسانی بود که بر انتشار علنی بخش قابل انتشار گزارش تاکید داشت. در حالی که دیک چینی معاون رئیس جمهوری مخالف سرسخت آن بود. زمانی که معلوم شد بخشهائی از گزارش به رسانه ها درز پیدا کرده است، بوش توصیه رایس را پذیرفت و انتشار آن را اجازه داد.
بازگردیم به بحث آغازین، و واکنش هموطنان ما نسبت به گزارش و نیز چگونگی تلقی اهل ولایت فقیه از گزارشی که احمدی نژاد آن را پیروزی بزرگ بر استکبار و شیطان بزرگ عنوان کرد. بازیگران صحنه سیاست در ایران، چه خودیها که قند در دل آب کردند، چه کمتر خودیها که شتابزده از آمریکا قهر کردند که چرا در زمان آنها اینهمه سعه صدر و تفاهم از خود نشان نداده بود، چه غیرخودیها که مشغول تجدیدنظر در مواضع خود شدند به گونه ای که بعضیشان، مثل آن نویسنده اصلاح طلب «اقتدار احمدی نژاد را در اداره بحران پرونده اتمی» ستودند، آنهم نه فقط در داخل بلکه در یک شبکه تلویزیونی فرامنطقه ای عرب زبان، جوان اول نمایشنامه گروگانگیری نیز بدین امید که یار بیوفا نیم نگاهی به او بیندازد ضمن نکوهش اصلاح طلبان که از خط امام عبور کردند، نسبت به احمدی نژاد مدح شبیه به ذم را به کار برد که بله، حضرتش اگرچه لوچ است اما، قبله واشنگتن را خوب تشخیص داد و اشکالی ندارد چندی دنبال «هادی اعور» بیفتیم. ملی مذهبیها و نخودیها نیز، از بیرون رینگ دست زدند و زمانی خاموشی گزیدند بی آنکه امیدی به مرحمت مقام معظم رهبری و توابع داشته باشند. حتی جنبش دانشجوئی و نهضت زنان آزادیخواه و مبارزمان نیز از پس لرزه های گزارش در امان نماندند که در یکی نومیدی پررنگ شد و در دیگری حیرت. (باور کنید عین همین وضع را عربها هم داشتند تا بوش آمد و حالیشان کرد حقه بی مهری و عداوت نسبت به اهل ولایت فقیه بر همان عهد و قرار است که بود.)

راه به جنگ است یا سازش؟
مردم عادی در این میان مرتب میپرسند اگر آمریکا آن طور که بوش مدعی است حامی آزادیخواهان و اصلاح طلبان واقعی در ایران است پس چرا در مقابل وحشیگریهای اهل ولایت فقیه از دست و پا بریدن و اعدام و تجاوز در محبس به یک بانوی پزشک وقتل او و کشتن ابراهیم لطف اللهی دانشجوی کرد سنی مذهب سال چهارم حقوق و... کاری جدی نمیکند. دعوا محدود شده است سر لحاف ملای پرونده اتمی، البرادعی میآید تهران، سعیدخان جلیلی میرود چین و ماچین، لاریجانی سر به دمشق و بیروت میزند و خالد مشعل تلفنی با تحفه آرادان نرد عشق میبازد. سیدعلی آقا هم که ماشاءالله با افزایش سهمیه رهبری از درآمد نفت حالا در جزیره سراندیب هم مرید و مزدور جمع میکند. لابی جمهوری ولایت فقیه هم که جان گرفته است (سر بنیاد علوی و نمایندگیهای ولی فقیه در لندن و دبی و فرانکفورت و وین و... سلامت) در عراق هم که پترایوس از مداخلات سپاه قدس میگوید اما فردایش معاون او با لبخند از کم شدن مداخلات سخن به میان میآورد. سردار احمد فروزنده به خاطر 25 هزار دلاری که به فرمانده انصار اسلام داده در فهرست سیاه قرار میگیرد اما میلیونهائی را که حضرت آیت الله مهدی آصفی نماینده قاطبه اهالی ولایت فقیه در کف مقتدا صدر و فرماندهان جیش المهدی و هادی العامری فرمانده سپاه بدر و... میگذارد مورد عنایت چشم خطاپوش سفیر عالیقدر، رایان کروکر قرار میگیرد. مردم حقاً که به حیرت، نفرت، یأس و دلزدگی رسیده اند. و در این میان ما نیز در خارج حتی آنها که پشت پرده را میبینند، چنان کشیشان کلیسای بیزانس، در جدالیم تا معلوم کنیم میخ استبداد را در 28 مرداد شعبان جعفری به تابوت دمکراسی فرو کرد یا کرمیت روزولت!
ماجرا اما از این قرار است که در واشنگتن در سال خانه تکانی و جا به جائی، هر که ساز خود را میزند. در واقع هم دیک چینی و گروه محافظه کاران جدید دلمشغول برنامه های خود برای ایران و منطقه هستند، هم خانم رایس در عین برپائی مراسم تودیع برای همکارانی که پیش از او وزارت خارجه را ترک میکنند امیدوار است با کمکم بالا رفتن پرچم فلسطین مستقل حداقل در خاتمه کارش شاهد تحقق قسطی رویای میلیونها فلسطینی و عرب در برپائی یک دولت مستقل فلسطینی باشد، لبنان با رئیس جمهوری جدید همچنان نماد تسامح و همزیستی مذاهب و نژادها و فرهنگ و مدرنیته در منطقه باشد، در عراق زمینه انتخابات آینده به صورت آبرومندتری از انتخابات گذشته و البته دمکراتتر فراهم شود و سرانجام اگر دیدار با منوچ متکی میسر نیست، حداقل عداوت و دشمنی بین تهران و واشنگتن جای خود را به آرامش و تحمل متقابل بدهد. همزمان هر یک از نامزدهای ریاست جمهوری نیز در تاب و تب چینی و رایس و هاردی و بوش شریکند. آقای اوباما میل سفر دارد و لابد همانگونه که بوش با عبدالله و صباح و خلیفه و مبارک و... معانقه کرد او نیز در اندیشه مصافحه آبدار با تحفه آرادان است. هیلاری البته مؤنث است و لابد اگر دیداری میسر شد، بی بوس و تماس خواهد بود با روسری و یک انجیل فرد اعلا به رسم هدیه و یادگاری. از جمهوری خواهان سناتور مک کین اگرچه گاه راهنمای چپ روشن میکند اما سیاستش همچنان سیاست بوش است با بسته بندی بهتر، هاکبی نیز هنوز تصمیم خود را نگرفته است.
از حالا تا ماه نوامبر هر احتمالی میتواند واقعیت پیدا کند به جز یک احتمال آن هم آشتی تهران و واشنگتن است.
سیدعلی خامنه ای که با سوءاستفاده از یک حرف کلی بوش در سفر به منطقه مبنی بر اینکه آمریکا از همه جنبشهای دمکراسی خواه و اصلاح طلب در منطقه از بیروت تا بغداد و تهران و کابل حمایت میکند، میکوشد اصلاح طلبان نیمه خودی و غیر خودی را با این عنوان که «هر که را آمریکا حمایت کرد خائن میدانیم و ملت او را طرد میکند و...» به انفعال وا دارد به خصوص که در میان آنها غضنفرهائی از نوع میردامادی شریک سابق اصغرزاده در بالا رفتن از دیوار سفارت آمریکا کم نیستند. بارها گفته است در همه کشورهائی که مردمانش توانستند سلطه مستبد را در انقلابهای نارنجی و زرد و مخملین به زیر کشند سفارت آمریکا نقش فعال داشت، و در زمان سفر خاتمی به نیویورک (به ویژه بار دوم که مترادف با سال گفتگوی تمدنها و دیدارها و سخنرانیهای ویژه بود) از طریق رئیس دفترش، محمدی گلپایگانی پیغام داده بود با کلینتون حتی به طور اتفاقی دست ندهید، عکس هم نگیرید که این کار وهن به اسلام و انقلاب است. رژیم در ماه های باقیمانده از ریاست جمهوری بوش، مداخلات خود را در عراق و لبنان و فلسطین و افغانستان افزایش خواهد داد. همچنین فشارها بر آزادیخواهان، اقوام ایرانی، اقلیتهای دینی، و همه آنهائی که به تحولی آرام و بدون خونریزی دلبسته اند بیشتر خواهد شد. تعداد دیگری از فرزندان ایران در زندانهای رژیم زیر شکنجه به قتل خواهند رسید. تورم و گرانی باز هم بیشتر و بالاتر خواهد رفت. تظاهر به دین و محدود شدن آزادیهای اجتماعی ادامه خواهد یافت. رژیم پادگانی تر خواهد شد و در این میان یک حماقت در خلیج فارس نظیر آنچه در شب پیش از سفر بوش بدون درگیری رخ داد، این بار با درگیری، دستگیری دو سه سردار از نوع فرهادی در عراق، یکی دو سوء قصد دیگر در لبنان و یا یک ماجراجوئی جدید حزب الله، گسترش موشک پرانی حماس به شهرکهای اسرائیلی (نوع جدیدی از موشکهای قسام با آموزش مهندسی سپاه توسط افراد آموزش دیده حماس در لبنان تولید میشود که آزمایش عملی آن به زودی آغاز خواهد شد) وحادثه ای مرگبار در افغانستان که نشانه های ارتباط عاملانش با عساکر نایب امام زمان آشکار شود و... میتواند طی چند ساعت همه محاسبات سیدعلی آقا را از یکسو و تفاهم خواهان را در واشنگتن به کابوس بدل کند. فراموش نکنیم اسرائیل بیکار ننشسته تا احمدی نژاد خبر خوش دیگری از مشهد یا قم به اطلاع امت اسلام برساند. رژیم به معنای واقعی «هار» شده است. و متأسفانه برکه های متفرقی که نام اپوزیسیون بر خود گذاشته اند یا از بیحرکتی گندیده اند و یا آنقدر علف دورشان سبز شده که اثری از برکه باقی نمانده است. یادمان باشد در این گیر و دار اگر «یأس» بر مردم ایران مسلط شود، ایجاد یک محرکه مؤثر در مردم بسیار مشکل خواهد بود. شاید به همین دلیل است که روز به روز در خارج تعداد ایرانیانی که روزهای تاسوعا و عاشورا در نمایندگیهای ولی فقیه قیمه نذری میدهند و پیراهن سیاه میپوشند و حتی نظیر علی آقاهای آلامد دسته عزاداری و تعزیه در پاریس و لندن و برلین به راه میاندازند، و یا از مسئول برنامه ویژه پاسخ به سؤالات مذهبی جام جم حاج عزت تلفنی پس از دعا به جان رهبر سؤال میکنند آیا با لباس دوخت ایوسن لوران و کفش گوچی میتوان نماز خواند و اگر در محل اقامتشان گوشت حلال پیدا نشد آیا مجازند سر مرغ و گوسفند را خودشان ببرند، رو به افزایش میرود (این را از روی مشاهده مستقیم این برنامه ها میگویم. خانمی که شبها شمع شبکده های لندن است به جام جم رژیم تلفن زده بود که مواد لازم برای چیدن روی سفره رقیه چی است؟)
این حکایت را دنبال میکنیم که در بزنگاه انتخابات، تکلیف خیلی ازما روشن خواهد شد.

شنبه 19 تا دوشنبه 21 ژانویه
تحفه دروغگو
تمام مدتی که پرزیدنت دکتر محمود احمدی نژاد، همان تحفه آرادان معروف، در تلویزیون الجزیره گوهرفشانی میکرد من فقط از خود میپرسیدم چگونه آدمی که بر کرسی ما قبل بالاترین مقام سیاسی در کشور من تکیه زده است میتواند اینهمه وقیحانه دروغ بگوید. مصاحبه اش را درباب جوانان و لباس و آرایش آنها قبل از انتخابات به یاد میآوردم و بعد آن رفتار و فجایعی را که مأموران باجناقش اسماعیل احمدی مقدم علیه زنان و جوانان کشور مرتکب شدند. با وقاحت میگفت من هیچ وعده ای به مردم در باب بهبود وضع معیشتی آنها و اقتصاد کشور ندادم. مردم مرا برای بهتر شدن اوضاعشان انتخاب نکردند بلکه به من رای دادند چون بنده مظهر اقتدار مقاومت و... بودم. سخنان من قبل از انتخابات مربوط به عزت و کرامت و پیشرفت عمومی مردم بود...
تف! اصلاً به روی خود نیاورد که شعار اصلی اش بردن پول نفت سر سفره مردم، تولید کار، مبارزه با تورم و فساد آقازاده ها بود.

رهبری سوم شد
مقام معظم ولی امر مسلمانان جهان و حومه که ماشاءالله در تمام زمینه ها مقام نخست را حائز هستند متأسفانه یکبار در فهرست دشمنترین دشمنان آزادی قلم و اندیشه و مطبوعات که توسط سازمان index انتخاب شده بودند در ردیف دوم قرار گرفت و حالا نیز در گزینش بدترین و سیاهکارترین دیکتاتورهای جهان در سال 2007 توسط مجله PRADE بعد از عمر البشیر رهبر سودان و کیم جونگ ایل رهبر کره شمالی مدال برنز گرفته و سوم شده اند. اطمینان دارم حضرتش با توجه به کشتن ابراهیم لطف اللهی دانشجوی بیگناه سنندجی توسط سربازان گمنام امام زمان در زندان، از همین آغاز سال تلاش برای اینکه سال آینده صاحب مقام اول در فهرست مورد اشاره شوند را با جدیت شروع فرموده اند.

January 25, 2008 06:46 PM






advertise at nourizadeh . com