August 17, 2012

یکهفته با خبر

KAYHAN-1.jpg

آلودگی خرقه، خرابی جهان است!

سه‌ شنبه 7 تا جمعه 10 اوت
نوزادی که مرده به دنیا آمد
کنفرانس مشورتی تهران جهت یافتن راه حلی برای جلوگیری از سقوط فرزند خلف بعث و ولایت فقیه، بشارالاسد، نوزادی بود که مرده به دنیا آمد. قابله ایرانی که مهارت بسیار در بریدن سر و شکافتن سینه و به دار کشیدن مخالفان دارد و دوره‌های شکنجه روحی و جسمی را طی سالهای اخیر در روسیه و کره شمالی طی کرده و خود نیز مبتکر بسیاری از شیوه‌های حیرت انگیز شکنجه و آزار روحی و جسمی بوده است (از جمله تجاوز به زندانیان که در این زمینه تجارب شرق و غرب را یکجا به کار گرفته است) با چنان ناشیگری با استفاده از «فورسپس» کوشید جنین نشست ویژه مشورتی را از بطن ولایت مطلقه آقا، بیرون کشد که نوزاد بیچاره در نیمه راه تکه پاره شد و در عزایش، تنها وزرای خارجه پاکستان و عراق و زیمبابوه حاضر شدند و باقی احباب به اعزام سفیر یا کاردار و یا جاروکش سفارتخانه‌های خود در ام القرای تهران بسنده کردند.

رفیق لاوروف که حاضر نشد قدم رنجه کند و دعوت قابله ایرانی را لبیک گوید حتی معاون خود و یا مسئول اندیکاتورنویسی وزارت خارجه را به تهران نفرستاد، و به سفیرشان در دارالخلافه اسلام ناب انقلابی محمدی، دستور داد سری به نشست ویژه بزند. مشاهده نمایندگان ابرقدرت‌های منطقه و جهان، مثل نماینده بنین و زیمبابوه و اکوادور و موریتانیا و ونزوئلا و قزاقستان و ترکمنستان و... کاملاً آشکار می‌کرد که اهالی ولایت فقیه کاری به نتیجه بخش بودن یا نبودن نشست ندارند بلکه هدفشان فقط برپائی نمایشی است در اثبات این قول کاذب که جمهوری اسلامی ولایت فقیهی، نگران اوضاع و احوال سوریه و گسترش ابعاد درگیری‌هاست.
از همان فوریه سال پیش که رژیم ناگهان دست از رقص و پایکوبی برای سقوط مبارک و بن علی برداشت و همصدا با قذافی مرحوم و بشارالاسد به زودی مرحوم، مدعی شد توطئه‌ای جهت براندازی دولتهای جبهه «ممانعه» و «مقاومت» به رهبری شیطان بزرگ و شیطانک انگلیس و البته رژیم صهیونیستی در دست اجراست، چهره واقعی خود را برای میلیونها سوریه‌ای و عرب آشکار ساخت.
گمان نکنید سفر شتاب آلود علی اکبر صالحی بلبل دو زبانه دستگاه دیپلماسی نایب امام زمان به لیبی در پی سقوط رژیم قذافی، به سبب همدلی سید علی آقا با انقلابیون صورت گرفت. مطابق گزارشاتی که از سوی شورای انتقالی قدرت در طرابلس منتشر شده است، وحشت جمهوری اسلامی از فاش شدن ناگفته‌ها در پرونده مرموز اختفای امام موسی صدر آقای صالحی را به لیبی کشانده بود. حالا دیگر آشکار شده است امام صدر چند سالی بعد از بازداشت در لیبی، زنده بود و در بازداشتگاهی در شهر سبها زندانی بوده است (یعنی اینکه اگر جمهوری ولایت فقیه ذره‌ای شرف و صداقت داشت از پرونده امام صدر ابهام زدائی کرده بود نه اینکه در برابر دریافت تعدادی موشک سکاد زمین به زمین چشم بر جنایت قذافی ببندد و رؤسای جمهوری‌اش برای دیدن سرهنگ هار و مجنون لیبیائی به لیبی سفر کنند. اخیراً رئیس کل تشریفات قذافی «نوری المسماری» در مصاحبه‌ای با غسان شربل سردبیر الحیات، از جنون جنسی قذافی و دوجنس‌بازی او پرده برداشت و فاش ساخت چگونه قذافی پسرهای خوش رو و خوش‌هیکل آفریقائی را به تور می‌زد و پس از کامجوئی‌های وحشیانه، آنها را سر به نیست می‌کرد. همچنین از زنانی گفت که قذافی بدون توجه به همسر داشتن آنها، همچون همسر رئیس جمهوری گابون و نیجریه، و همسر ایرانی یک مدیر شرکت نفت سویس، و یک خانم دکتر سرشناس نیجری، به صورت یک حیوان آنها را در چادرش به دام می‌انداخت و بعد از تجاوز به آنها و تکه پاره کردن اعضای تناسلی‌شان، با دادن جواهر و گاه میلیونها دلار می‌کوشید آنها و شوهرانشان را به چشم‌پوشی از اعمال وحشیانه خود وادارد.
کتاب خاطرات امیراصلان افشار رئیس تشریفات دربار ایران را هم در همین روزها می‌خواندم و افسوس به حال کسانی می‌خوردم که قذافی‌ها برایشان قهرمان بودند و دریافت کمک از او را افتخار می‌دانستند، و محمدرضا شاه را دیوی می‌پنداشتند که وابسته به آمریکاست و هر چه ارباب آمریکائی‌ می‌خواهد، انجام می‌دهد. کتاب افشار، اما روشن می‌کند او که طاغوتش خواندیم هیچگاه آلوده اعمال جنون آمیز و وحشیانه نمادی‌های انقلاب و مبارزه مثل قذافی و کیم ایل سونگ و رفیق فیدل و دیگر رفقای ریز و درشت نبود. نوری المسماری، در سخنان خود آلودگی‌های قذافی را یک به یک بر می‌شمرد. اعتیاد شدید به کوکائین، لذت بردن از خونریزی و جان کندن قربانیان، عشق به آسیب رساندن و مجروح کردن نقاط حساس بدن زنانی که مورد تجاوز قرار می‌داد، بی‌احترامی و عدم رعایت شؤون میزبانی به عنوان رئیس دولت نسبت به شخصیت‌های سیاسی عرب و اجنبی مثل حسنی مبارک، ملک حسین ـ که قذافی قصد داشت با هفت تیر در کنفرانس سران عرب در مغرب او را به قتل رساند ـ کوفی عنان و... طراحی نقشۀ به‌قتل رساندن پادشاه سعودی و رئیس جمهوری وقت چاد و شماری از رهبران آفریقائی که به او تمکین نمی‌کردند، از جمله اعمالی است که در کارنامه رهبر بیمار روانی لیبی به مدت 40 سال، ثبت شده است.
در رابطه با سوریه نیز به زودی همگان خواهند دانست که چگونه دوقلوهای بعثی ـ ولایت فقیهی از آغاز دهه هشتاد قرن گذشته، در ورای بسیاری از جنایات بوده‌اند که قربانیان بسیاری، گاه سرشناس چون رفیق الحریری و دکتر صادق شرفکندی و دکتر عبدالرحمن برومند و صدها تن از چهره‌های سیاسی و فرهنگی و مطبوعاتی در منطقه، و گاه ناشناس هم چون قربانیان انفجار برجهای مسکونی در الخُبر Khobar و ریاض و عراق و لبنان داشته‌اند. فاش خواهد شد که دو رژیم چگونه وسیله ورود صدها تن از تروریستهای القاعده به عراق را در پی سرنگونی صدام حسین فراهم کردند تا هزاران عراقی بیگناه را به قتل رسانند. آشکار خواهد شد چگونه دستگاه جهنمی حزب‌الله در خدمت دو رژیم بعثی و ولایت فقیهی، بهترین روشنفکران و دولتمداران لبنانی را شکار کرد و چگونه در بزنگاههای مهم تاریخی، با عملکرد خود عملاً به اسرائیل کمک کرد تا از تعهدات خود نسبت به فلسطینی‌ها، شانه خالی کند...
گاه تفسیرهائی می‌شنوم که نشان می‌دهد هنوز کسانی که خود را با عنوان کارشناس معرفی می‌کنند درک درستی از عمق روابط دمشق و تهران ندارند. وقتی ولی فقیه بشار الاسد را خط قرمز خود می‌داند روشن است که انتظار تغییری را در مواضع جمهوری ولایت فقیه نسبت به بحران سوریه داشتن، از ساده انگاری نیز فراتر می‌رود. محال است جمهوری اسلامی تا لحظه در گور شدن رژیم سوریه دست از حمایت این رژیم جنایتکار بردارد. از فوریه سال پیش به اعتراف بشارالاسد تا شش ماه انقلاب مردم سوریه مسالمت آمیز بود به همین دلیل نیز رژیم سوریه، هر تظاهرات مسالمت آمیزی را با گلوله پاسخ می‌داد و از کشته پشته می‌ساخت. و مدعی بود مخالفان مشتی تروریست سلفی وابسته القاعده‌اند که می‌خواهند به رژیم مترقی و سکولار بعثی آسیب برسانند. رژیم ولایت فقیه نیز مخالفان اسد را تروریست می‌خواند.
ظهور ارتش آزاد با جدائی صدها تن از افسران و درجه داران و هزاران سرباز ارتش سوریه، با تشکیل واحدهای مقاومت، مانع از آن شد که رژیم خیزش مردم سوریه را نظیر خیزش مردم حما در سال 1982 در روزگار حافظ الاسد، سرکوب کند. البته صفحه خط افتاده نبرد با مشتی تروریست همچنان بر سینه گرامافون امنیت‌خانه‌های دمشق و تهران می‌چرخد. رژیم حاکم بر ایران که اصولاً اپوزیسیون سوریه را به رسمیت نمی‌شناسد (حداقل روسها با اپوزیسیون به گفتگو پرداختند و شخصیت‌هائی مثل میشل کیلو، و دکتر برهان غلیون و عبدالباسط سیدا را به مسکو دعوت کرده و با آنها به گفتگو نشستند.) و دستگاههای ریز و درشت تبلیغاتی‌اش صبح تا شام از پیروزی‌های رئیس جمهوری دوست و برادر بشار الاسد بر تروریست‌های سلفی یاد می‌کنند، چگونه می‌تواند پیام آور صلح و تفاهم از راه گفتگو باشد؟ از بخت بد نایب امام زمان درست در آستانه سفر سعید جلیلی دبیر شورایعالی امنیت ملی به لبنان و سوریه و عراق و یک هفته پیش از تشکیل کنفرانس مشورتی، ارتش آزاد سوریه از دستگیری 48 ایرانی خبر داد که بی‌‌خیال از زینبیه عازم فرودگاه دمشق بودند تا با یک پرواز مخصوص به لبنان بروند. رژیم وحشتزده از دستگیری این افراد، ضجه کنان مدعی شد اینها افراد بیگناهی هستند که به عشق زینب کبری به شام رفته بودند تا شبهای احیا را در حرم دخت فاطمه عزاداری کنند و قرآن بر سر گیرند. (در اینکه به سبب تبلیغات سرتا پا دروغ رژیم مبنی بر اینکه سوریه امن و امان است و بشارالاسد بعد از امام خامنه‌ای، محبوبترین رهبر جهان در کشور خویش و حتی لبنان و دیگر کشورهای عربی است، ممکن است بعضی از افراد ساده دل و دلبستگان به اهل البیت فریب خورده و راهی سوریه شوند البته تردیدی نیست، اما این 48 تن از ساده دلان نبودند. باز این نکته که افرادی بعد از خدمت وظیفه در سپاه و یا ارتش برگه پایان خدمت و جواز حمل اسلحه در زمان جنگ را در جیب داشته باشند، مسأله غیرعادی نیست، اما بعضی از این برادران که حتی یک زن در میانشان نبود حال آنکه کاروانهای زیارتی دولتی و خصوصی، همواره دربرگیرنده افرادی است که با همسر و اعضای خانواده خود به سفر می‌روند، دارای اوراق هویتی بودند که آشکار می‌کرد آنها از اعضای فعال سپاه قدس و اطلاعات سپاه هستند. سردار عابدین خرم فرمانده سپاه آذربایجان غربی و سرهنگ اکبری فرمانده حفاظت اطلاعات سپاه سید الشهداء و سرهنگ سعیدی از مسئولان بسیج غرب کشور و... از زائران عادی ساده دل نیستند که ادعاهای رژیم را باور کرده و راهی سوریه امن و امان شده‌اند.
البته رژیم ناچار شد بعد از التماس به قطر و ترکیه که به همراه سعودی، در ادبیات ماشین تبلیغاتی رژیم، محور شر و حامی مخالفان بشار الاسد هستند، اعتراف کند که بله این آقایان از بازنشستگان نیروهای مسلح هستند. اینجا پای ارتش را نیز به میان آوردند که چهرۀ تا امروز نیالودۀ ارتش را نیز چون سپاه و بسیجشان، به خون مردم سوریه آلوده کنند. شگفتا که سن این بازنشستگان مابین 20 و 40 است. در کجای جهان نظامیان در بیست و سی و چهل سالگی بازنشسته می‌شوند؟ دوستان من در اپوزیسیون سوریه مثل وحید صقر، دکتر برهان غلیون، بسام جعاره، سرهنگ عمار الواوی، و نیز سرهنگ ریاض موسی الاسعد رهبر ارتش آزاد سوریه، هر یک جداگانه تایید کرده‌اند که در میان 48 ایرانی شماری از بلندپایه‌ترین فرماندهان سپاه قدس حضور دارند. صقر با اشاره به چگونگی دستگیری 48 تن یادآوری کرد که ارتش آزاد آمد و شد و ارتباطات این جمع و یک جمع یکصد نفری دیگر را از مدتها پیش زیر نظر داشته و هنگامی که آنها پس از حضور در یک مرکز اطلاعاتی نظامی سوریه، با دو مینی‌بوس، عازم فرودگاه برای سفر به لبنان بوده‌اند، دستگیرشان کرده است. زائران بیگناه ساده دل و بازنشستگان نیروهای مسلح که به‌ادعای رژیم برای زیارت بارگاه مقدس زینبیه و حضرت رقیه و... به سوریه رفته بودند با لبنان چه کار داشتند که مرکز فسق و فجور است و در ساحلش این روزها، ماهرویان با بیکینی دراز کشیده‌اند؟

جلیلی با جیب پر و دست خالی
در این حال سفر سعید جلیلی به کشور لبنان و سوریه و عراق که از بیروت آغاز شد، سفری بی‌ثمر بود که در پایان آن، دبیر شورایعالی امنیت ملی با دست خالی راهی خانه شد.
جلیلی در سفر به لبنان علاوه بر مسئولین دولتی و روسای جمهوری و دولت و پارلمان، با شخصیت‌های مؤثر لبنانی و دبیرکل حزب‌الله حسن نصرالله نیز دیدار کرد. رژیم وحشتزده از فردای سقوط بشار الاسد، جلیلی را با کیسه پر و وعده‌های شگفتی آور به بیروت فرستاده بود تا با عرضه پیشنهادات سخاوتمندانه (5 میلیارد دلار در سه سال و تامین نیازهای تسلیحاتی و انرژی و صنعتی لبنان) موافقت دولت لبنان را با ادامه حضور سیاسی / امنیتی و شبه نظامی رژیم ولایت فقیه در لبنان بعد از سقوط اسد، جلب کند. پاسخ لبنانی‌ها (البته منهای نوکران همیشگی در حزب الله و امل و ژنرال میشل عون و یک دوجین نوکر دیگر) بسیار شفاف و کاملا منفی بود. به آقای جلیلی گفته شد، لبنان دارای جایگاه ویژه‌ای نزد غرب به ویژه آمریکا و فرانسه است و نمی‌تواند با تکیه بر کمکهای رژیم، روابط خود با آمریکا و فرانسه را به خطر بیندازد. پیام آقای ولید جنبلاط به جلیلی خیلی جالب بود؛ آقاجان، به جای سخن گفتن از موشک و تسخیر فضا به فکر ملت خود باشید و مرغ برایش تهیه کنید.
در سوریه جلیلی با تاکید بر ادامه حمایت از بشار الاسد روضه‌ای هم در باب دمکراسی و حاکمیت ملی خواند و نفرت بیشتر مردم سوریه را نسبت به اهالی ولایت فقیه برانگیخت. در عراق نیز علی رغم تمکین آقای نوری المالکی نخست وزیر و دریافت تسهیلات لجستیکی برای کمک‌های نظامی به سوریه از راه عراق، آقای جلیلی نتوانست دولت عراق را وادار به اعلام موضع قاطع درحمایت از رژیم بشار الاسد کند. کردهای عراق نیز مدتهاست حساب خود را از جمهوری اسلامی جدا کرده‌اند و به همین دلیل نیز اخیراً بار تبلیغات علیه کردها به ویژه حزب دمکرات کردستان عراق و شخص کاک مسعود بارزانی رئیس اقلیم خودمختار کردستان، سنگین‌تر شده است. حالا قتل دانشمندان اتمی را نیز به کردها و کردستان نسبت می‌دهند تا زمینه را برای توجیه حمله به کردستان عراق و خرابکاری در این ناحیه فراهم سازند. آقای جلیلی با کیف و جیب پر رفت و با دست خالی به تهران بازگشت. جمهوری ولایت فقیه سرگشته و وحشتزده از سیر رویاروئی‌ها در سوریه، علی اکبر صالحی را نیز به ترکیه فرستاد، تا به همتای هوشمند ترکش داود اوغلو یادآور شود اگر بچه‌های سپاه در سوریه آزاد نشوند، ممکن است شخص امام زمان به کردهای PKK کمک کند تا در شمال شرقی سوریه دولت کرد بر پا کنند و بار دیگر موی دماغ شما در قضیه کردستان و مطالبۀ حقوق کردها بشوند. اما پاسخ ترکها خیلی شدید بود. به گونه‌ای که آقای صالحی را به اظهار معذرت و سرلشکر حسن فیروزآبادی سنگین‌وزن ترین رئیس ستاد جهان (180 کیلو گوشت خالص) را که ترکیه را تهدید کرده بود به شکر خوردن وادار کرد.

شنبه 11 تا دوشنبه 13 اوت
حملات در سینا
یورش شماری از جهادی‌ها با کمک بعضی از عربهای بدو، در صحرای سینا، به یک پاسگاه مرزبانی در مرز مصر و اسرائیل در منطقه رفح و قتل 16 نظامی مصری و تلاش آنها برای ورود به اسرائیل با ربودن دو زره پوش ارتش مصر، چنان خشمی را در مصر برانگیخته است که حتی آقای محمد مرسی رئیس جمهوری اخوان المسلمین مصر هم ناچار شد شخصاً به رفح سفر کند و دستور سرکوبی تروریستها و ویران کردن نقبهائی را بدهد که بین شمال سینا و داخل منطقه غزه توسط قاچاقچیان و در عین حال تروریستها حفر شده بود. نیروهای مصری با حمله به چند دهکده در سینا دهها تن را کشته و یا دستگیر کرده‌اند. حماس با محکوم کردن جنایت جهادی‌ها اتهاماتی را که مطبوعات مصری به این گروه وارد کرده‌اند، رد کرد و مدعی شد هیچگاه حماس بروی برادران مصری خود اسلحه نخواهد کشید. به هر روی، حالا آشکار شده است که افراد وابسته به جهاد اسلامی (گروه تروریستی ساخته و پرداخته سپاه قدس و حزب‌الله) از غزه از طریق تونلها به «بدو»های سینا پیوسته بودند که حداقل دو میلیون دلار پول از رژیم ولایت فقیه به شکل غیرمستقیم دریافت کرده‌اند. حالا همه در مصر از توطئه‌های پلید رژیم ولایت فقیه می‌گویند که بدجوری شکستهای پی در پی را تحمل می‌کند. به گفته یک مقام امنیتی مصر، سپاه قدس در ماههای اخیر شماری از عربهای سینا را اجیر کرده تا با آتش افروزی مصر را درگیر یک جنگ ناخواسته با اسرائیل کند.

قصه میشل سماحه
در لبنان کسی در نوکری آقای میشل سماحه دولتمرد سرشناس مسیحی و وزیر اطلاع رسانی سابق این کشور نسبت به ولایت بعث و ولایت فقیه تردیدی ندارد اما هرگز قابل باور نبود که یک وزیر سابق و چهره سرشناس عرصه سیاست، تا حد یک تروریست حقیر نزول کند. هفته گذشته دستگاه امنیتی لبنان با یورش به خانۀ سماحه، وی را دستگیر کرد و یک روز بعد روزنامه «السفیر» که روابط نزدیکی با حزب‌الله و امل در گذشته داشت و مدیرش طلال سلمان می‌کوشد این روزها فاصله خود را با دمشق و تهران حفظ کند، فاش ساخت سماحه در سفر اخیرش به دمشق، طبق دستورالعملی از ژنرال علی مملوک رئیس استخبارات سوریه، تعداد زیادی بمب‌های ظریف را وارد کشور کرده بود و با دادن دهها هزار دلار به شخصی که از او با عنوان «م ـ ک» یاد شده از وی خواسته بود بمبها را در مناطق مسیحی نشین و مقر و خانه بعضی از شخصیت‌های مسیحی و سنی لبنان نصب کند و سپس با ریموت کنترل آنها را منفجر کرده و باعث شعله‌ور شدن جنگ بین مسیحی‌ها و سنی‌ها شود. سماحه به نوشته السفیر با مشاهده دلائل و مدارک مستند از جمله خودنویسی که مجهز به دوربین بود و وسیله «م ـ ک» با آگاهی دستگاه امنیتی کلیه گفته‌ها و ارتباطات سماحه را ضبط و ثبت کرده است به‌جرم خود اعتراف کرده و از نیروهای امنیتی سپاسگزاری کرده که پیش از وقوع جنایت، او را دستگیر کرده‌اند!!

August 17, 2012 02:12 PM






advertise at nourizadeh . com