December 07, 2012

یکهفته با خبر

KAYHAN-1.jpg

نوید فتح و بشارت به مهر و ماه رسید

سه شنبه 27 تا جمعه 30 نوامبر
پیروزی در نیویورک، شکست در تهران
آن لحظه ای که رئیس دولت خودگردان فلسطین، محمود عباس «ابومازن» در مجمع عمومی سازمان ملل تولد دولت فلسطین را اعلام کرد، به یاد شعری از محمود درویش افتادم که سالها پیش به فارسی برگردانده بودمش، «بر سینه درخت سروی در حیفا، نوشته‌ام: باز می‌گردم».
من ابومازن را از نزدیک می‌شناسم، بارها با او ملاقات کرده‌ام و در آخرین دیدار، او را مصمم‌تر از همیشه برای رفتن به سازمان ملل جهت پذیرش کشورش به‌عنوان عضو ناظر، یافتم. اگر در فلسطین و منطقه ما تنها یک صلح‌خواه صادق وجود داشته باشد او کسی جز ابومازن نیست. اگر اسرائیل نتواند با او صلح کند، فاتحه صلح را باید خواند چون هیچ رهبری در فلسطین وجود ندارد که آبرو و اعتبار ابومازن را داشته باشد و در عین حال از شجاعت لازم برای امضای پیمان صلح برخوردار باشد.

اگر دست راستی‌های اسرائیل از جنس آقای لیبرمن وزیر خارجه و متحد بنیامین نتانیاهو نبودند و مردی چون اسحاق رابین کشته نمی‌شد، صلح امروز بین پسرعموهای کهن برقرار بود، فلسطین برپا شده بود و اسرائیل با تکنولوژی و نظام پیشرفته‌اش، ملت فلسطین را در ساختن زیربنای اقتصادی و سیاسی و صنعتی یاری می‌کرد. دو کشور مجبور نبودند بیشتر درآمد خود را صرف خرید تجهیزات جنگی کنند و آمریکا در چشم فلسطینی‌ها و عرب‌ها و مسلمانان و مسیحیان شرقی، به یکسویه‌نگری و مشارکت در اعمال اسرائیل متهم نمی‌شد. گاهی فکر می‌کنم بعد از عرفات و انتخاب ابومازن که در ایمان به صلح و راهکارهای مسالمت‌آمیز و صداقت شخصی بسیار با عرفات تفاوت دارد، اگر آدمی مثل یوسی بلین یا شیمون پرز و حتی خانم لیونی زمام امور اسرائیل را در دست داشت، اوضاع در فلسطین و اسرائیل به‌گونه دیگری بود و حتی اگر صلح کامل برقرار نشده بود دو ملت در مسیر صلح گام برمی‌داشتند. افسوس که دست راستی‌ها به برکت رأی یهودیان و یا مدعیان یهودیت که از روسیه و سرزمینهای اتحاد جماهیر شوروی سابق به اسرائیل آمده‌اند، مدتی است حکومت را در اسرائیل در دست دارند. دست راستی‌هائی که حزب لیکود در برابر آنها، معتدل تلقی می‌شود.
از دو سه ماه پیش که رفتن ابومازن به سازمان ملل قطعی شده بود، او از چند طرف تحت فشار بود تا از تصمیم خود عدول کند. آمریکایی‌ها در کنار فشارهای اسرائیل که شامل تهدید به قطع کمکهای مالي و توقیف پول عوارض بر کالای فلسطینی و مالیات شهروندان فلسطینی شاغل در اسرائیل می‌شد، کوشیدند ابومازن را وادار تغییر موضع کنند. حتی ساعاتی قبل از حضور ابومازن در مجمع عمومی سازمان ملل، آقای ویلیام برنز معاون وزیر خارجه آمریکا در دیدار با او، خواستار آن شد که ابومازن متعهد شود پس از رأی‌گیری مجمع عمومی و صاحب وضعیت قانونی دولت تحت اشغال شدن، تلاش نکند با عضویت در سازمانهای مرتبط با سازمان ملل، مثلا در دیوان داوری لاهه از جرائم اسرائیل نسبت به فلسطینی‌ها شکایت کند. ابومازن زیر بار این تعهدات نرفت. همانطور که عملکرد سازمانهای تروریستی هاگانا و ایرگون در فلسطین به تشکیل دولت اسرائیل کمکی نکرد بلکه درایت دولتمردانی مثل بن گوریون و گلدامایر و رئوبن شیلواخ و... موجودیت اسرائیل را ممکن ساخت. در فلسطین نیز این بمب و موشکهای حماس و جهاد اسلامی اهدائی سید علی خامنه‌ای نبود که راه پیروزی بزرگ ملت فلسطین را در سازمان ملل هموار کرد، بلکه صدها ساعت تلاش و مذاکره ابومازن و دستیارانش چون دکتر صائب عریقات و نبیل ابو ردینه و نبیل شعت و خانم حنان عشراوی و... بود که موفق شد حمایت 138 کشور را از طرح ایجاد دولت فلسطین، جلب کند.
پیش از پرداختن به سخنان ابومازن ذکر چند نکته‌ای ضروری است. درست دو هفته مانده به سفر تاریخی رئیس دولت خودمختار فلسطین به سازمان ملل و در شرایطی که حماس و اسرائیل از طریق مصر به یک توافق اصولی برای آتش‌بسی طولاني دست یافته بودند، موشکی از سوی جهاد اسلامی و نه حماس به سوی اسرائیل شلیک شد. آنکه فرمان شلیک داده بود همان بود که حزب‌الله را به ربودن دو سرباز اسرائیلی فراخوانده بود تا آتش معرکه‌ای ویرانگر مشتعل شود و لبنان به ویرانی کشیده شود و بعد حسن نصرالله با مال حلال ولی فقیه از کیسه ملت ایران، باغ ملی و مدرسه و بیمارستان بسازد و پزش را بدهد و از پیروزی الهی دم بزند. رژیم وحشت‌زده از پیامدهای سرنگونی حتمی بشار الاسد و تأثیر چکهای درشت قطری در دور کردن حماس از سوریه و ایران، و مشاهده تلاشهای ابومازن و بالا رفتن بخت ملت فلسطین برای دستیابی به سرزمین اجدادی نه از راه جنگ و تروریسم بل از طریق مذاکره و تفاهم، بعد از انتخاب مجدد اوباما و اجرای انتخابات اسرائیل، بار دیگر چاره را در براه انداختن جنگی دانست که اکثر مردم فلسطین و اسرائیل با آن مخالف و دست راستی‌های اسرائیل و رادیکالهای فلسطینی منتظر آن بودند. و همانطور که همیشه در آستانه انتخابات اسرائیل، رژیم با دادن فرمان آتش و ترور به دست نشاندگانش در فلسطین و لبنان به یاری دست راستی‌های اسرائیل رفته و افکار عمومی اسرائیل را به سوی تندروها کشانده است، این بار نیز فرمان آزمایش موشک فجر 5 را به نوکران فلسطینی خود در جهاد اسلامی صادر کرد. نتانیاهو نیز برای تقویت موضع خود در آستانه انتخابات، با صدور فرمان قتل احمد الجعبری رهبر واحدهای رزمی قسام حماس، حماس را به رویاروئی دعوت کرد. حاصل رویاروئی بیش از 160 کشته در غزه، چهار اسرائیلی و صدها مجروح و ویرانی مهمترین تأسیسات فلسطینی‌ها در غزه بود و در پایان با پادرمیانی مصر و ترکیه و قطر دو طرف همان توافقی را امضا کردند که پیش از نبرد اخیر بر سر آن توافق کرده بودند. خیلی‌ها با مشاهده ابعاد فاجعه رویاروئی اخیر بین اسرائیل و حماس و جهاد اسلامی، معتقد بودند ابومازن دیگر قادر به رفتن به سازمان ملل نخواهد بود و به این ترتیب هم اسرائیل به هدفش رسیده و هم رژیم ایران که صدها موشک در اختیار حماس گذاشته، میدان‌دار معرکه خواهد شد. اما چنین نشد. اصلا رژیم را به مذاکرات صلح راه ندادند. مصر از پذیرش علی اکبر صالحی وزیر خارجه رژیم در رأس هیأتی بلند پایه برای رفتن به غزه پس از آتش بس، خوداری کرد و خالد مشعل رئیس دفتر سیاسی حماس طی تماسی با ابومازن وی رارئیس فلسطین خواند و برایش آرزوی توفیق در سازمان ملل را کرد. آتش افروزان در ام القرای تهران یکبار دیگر طعم تلخ شکست را چشیدند.

سخنان ابو مازن در مجمع عمومی سازمان ملل
رئیس دولت خودمختار در مجمع عمومی سازمان ملل سخنرانی مؤثری ایراد کرد که مهمترین بخشهای آن از این قرار بود :
«مسأله فلسطین از راه تصمیمات هیأت‌ها و آژانس‌های مرتبط با سازمان ملل متحد، با این سازمان گره خورد. همچنین از راه نقش کلیدی آژانس کمک به آوارگان «اونروا» که به مسؤولیت خود در مقابل آوارگان فلسطینی، قربانیان نکبت سال 1984 را می‌پردازد.
یک سال پیش در چنین روزهایی و نیز در سال جاری، بسیاری از روسای هیات‌ها از تلاش‌ها برای صلح در منطقه ما در مسیری پر مانع سخن گفتند. همه به دور جدید مذاکرات امید بسته بودند که اوایل ماه سپتامبر گذشته در واشینگتن با میانجی‌گری مستقیم باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا و مشارکت کمیته چهار جانبه صلح، مصر و اردن آغاز شد. امید آن بود که ظرف یک سال به توافق صلح دست یابیم.
با آغوشی گشوده، گوش‌های شنوا و نیت‌های صادقانه، پا به این مذاکرات گذاشتیم. پرونده‌ها، اسناد و پیشنهادهای خود را آماده کرده بودیم. اما این مذاکرات چند هفته بعد از آغاز به بن بست رسید.
اشغالگری، جوهره اصلی سیاست اسرائیل را تشکیل می‌دهد که بر پایه اشغال نظامی سرزمین‌های فلسطینی استوار است. اشغالی که با استفاده از زور و تبعیض نژادی صورت می‌گیرد. این سیاست در مقابل قانون بین المللی و تصمیم‌های سازمان ملل متحد می‌ایستد و مسؤول شکست مذاکرات، از میان رفتن ده‌ها فرصت است و زنده به گور کردن امیدهای بزرگی است که در سال 1993 همراه با امضای معاهده اسلو میان سازمان آزادی بخش فلسطین و اسرائیل برای دست یابی به صلحی عادلانه پیدا شد.
گزارش‌های کمیته‌های سازمان ملل متحد و برخی از سازمان‌های غیر دولتی اسرائیل، تصویری وحشتناک از حجم حمله اشغالگری اسرائیل را به تصویر می‌کشد.
حمله‌ای که دولت اسرائیل به اجرای آن از راه مصادره برنامه‌ریزی شده زمین‌های فلسطینی افتخار می‌کند. سیاستی که برپایه آن هزاران واحد اشغالی جدید به ویژه در بیت المقدس و مناطق مختلفی از کرانه باختری رود اردن ساخته می‌شود.
سیاستی که برپایه آن دیواری بزرگ که مساحت‌های وسیعی از سرزمین‌هایمان را می‌بلعد، بنا می‌شود، دیواری که سرزمین فلسطین را به جزیره‌های دور افتاده تقسیم می‌کند و آثار ویرانگر خود را بر زندگی دهها هزار خانواده می‌گذارد.
در حالی که مقامهای دولت اشغالگر صدور مجوز ساخت خانه به شهروندان ما در بیت‌المقدس شرقی را نمی‌پذیرد، به روند تخریب و مصادره خانه‌ها و آواره کردن ساکنان آن که از دهها سال پیش آغاز کرده، شدت می‌بخشد. این روند در چارچوب سیاست تبعیض نژادی اجرا می‌شود تا فلسطینی‌ها را از سرزمین آبا و اجدادیشان دور کند.
وضعیت تا آن جا وخیم شده که نمایندگان منتخب مردم به خارج بیت المقدس تبعید می‌شوند. مقام‌های دولت اشغالگر اقدام به حفاری‌هایی می‌کنند که اماکن مقدس ما را در معرض تخریب قرار می‌دهد. ایست‌های نظامیشان نیز مانع از رسیدن شهروندان ما به مساجد و کلیساهایشان می‌شود.
بیت‌المقدس با کمربند اشغالگری و دیوار حایل از دیگر شهرهای فلسطینی جدا شده است.
اشغالگران برای ترسیم مرزهای ما برپایه خواسته‌های خود با زمان مسابقه می‌دهند. آن‌ها می‌خواهند همگان را در برابر عملی انجام شده قرار دهند تا حقایق را بر روی زمین تغییر دهند و زمینه واقعی برای برپایی کشور فلسطین را از میان ببرند.
در همین حال مقام‌های دولت اشغالگر محاصره شدید خود را بر نوار غزه ادامه می‌دهند و شهروندان ما را هدف ترور و حملات هوایی و گلوله باران توپخانه‌ای قرار می‌دهند.
آن‌ها پیامدهای تجاوز سه سال گذشته خود به نوار غزه را که تخریب گسترده منازل، مدارس، بیمارستان‌ها و مساجد بود ادامه می‌دهند و بر شمار کشته و زخمی‌های فلسطینی می‌افزایند. مقام‌های دولت اشغالگر همچنین به دخالت‌های خود در مناطق تحت سلطه حاکمیت ملی فلسطین از راه یورش‌ها، دستگیری‌ها، کشتارها و برپایی ایست‌های بازرسی، ادامه می‌دهند.
در سالهای اخیر نقش جنایتکارانه گروهک‌های اشغالگر مسلح که از حمایت استثنایی ارتش اسرائیل بهره‌مند هستند، افزایش یافته و به تعرض علیه شهروندان ما می‌پردازند. آن‌ها مدارس، دانشگاهها، مساجد، مزارع و درخت‌های فلسطینی را هدف قرار می‌دهند. با وجود هشدارهای پی در پی ما، اما مقام‌های اسرائیلی هیچ حرکتی برای متوقف کردن این اقدامات از خود نشان نمی‌دهند. مساله‌ای که باعث می‌شود آن‌ها را مسؤول مستقیم جنایت‌های شهرک‌نشینان بدانیم.
اینها تنها نمونه‌هایی از سیاست‌های اشغالگرانه اسرائیل است. مسؤول شکست‌های پی در پی تلاش‌های بین‌المللی برای نجات روند صلح، این سیاست است...
در سال 1974 رهبر مرحوم ما یاسر عرفات به این سالن آمد و در برابر اعضای مجمع عمومی سازمان ملل متحد بر تلاش ما برای دستیابی به صلح سخن گفت. سازمان ملل را برای احقاق حقوق ملت فلسطین مخاطب قرار داد و گفت: «نگذارید شاخه سبز از دستم به زمین بیفتد.»
در سالهایی که پس از کنفرانس مادرید و مذاکرات واشینگتن سپری شد، تا با معاهده اسلو که 18 سال پیش در باغ کاخ سفید امضا کردیم رسیدیم که برپایه آن سازمان آزادیبخش فلسطین و اسرائیل، یکدیگر را به رسمیت شناختند، تلاش کردیم با تمام تلاش‌هایی که برای دستیابی به معاهده دائم صلح صورت می‌گیرد، تعاملی مثبت داشته باشیم. اما همانگونه که گفتیم، تمام طرح‌ها، کنفرانس‌ها، دورهای مذاکرات جدید و تمام تحرک‌ها، به صخره پروژه توسعه اشغالگری اسرائیلی برخورد کرد.
من در اینجا و به نام سازمان آزادیبخش فلسطین، تنها نماینده قانونی ملت فلسطین که تا پایان تنش در این موقعیت باقی خواهد ماند، بر این موارد تاکید می‌کنم:
1ـ هدف ملت فلسطین احقاق حقوق ملی از راه برپایی دولت مستقل فلسطین به پایتختی بیت‌المقدس شرقی بر تمام سرزمین‌های کرانه باختری رود اردن و نوار غزه است که اسرائیل آن را در جنگ ژوئن 1967 اشغال کرد. آن هم بر پایه مصوبات بین‌المللی. و رسیدن به راه حلی عادلانه برای مسأله آوارگان بر پایه قطعنامه 194 که طرح صلح اتحادیه عرب آن را اقرار کرد. طرحی که اجماع جهان عرب برای پایان دادن به تنش عربی ـ اسرائیلی و دستیابی به صلحی عادلانه و فراگیر را در بر داشت.
دستیابی به این صلح نیازمند آزادی اسرای راه آزادی بی‌درنگ همه زندانیان سیاسی فلسطینی از زندان‌های اسرائیلی است.
2 ـ پاینبدی سازمان آزادیبخش و ملت فلسطین به مخالفت با خشونت و محکومیت تمام انواع تروریسم به ویژه تروریسم دولتی و پایبندی به همه معاهده‌های منعقد شده میان سازمان آزادیبخش و اسرائیل.
3 ـ پایبندی به مذاکرات برای دستیابی به راه حلی دائم برای تنش برپایه مقررات بین‌المللی. در اینجا آمادگی سازمان آزادیبخش را برای بازگشت فوری به میز مذاکرات برپایه قوانین و مقررات بین‌المللی و متوقف کردن اشغالگری اعلام می‌کنم.
4 ـ ملت ما مقاومت مسالمت آمیز خود در برابر اشغالگری اسرائیل و سیاست‌های اشغالگرانه و آپارتاید و بنای دیوار حایل نژادی اعلام می‌کند. مقاومتی که با قانون انسانی جهانی و میثاقنامه‌های جهانی همسان است و از پشتیبانی فعالان صلح اسرائیلی و دیگر کشورهای جهان نیز بهره می‌برد تا نمونه‌ای از شجاعت ملتی بی‌سلاح در مقابله با تیرها، خودروهای زرهی، گاز اشک‌آور و بلدوزرها با امید و شعار را ارائه دهد.
5 ـ هنگامی که با خواسته‌هایمان به این تریبون بین‌المللی می‌آییم، بر روشهای سیاسی و دیپلماتیک خود تاکید می‌کنیم. تاکید می‌کنیم که ما گام‌های یک جانبه بر نمی‌داریم. ما با حرکت خود نمی‌خواهیم اسرائیل را منزوی کنیم یا مشروعیت آن را زیر سوال ببریم. ما می‌خواهیم مشروعیت را برای ملت فلسطین کسب کنیم. ما می‌خواهیم مشروعیت اشغالگری، آپارتاید و منطق زور را زیر سوال ببریم و باور داریم که تمام کشورهای جهان از ما در این چارچوب پشتیبانی خواهند کرد.
من از اینجا با نام ملت فلسطین و سازمان آزادیبخش اعلام می‌کنم: ما دست خود را به سوی دولت و ملت اسرائیل برای ساخت صلح دراز می‌کنیم و به آن‌ها می‌گوییم: بیایید با یکدیگر آینده کودکانمان را بسازیم، آینده‌ای که در آن از آزادی، امنیت و شکوفایی بهره‌مند باشند. بیایید به جای ساخت ایستهای بازرسی و دیوار حایل، پل بسازیم. بیایید رابطه همکاری برابر میان دو کشور همسایه را به جای سیاست اشغالگری، شهرک سازی، جنگ، حذف و... بنا کنیم: فلسطین و اسرائیل...
زمان آن رسیده که مردان، زنان و کودکان ما از زندگی خوبی بهره‌مند شوند. زمان آن رسیده که بتوانند بدون انتظار فردایی بد به خواب بروند، زمان آن رسیده که مادرها مطمئن باشند که فرزاندانشان بدون این که کشته یا دستگیر شوند یا به آن‌ها اهانت شود، به خانه باز خواهند گشت. زمان آن رسیده که دانش‌آموزان و دانشجویان بدون ایست‌ها و موانع به مدارس و دانشگاههای خود بروند. وقت آن رسیده است که بیماران بتوانند به شکلی طبیعی به بیمارستان بروند، کشاورزان ما بتوانند به زمین‌های خود برسند بدون ترس از اشغال آن و به سرقت بردن آب یا ساخت دیواری که نتوانند به آن برسند.
می‌خواهم به شما اعلام کنم که پیش از این سخنرانی، به عنوان رئیس کشور فلسطین و رئیس کمیته اجرایی سازمان آزادیبخش فلسطین، درخواست عضویت کامل کشور فلسطین در مرزهای ژوئن 1967 به پایتختی بیت‌المقدس را به آقای بان کی مون دبیرکل سازمان ملل متحد تقدیم کردم. این نسخه‌ای از این درخواست است.
از آقای دبیرکل می‌خواهم هرچه سریعتر درخواست ما را به شورای امنیت ارائه دهد. از اعضای شورای امنیت نیز می‌خواهم به‌نفع عضویت کامل رأی دهند. همچنین از کشورها می‌خواهم پس از رأی شورای امنیت در به‌رسمیت شناختن کشور فلسطین، آنها نیز رسمیت ما را اعلام کنند.

شنبه 1 تا دوشنبه 3 نوامبر
آقای لاریجانی در دمشق به چشم دید که عزیز دل نایب مربوطه امام زمان، برادر دکتر بشار الاسد در حال خلجان قبل از مرگ است. به چشم دید که رژیم از هم پاشیده و آنچه باقی است دسته‌های مافیائی است که در جمع خود هیچ اعتمادی به هم ندارند و هر آن ممکن است یکی‌شان دیگری را فرو کشد (درست مثل همانچه در کشورمان در جریان است و شدت یافتن آن را هم خواهیم دید) با اینهمه سید علی خامنه‌ای پس از شنیدن گزارش لاریجانی دستور داد کمکها به فرزندی بشار بیشتر شود. تنها 11 پرواز طی دوهفته اخیر ساز و برگ جنگی و پول نقد و... از فراز عراق به سوریه برده‌اند. و این در زمانی است که ارتش آزاد روز به روز حلقه محاصره علیه اسد را تنگ‌تر می‌کند. طی سه چهار روز اخیر نیروهای مخالف رژیم بعثی با دستیابی به موشکهای ضد هواپیما در یکی از پایگاههای هوائی سوریه، چندین هلی کوپتر و هواپیما را سرنگون کرده‌اند و در دمشق یازده محله جدید را تسخیر کرده‌اند. اسد به جنایات خود ادامه می‌دهد و ائتلاف مخالفان به سرعت کار تشکیل دولت موقت را دنبال می‌کند. شمارش معکوس این بار واقعاً آغاز شده است و توأم ایرانی رژیم اسد، با وحشت چشم به فصل پایانی زندگی توأم سوری دوخته است.

نان و پنیر و سیاست
سالها یک قرص نان، کمی پنیر و ماست و گاهی هندوانه و البته یک کارت تلفن، کل زندگی مردی شده بود که دو مدال لژیون‌دونور مقام معاونت و بعد مستشاری یونسکو را داشت، پایه‌گذار سازمانی بود که بسیاری از فعالان عرصه سیاست و فرهنگ و جامعه و در جمعشان بسیاری از مخالفان رژیم پهلوی، در آنجا حاضر بودند و بسیاری‌شان به لطف او مجال سفر به خارج و ادامه تحصیل را یافتند. احسان نراقی را از ایران می‌شناختم و تلاشهایش آن زمان که زنده‌یاد دکتر شاپور بختیار در مقام نخست وزیر قصد سفر به پاریس و دیدار خمینی را داشت از یادم نخواهد رفت. تا 4 صبح در دفتر من در مجله امید ایران، در حال حک و اصلاح بیانیه‌ای بود که بختیار قرار بود بخواند. چند بار با مرحوم بهشتی و زنده‌یاد رضا حاج مرزبان مشاور دکتر بختیار در امور امنیت ملی تلفنی سخن گفت و من دستخط او و متن آخری را هنوز دارم. در سالهای پاریس بعد از زندان انقلاب، گاه سه چهار بار در روز و اغلب طولانی به من زنگ می‌زد. روزی که در قصر مارینی پاریس از روزنامه‌نگاران ایرانی صادق صبا و من به جمع روزنامه‌نگاران خارجی راه یافتیم، نراقی هم با من بود. به خاتمی گفتم حضور شما در یونسکو مرهون تلاشهای نراقی بود. خاتمی گفت انشاءالله در تهران از ایشان تجلیل خواهیم کرد. نراقی گفت با علیرضا می‌آییم، خاتمی با نوعی شرم پاسخ داد انشاءالله ایشان در دوره بعدی. و شگفتا در دوره بعدی خاتمی خود جستجوگر سرپناهی بود تا از دست اوباش ولایت بدانجا پناه برد. من از پرحرفی نراقی ناراحت نمی‌شدم و همیشه آماده شنیدن حرفهای شنیدنیش بودم. مرگ پسرش کمرش را شکست. روزی از تلفنی در خانه یکی از دوستانش در قم به من زنگ زد، خسته بود و دلشکسته، در پایان گفت، علیرضا میل به زندگی را از دست داده‌ام. چند ماه پیش بود. و حالا دیگر نیست. پیرمرد قناعت‌وار زیست و بی‌کران گفت و نوشت. من دوستش داشتم. در نوع خود یگانه بود.

December 7, 2012 01:03 PM






advertise at nourizadeh . com