August 21, 2011

در وحشت مضاعف سيد !

khamenehie.jpg

سید ،
خوابش نمی برد
آواز انقلاب
در شام و در طرابلس
سودای ماندنش را
تبخیر کرده است
نائب مناب حضرت قائم
کابوس روز آخر را
در پیش دیدگانش می بیند
و کوکنارسرخ پشیمانی را
در پیشگاه منقل ورشو
با انبری که ارث پدر بود
با هر سه چار بست پیاپی
می چیند .

***
دیروز بود
وقتی که مثنوی
جان و جهان سید گمنام بود
در لحظه ی دعا و مناجات
در دستهای او
شیرین ترین شراب الهی
در جام بود
آواز عاشقانه او
در کوچه باغ کوسنگی
هر رهگذار عاشق را
تا اوج وصل
همراه و همسفر میشد
شاندیز
آواز عاشقانه ی اورا
باور داشت
از خسروی سرای کهن تا سجاد
بولوار یاس و مریم و شب بو
نفرت به جای عشق نشسته ست
پیوندهای حاکم و محکوم ،
دیری است دیر شکسته ست .
***
امشب ، جان و جهان سید
با یاد روزهای جوانی
لبریز درد و نشئه ی مرگ است
پایان کار ،
نزدیک میشود
و بامداد سید
تاریک میشود .

عليرضا نوري زاده ۲۹ امرداد ۱۳۹۰
۲۱ اوت ۲۰۱۱

August 21, 2011 09:21 PM






advertise at nourizadeh . com