October 15, 2012

آن چه بازار را به خشم آورد؟

zamaneh-1.gif

دو روز نا آرامی های بازار٬ در گفتگوي ایرج ادیب زاده با علیرضا نوری زاده
untitled.bmp

برای بررسی بیشتر رویدادهاي اخير بازار و دلائل سقوط ريال ، با آقای علیرضا نوری‌زاده، روزنامه‌نگار، نویسنده و تحلیل‌گر سیاسی در لندن تماس گرفتم.

شما علت واقعی این اعتراض‌ها را در چه می‌دانید؟ آیا اثر تحریم‌های بین‌المللی است یا رقابت‌های سیاسی داخلی؟

چند عامل را باید در کنار هم گذاشت تا بحرانی را که پول ملی از مدت‌ها پیش به آن دچار بوده، بررسی کنیم و بگوییم چرا حالا به این نقطه رسیده است. ما در طول این سال‌ها بسیار شاهد صعود و سقوط قیمت ریال در برابر ارزهای خارجی بوده‌ایم و هر بار دولت با مداخله و با تصمیماتی که گرفته، با ریختن ارز به خیابان و بالا و پایین کردن نرخ تفضیلی‌ای که در اختیار تجار قرار داده، موفق شده به نوعی این نوسانات را کنترل کند...

Download file

شما علت واقعی این اعتراض‌ها را در چه می‌دانید؟ آیا اثر تحریم‌های بین‌المللی است یا رقابت‌های سیاسی داخلی؟
چند عامل را باید در کنار هم گذاشت تا بحرانی را که پول ملی از مدت‌ها پیش به آن دچار بوده، بررسی کنیم و بگوییم چرا حالا به این نقطه رسیده است. ما در طول این سال‌ها بسیار شاهد صعود و سقوط قیمت ریال در برابر ارزهای خارجی بوده‌ایم و هر بار دولت با مداخله و با تصمیماتی که گرفته، با ریختن ارز به خیابان و بالا و پایین کردن نرخ تفضیلی‌ای که در اختیار تجار قرار داده، موفق شده به نوعی این نوسانات را کنترل کند.
این‌بار کنترل از دست دولت خارج شده است. دلایل متعددی هم دارد. این نیست که بگوییم فقط مجازات‌ها یا تحریم‌ها عامل آن بوده‌اند. به خاطر این‌که به هرحال ایران دیرگاهی است با این تحریم‌ها روبروست، اما الان تحریم‌ها وارد مرحله‌ای شده‌اند که عملاً به کم شدن درآمد ارزی ایران منجر شده است. یعنی وقتی صادرات نفت به یک‌باره یک میلیون و به روایتی بیشتر (یک میلیون و دویست هزار بشکه) کم می‌شود، با احتساب ضریب درآمد دولت، می‌بینیم که چقدر درآمد کم شده است.
به گفته کارشناسان دولت در خصوص آشفتگی بازار ارز پاسخگو نیست
اما این به معنای آن نیست که دولت ارز ندارد. برای این‌که زمانی این‌ها توانسته‌اند آن‌قدر نفت، آن هم با قیمت‌های بسیار بالا بفروشند که ما قاعدتاً باید مثل هر دولت نفتی دیگری، الان ذخیره‌ی ارزی بالایی داشته باشیم. منتها این‌جاست که عامل بعدی وارد می‌شود: وضع سیاسی بحرانی، توسعه‌ی دایره‌ی اختلاف‌ها و درگیری‌ها بین رهبر جمهوری اسلامی و دولت و بعد ارگان‌هایی که در کنار دولت یا در حاشیه‌ی قدرت قرار دارند. این‌ها باعث شده‌اند که هیچ اقدامی برای ضبط این وضع نابسامان، به صورت جدی صورت نگیرد. یعنی اگر امروز رییس بانک مرکزی تصمیمی می‌گیرد، رأس قدرت که آقای خامنه‌ای باشد، بنا به میل خود، از طریق ارگان‌هایی که تابع او هستند، کارشکنی می‌کند.نکته‌ی دیگری که به نظر من خیلی جای تأمل دارد، این است که شما در تظاهراتی که در بازار و در خیابان‌ها صورت می‌گیرد، اگر روی شعارها دقت کنید، می‌بینید بیشتر شعارها تمرکز روی شخص احمدی‌نژاد دارد. این کاملاً تطبیق دارد با نظر آقای خامنه‌ای که هدفش این است که نشان بدهد اگر اشکالی پیش آمده، این دولت است که با نادانی و ناکارآمدی باعث بروز این بحران شده است. اما آقای خامنه‌ای فراموش می‌کند که این دولت عزیز او بوده و این آقای رییس جمهوری کسی است که ایشان گفته از هاشمی هم به او نزدیک‌تر است. بنابراین اگر قصوری در این‌جا هست، در درجه‌ی اول متوجه خود آقای خامنه‌ای است که با مداخله در انتخابات و جلوگیری از این‌که یک انتخابات سالم صورت بگیرد و مردم آرایی را که داده بودند، نتایج‌اش را ببینند، آقای احمدی‌نژاد را تقویت و تثبیت کرد و حالا ایشان آمده و مثل بقیه زبان به انتقاد گشوده و عوامل و ارگان‌هایش هم در این مورد، دارند احمدی‌نژاد را تحت فشار قرار می‌دهند.
تعطیلی بازار تهران
یک عامل دیگر را هم که باید اضافه کنم، این مسئله است که دولت یک سلسله اقداماتی قبلاً انجام داده بود و خود آقای احمدی‌نژاد می‌دانست قیمت ارز به گونه‌ای که ایشان اعلام می‌کند، نیست. در مصاحبه‌ای ایشان با این سئؤال روبرو شد که «این درست است که قیمت دلار به سه‌هزار تومان خواهد رسید؟» ایشان پاسخ داد که این‌ها بخشی از جنگ روانی‌ای است که علیه دولت راه انداخته‌اند. حالا آقای احمدی‌نژاد در برابر این پرسش که این جنگ روانی‌ای که مخالفانش راه انداخته‌اند، به نتیجه رسیده، حالا ایشان چه می‌کند؟ پاسخی ندارد.
سرانجام به این عامل می‌رسیم که جمهوری اسلامی در سال گذشته و سال جاری میلیاردها دلار از ثروت ملی و بیت‌المال را صرف ماجراجویی‌هایش در خارج از کشور کرده است. الان صحبت از ۱۰ میلیارد کمک به رژیم در حال سقوط بشار اسد است. بیش از یک میلیارد پول به حزب‌الله داده شده، پول‌های کلانی به حماس، جهاد اسلامی و گروه‌های شیعه در عراق، بحرین، عربستان و کشورهای دیگر داده شده است، هزینه‌ی آشوب‌گری‌ها در کشورهای همسایه‌ی ایران، در افغانستان، در پاکستان و… برنامه‌های ترور در خارج از کشور که شامل چند دیپلمات اسراییلی هم می‌شد که جلوی آن گرفته شد. همه‌ی این‌ها را در کنار هم بگذارید و همین‌طور حضور نظام در امریکای لاتین که بسیار پرهزینه است.
این هزینه‌ها نتیجه‌ای برای خود نظام هم نداشته است. امروز حماس بعد از گرفتن ۲۷۰ میلیون دلار در همین سال جاری از جمهوری اسلامی، کاملاً خود را از جمهوری اسلامی کنار کشیده و سوریه، متحد جمهوری اسلامی را محکوم می‌کند. نتیجه‌ی این هزینه‌ها برای مردم ایران هم این بوده که امروز با این مشکلات اساسی روبروست.

در ارتباط با همین مسئله‌ای که به آن اشاره کردید، یعنی درگیری رهبر با دولت، سایت‌های مربوط به جناح‌های وابسته به آقای خامنه‌ای تلاش می‌کنند نابسامانی‌ها را به احمدی‌نژاد نسبت بدهند و نه خامنه‌ای…
رهبر جمهوری اسلامی معمولاً در چنین قضایایی، به خصوص وقتی کار به خیابان کشیده می‌شود… نمونه‌هایی که داریم، یکی مورد ۱۸ تیر بود که رهبر جمهوری اسلامی کاملاً انفعالی و وحشت‌زده عمل کرد و پیدا بود که بازی را باخته می‌داند، خیلی نگران است و آن حالت وحشت‌زده را داشت تا این‌که اطلاعیه‌‌ی سپاهیان در آمد، قلع و قمع انجام گرفت و بعد آقای خامنه‌ای آرام گرفتند. بعد در جریان بحران سال ۸۸، آقای خامنه‌ای از همان ابتدا جامه‌ی غضب پوشید و تصور ایشان این است که آن رفتاری را که کرد باعث شد، مانع از پیروزی مخالفان شود.
امروز می‌بینیم آقای خامنه‌ای مقداری سکوت اتخاذ کرده است. منتها وقتی سخنان اخیر ایشان را مطالعه می‌کنیم که با نخبگان کشور صحبت می‌کند، می‌بینیم در همان‌جا اشاره‌ای دارد که خیلی قابل تأمل است و آن این‌که کسانی از ایشان وقت خواسته‌اند و ایشان الان وقتی ندارد. این نشان‌دهنده‌ی فرار از مسئولیت است. یعنی پیداست آدم‌هایی آن‌جا بودند که از ایشان وقت خواسته بودند برای این‌که بروند با ایشان به صورت اساسی راجع به مشکلات صحبت کنند. اما ایشان می‌گویند که جمهوری اسلامی در طول ۳۳ سال مشکلات زیادی داشته، ولی موفق شده، ایستاده و قوی‌تر شده است.
یعنی آقای خامنه‌ای سعی می‌کند دامانش را از مسئؤلیت ایجاد این بحران کنار بکشد و همه‌ی مسئولیت‌ها را متوجه احمدی‌نژاد بداند و خیلی‌ها در ایران بر این باورند که شعارهایی که در تظاهرات روز چهارشنبه داده شد، بیش از آن‌که شعارهای مردم باشد، شعارهایی بود که طرفداران آقای خامنه‌ای در این تظاهرات مطرح کرده‌اند. یعنی وقتی کسی می‌گوید «سوریه را رها کن، فکری به حال ما کن»، این شعار قاعدتاً باید متوجه آقای خامنه‌ای باشد و نه احمدی‌نژاد. ولی بلافاصله شعارهایی علیه احمدی‌نژاد مطرح می‌شود، از جمله «محمود حیا کن، سیاستو رها کن» یا «نصر من‌الله و فتح‌‌القریب، مرگ بر این دولت مردم فریب»، «احمدی‌نژاد به‌هوش باش، ما مردمیم نه اوباش». این‌ها شعارهایی است که متوجه احمدی‌نژاد است، اما «مرگ بر سوریه»، «سوریه را رها کن، فکری به حال ما کن»، مستقیماً متوجه آقای خامنه‌ای است. چون این آقای خامنه‌ای است که حمایت از بشار اسد را به عنوان محور اصلی سیاست خودش قرار داده است.
سرانجام، همین شعاری که شما هم به آن اشاره کردید «سوریه را رها کن، فکری به حال ما کن»، هم‌زمان شد با همین نوشته‌ی روزنامه‌ی تایمز لندن در مورد ۱۰ میلیارد دلار کمک ایران به بشار اسد. آیا می‌شود این‌ها را به هم ارتباط داد؟
طبیعتاً وقتی رژیمی ۱۰ میلیارد دلار در اختیار یک رژیم دیگر می‌گذارد، در حالی‌که مردم خودش را با بحران اقتصادی روبرو هستند، وقتی رژیمی از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را در اختیار رژیم دیگر می‌گذارد، مرتب از ایران اسلحه، تجهیزات، افراد سپاه، آموزش‌گر وارد سوریه می‌شوند، نشان‌دهنده‌ی آن است که این دو رژیم عین یک دوقلوی به‌هم چسبیده عمل می‌کنند و واقعاً آقای خامنه‌ای وحشت‌زده است از سرنگونی بشار اسد. چون فکر می‌کند بعد از او، نوبت خودش است و در این زمینه زیاد هم خطا نرفته است.
بنابراین باید منتظر باشیم این حمایت از رژیم سوریه، علیرغم بحرانی که در ایران هست، ادامه پیدا کند و روز به روز هم این مسئله غضب مردم را بیشتر می‌کند. چون می‌بینند در حالی‌که آثار جنایات رژیم سوریه در همه‌جا مشهود است، رسانه‌های داخلی مردم سوریه را تروریست می‌خوانند و معتقدند «رژیم مقاوم بشار اسد دارد با تروریسم و توطئه‌های امریکا و صهیونیسم مقابله می‌کند».
بنابراین مردم ما آگاهند و من اعتقاد دارم رژیم به بازی بسیار خطرناکی دست زده و این‌که بابت این بازی هزینه‌ی بسیاری بپردازد، دور از ذهن نیست.

October 15, 2012 07:01 AM






advertise at nourizadeh . com